pommel

/ˈpɑːml̩//ˈpʌml̩/

معنی: سر عصا، جسم گلوله مانند، قاش زین، قرپوس زین، قبه شمشیر، گلوله، محکم زدن
معانی دیگر: (زین اسب) قاچ، (در انتهای دسته ی شمشیر و دشنه) قبه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the knob on a sword hilt.

(2) تعریف: the protuberance at the top front of a saddle.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pommels, pommeling, pommeled
• : تعریف: to beat, as with the fists or a knobbed weapon; pummel.
مشابه: batter, beat, drub

جمله های نمونه

1. hold the pommel and ride fast
قاچ زین را بگیر و تند اسب سواری کن.

2. The raider's spear rested across the pommel of his saddle, first light glinting on its long, polished blade.
[ترجمه شروین عبیری] نیزه ی غارتگر در کنار قاچ زین او گذاشته شده بود ، و تیغه ی بلند و صیقلی اش زیر نور صبحگاهی می درخشید.
|
[ترجمه گوگل]نیزه مهاجم بر روی قلاب زین او قرار داشت، اولین نوری که روی تیغه بلند و صیقلی آن می درخشید
[ترجمه ترگمان]نیزه مهاجم بر سر زین اسب فرود آمد و اولین نور روی تیغه بلند و براق آن می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. China's world champion Xiao Qin won the pommel horse gold medal.
[ترجمه گوگل]شیائو کین، قهرمان جهان از چین، مدال طلای اسب پوممل را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]Xiao چین قهرمان جهان چین مدال طلای pommel را کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The vault is similar to the pommel horse but taller.
[ترجمه گوگل]طاق شبیه به اسب پومل است اما بلندتر است
[ترجمه ترگمان]خزانه هم شبیه سر اسب است، اما قد بلندتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pommel Horse ( men only ) Each move is defined by complex hand placements and body positions.
[ترجمه گوگل]اسب پومل (فقط مردان) هر حرکت با قرار دادن دست ها و موقعیت های بدن پیچیده تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]هر حرکت با دست پیچیده و موقعیت های بدن تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A gift from the God of Justice, this pommel gem gleams a holy fire.
[ترجمه گوگل]هدیه ای از طرف خدای عدالت، این جواهر گرانبها آتش مقدسی می درخشد
[ترجمه ترگمان]یک هدیه از طرف خدای عدالت، این سنگ تاج، یک آتش مقدس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We have some nice pommel just in from Yunnan.
[ترجمه گوگل]ما چند تا پماد خوب از یوننان داریم
[ترجمه ترگمان] ما یه سری pommel خوب تو \"Yunnan\" داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The 7 th World Gymnastics Championships Two gold, pommel horse, floor exercise and individual all - around.
[ترجمه گوگل]هفتمین دوره مسابقات جهانی ژیمناستیک دو طلا، اسب پومل، ورزش روی زمین و انفرادی در همه جا
[ترجمه ترگمان]مسابقات ژیمناستیک جام جهانی هفتم دو مدال طلا، افسار اسبی، ورزش زمین و هر فرد دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The basic exercises on the pommel horse include the undercut, double leg circles and scissors.
[ترجمه گوگل]تمرینات اساسی روی اسب پومل شامل آندرکات، دایره های دو پا و قیچی است
[ترجمه ترگمان]تمرین های اولیه بر سر اسب عبارتند از the، دایره دو پا و قیچی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pae Gil - Su of DPRK, Olympic pommel horse gold medallist, won this event again.
[ترجمه گوگل]Pae Gil - Su از DPRK، دارنده مدال طلای المپیک، بار دیگر قهرمان این مسابقات شد
[ترجمه ترگمان]pae گیل - سو of، دارنده مدال طلای المپیک، این رویداد را دوباره برنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Men compete in the following order: floor exercise, pommel horse, rings, vault, parallel Bars and Bar.
[ترجمه گوگل]مردان به ترتیب زیر به رقابت می پردازند: ورزش روی زمین، اسب پومل، حلقه، خرک، میله های موازی و میله
[ترجمه ترگمان]مردان با نظم و ترتیب با نظم و ترتیب رقابت می کنند: زمین ورزش، اسب، اسب و حلقه های موازی و بار و بار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Joseph was shrouded beneath a grey, black-striped blanket, and rested his rifle across his saddle pommel.
[ترجمه گوگل]یوسف زیر یک پتوی خاکستری و راه راه سیاه پوشیده شده بود و تفنگش را بر روی زین خود قرار داده بود
[ترجمه ترگمان]جوزف زیر پتوی پشمی خاکستری پوشیده شده بود و تفنگش را روی زین زین کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It had a couple of rubies set in the pommel.
[ترجمه گوگل]چند تا یاقوت در آن چیده شده بود
[ترجمه ترگمان]چند تکه از یاقوت بر سر آن ها نقش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A thin sound beside him, and Ratagan had unsheathed his axe from its case at his pommel.
[ترجمه گوگل]صدای نازکی در کنارش بود و راتاگان غلاف تبرش را از بدنه‌اش بیرون آورده بود
[ترجمه ترگمان]صدایی ضعیف در کنار او برخاست، و Ratagan تبر را از غلاف بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Reaching inside his tartan plaid he tried to make his fingers take hold of the pommel of his sword.
[ترجمه گوگل]با رسیدن به داخل تارتان شطرنجی اش سعی کرد انگشتانش را به شمشیر خود بگیرد
[ترجمه ترگمان]دست به دست گرفت و سعی کرد انگشتانش را از قبضه شمشیرش نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سر عصا (اسم)
pommel

جسم گلوله مانند (اسم)
pommel

قاش زین (اسم)
pommel, tore, saddle bow

قرپوس زین (اسم)
pommel, tore

قبه شمشیر (اسم)
pommel

گلوله (اسم)
shot, shaft, gunshot, ball, bullet, pellet, cartridge, missile, pommel, blob

محکم زدن (فعل)
bang, whack, pommel, tee off

انگلیسی به انگلیسی

• round upward projection of a saddle; hilt of a sword (also pummel)
beat, strike; hit, punch, pound; perform gymnastics on a pommel horse (type of gymnastics equipment)
a pommel is the knob on the end of the handle of a sword.
a pommel is also the part of a saddle that rises up at the front, or a knob that is fixed there.

پیشنهاد کاربران

بپرس