pontiff

/ˈpɑːntəf//ˈpɒntɪf/

معنی: پیشوا، پاپ، کاهن بزرگ، کشیش بزرگ
معانی دیگر: پاپ اعظم (supreme pontiff هم می گویند)، رجوع شود به: pontifex

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the Pope.

(2) تعریف: a bishop.

(3) تعریف: a member of the highest college of priests in ancient Rome.

جمله های نمونه

1. The Pontiff celebrated mass in Mexico City.
[ترجمه گوگل]پاپ در مکزیکوسیتی مراسم عشای ربانی برگزار کرد
[ترجمه ترگمان]پاپ در شهر مکزیکوسیتی mass را جشن گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Such an arrangement could only work if the pontiff and his people remained in absolute accord.
[ترجمه گوگل]چنین ترتیبی تنها در صورتی می تواند کارساز باشد که پاپ و مردمش در توافق مطلق باقی بمانند
[ترجمه ترگمان]اگر پاپ و مردمش به میل مطلق باقی می ماندند، چنین ترتیبی می توانست موثر واقع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At any rate the pontiffs of that region, Etruria, were not exerting strong pressure.
[ترجمه گوگل]به هر حال پاپ های آن منطقه، اتروریا، فشار شدیدی اعمال نمی کردند
[ترجمه ترگمان]در هر حال، pontiffs آن منطقه، اتروریا، تحت فشار شدیدی قرار نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were lucky if they caught the Pontiff.
[ترجمه گوگل]آنها خوش شانس بودند اگر پاپ را می گرفتند
[ترجمه ترگمان]شانس آورده بودند که پاپ را بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is the 131st pontiff in a line dating back to the fourth century.
[ترجمه گوگل]او سیصد و سی و یکمین پاپ در ردیفی است که قدمت آن به قرن چهارم برمی گردد
[ترجمه ترگمان]او سال ۱۳۱ میلادی است که قرار است به قرن چهارم باز گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In his homily the Pontiff focused on the ills of modern materialism .
[ترجمه گوگل]پاپ در موعظه خود بر مشکلات ماتریالیسم مدرن تمرکز کرد
[ترجمه ترگمان]پاپ در خطابه خود، پاپ را بر مشکلات مادی گری مدرن متمرکز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pontiff was speaking to pilgrims at his summer palace.
[ترجمه گوگل]پاپ در کاخ تابستانی خود با زائران صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]کشیش در کاخ تابستانی خود با زایران سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Pontiff performed a feet-washing ceremony at St. John Lateran Basilica in Rome.
[ترجمه گوگل]پاپ مراسم شستن پا را در کلیسای سنت جان لاتران در رم انجام داد
[ترجمه ترگمان]پاپ در کلیسای سنت جان لاتران در رم یک مراسم شست برپا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The pontiff also delivered comments in Spanish, recognizing a growing Catholic population in the United States.
[ترجمه گوگل]پاپ همچنین نظرات خود را به زبان اسپانیایی ایراد کرد و جمعیت کاتولیک در حال رشد در ایالات متحده را به رسمیت شناخت
[ترجمه ترگمان]پاپ همچنین نظرات خود را در زبان اسپانیایی ایراد کرد و جمعیت کاتولیک رو به رشد را در آمریکا به رسمیت شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the pontiff says that promise was not fulfilled for all in America.
[ترجمه گوگل]اما پاپ می گوید که این وعده برای همه در آمریکا محقق نشد
[ترجمه ترگمان]اما پاپ می گوید که این وعده برای همه آمریکا تحقق نیافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At that time, the pontiff, Pope John Paul II may attend the meeting.
[ترجمه گوگل]در آن زمان، پاپ، پاپ ژان پل دوم ممکن است در این جلسه شرکت کند
[ترجمه ترگمان]پاپ ژان پل دوم در آن زمان ممکن است در این نشست شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The pontiff also made specific mention of conflicts in Sri Lanka and in Sudan's Darfur region.
[ترجمه گوگل]پاپ همچنین به درگیری ها در سریلانکا و منطقه دارفور سودان اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]پاپ همچنین به درگیری ها در سریلانکا و منطقه دارفور سودان اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's thought to be the first time the Pontiff has specifically apologized for the alleged offences.
[ترجمه گوگل]تصور می‌شود که این اولین باری است که پاپ به‌طور خاص برای این تخلفات ادعایی عذرخواهی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این اولین باری است که پاپ به طور خاص به خاطر جرم های ادعایی عذرخواهی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Pontiff also urged dialogue and brotherhood between faiths.
[ترجمه گوگل]پاپ همچنین بر گفتگو و برادری بین مذاهب تاکید کرد
[ترجمه ترگمان]پاپ همچنین خواستار گفتگو و برادری میان ادیان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیشوا (اسم)
leader, bellwether, rector, imam, fugleman, headman, pendragon, pontiff, primate

پاپ (اسم)
papa, pope, pontiff

کاهن بزرگ (اسم)
pontiff

کشیش بزرگ (اسم)
pontiff

انگلیسی به انگلیسی

• pope, head of the catholic church, bishop of rome
the pontiff is the pope; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس