pontifical

/panˈtɪfəkl̩//pɒnˈtɪfɪkl̩/

معنی: جامه اسقفی، وابسته به پاپ یا اسقف
معانی دیگر: وابسته به کاهن اعظم یا کشیش اعظم، اسقفی، مطرانی، (مراسم کلیسا) تحت سرپرستی اسقف یا مطران، پر طمطراق، پرباد و فیس، فخرفروشانه، تفرعن آمیز، با جاه نمایی، وابسته به پاپ، پاپی (papal هم می گویند)، جامه و نشان های پاپ یا مطران

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: pontifically (adv.)
(1) تعریف: of, pertaining to, like, or befitting a pontiff.

(2) تعریف: characterized by an exaggerated authoritativeness.
متضاد: humble

جمله های نمونه

1. pontifical authority
اختیارات مطران

2. a pontifical mass
عشای ربانی تحت سرپرستی اسقف

3. a pontifical professor
استاد متفرعن

4. her pontifical statements
اظهارات تفرعن آمیز او

5. He appoints a pontifical commission to conduct the administrative affairs of the state.
[ترجمه گوگل]او یک کمیسیون پاپی را برای انجام امور اداری ایالت منصوب می کند
[ترجمه ترگمان]او یک کمیسیون پاپ را منصوب می کند تا امور اداری دولت را اداره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There is no reason to suspect Tribonian of pontifical predilections, so it is hard to suppose that this is an interpolation.
[ترجمه گوگل]هیچ دلیلی وجود ندارد که تریبونیان را به تمایلات پاپی مشکوک کنیم، بنابراین سخت است تصور کنیم که این یک درون یابی است
[ترجمه ترگمان]هیچ دلیلی وجود ندارد که به Tribonian و predilections مربوط باشد، بنابراین بعید است بتوان تصور کرد که این یک interpolation است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It became a congregation of pontifical right.
[ترجمه گوگل]تبدیل به جماعتی از حقوق پاپی شد
[ترجمه ترگمان]به گروهی از حق پاپ تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ignacio Carrasco de Paula, head of the Pontifical Academy for Life, said the award ignored the ethical questions raised by the fertility treatment.
[ترجمه گوگل]ایگناسیو کاراسکو دی پائولا، رئیس آکادمی پاپی برای زندگی، گفت که این جایزه سوالات اخلاقی ناشی از درمان باروری را نادیده می گیرد
[ترجمه ترگمان]Ignacio Carrasco د Paula، رئیس آکادمی سلطنتی زندگی، گفت که این جایزه سوالات اخلاقی را که توسط درمان باروری مطرح شده بود نادیده گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lightweight Lua language (developed at the Pontifical Catholic University of Rio de Janeiro in Brazil) includes a register-based VM.
[ترجمه گوگل]زبان سبک وزن Lua (که در دانشگاه کاتولیک پاپی ریودوژانیرو در برزیل ایجاد شده است) شامل یک VM مبتنی بر ثبت است
[ترجمه ترگمان]زبان سبک لوا (که در دانشگاه کاتولیک اسقفی ریو دو ژانیرو در برزیل ساخته شده است)شامل یک حافظه مجازی ثبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In contemporary usage it refers to the Pontifical Swiss Guard of Vatican City .
[ترجمه گوگل]در استفاده معاصر به گارد پاپی سوئیس شهر واتیکان اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]در کاربرد امروزی آن به گارد سویسی Pontifical شهر واتیکان اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Under John Paul the Curia acquired a string of new “pontifical councils”, quasi-ministries that deal with everything from health workers to canon law.
[ترجمه گوگل]در زمان جان پل، کوریا مجموعه‌ای از «شورای پاپی» جدید را به دست آورد، شبه وزارتخانه‌هایی که با همه چیز از کارکنان بهداشتی گرفته تا قوانین شرعی سروکار دارند
[ترجمه ترگمان]در زمان \"جان پل\"، دستگاه اداری پاپ یک رشته \"شوراهای اسقفی\"، و شبه دولتی را که با همه چیز از کارگران بهداشتی گرفته تا قوانین شرع سر و کار داشتند، به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The order received this like many other pontifical commissions, only with regret.
[ترجمه گوگل]این فرمان مانند بسیاری از کمیسیون‌های پاپی، فقط با تأسف دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]دستور این عمل را مانند بسیاری از کمیسیون های پاپ، فقط با حسرت دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is always pontifical .
[ترجمه گوگل]او همیشه پاپی است
[ترجمه ترگمان]او همیشه کشیشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We saw earlier how such explanations of inflation were greeted with pontifical disdain by monetarists.
[ترجمه گوگل]قبلاً دیدیم که چگونه چنین توضیحاتی در مورد تورم با تحقیر پاپی توسط پول گرایان مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ما پیش از این دیدیم که چگونه چنین توضیحاتی در مورد تورم با انزجار کشیشی به وسیله monetarists مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جامه اسقفی (اسم)
pontifical

وابسته به پاپ یا اسقف (صفت)
pontifical

انگلیسی به انگلیسی

• of a pontiff, of the pope; authoritative; self-righteous, pompous
if someone behaves in a pontifical way, they behave as if they have complete authority; a formal word, used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Relating to a pope or bishop; having an air of infallibility or superiority
🔍 مترادف: Papal, dogmatic
✅ مثال: His pontifical attitude made it difficult for others to voice their opinions in the meeting.
زیاد، چشمگیر
دشوار. سخت. جدی

بپرس