pomeranian

/ˌpɑːməˈreɪniən//ˌpɑːməˈreɪniən/

معنی: سگ پشمالوی سیاه پومرانیا، اهل استان 'ژپومرانیا'
معانی دیگر: اهل سرزمین پومرانی، وابسته به پومرانی، پومرانیایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a breed of small sturdy dog that has long straight hair and a tail that curves over the back.

جمله های نمونه

1. The remaining one-third of Pomeranian farmers had rather larger self-supporting farms and enjoyed a reasonable degree of comfort.
[ترجمه گوگل]یک سوم باقیمانده از کشاورزان پامرانیا مزارع نسبتاً بزرگتری داشتند که خود حمایت می کردند و از درجه مناسبی از راحتی برخوردار بودند
[ترجمه ترگمان]باقیمانده یک سوم کشاورزان مزارع پرورش خود را نسبتا بزرگ تر کرده و از یک درجه راحتی برخوردار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Pomeranian is cocky, commanding, and animated as he gaits.
[ترجمه گوگل]پامرانین در حین راه رفتن مغرور، فرمانده و متحرک است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که Pomeranian از بلندی و commanding و به همان اندازه که از نظر قد بلندی می کند، به هیجان می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The wonderfully - named Pomeranian Spitzel relaxes in the Bavarian village of Hailing.
[ترجمه گوگل]اسپیتزل با نام شگفت انگیز پامرانین در دهکده هیلینگ باواریا استراحت می کند
[ترجمه ترگمان]The - به نام Pomeranian Spitzel در روستای باواریا از Hailing استراحت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Pomeranian is a compact, short - backed, active toy dog.
[ترجمه گوگل]پامرانین یک سگ اسباب بازی جمع و جور، با پشت کوتاه و فعال است
[ترجمه ترگمان]Pomeranian یک سگ اسباب بازی کوچک با پشتوانه کوتاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You made a goddamn vampire Pomeranian?
[ترجمه گوگل]تو یه خون آشام لعنتی پامرانین درست کردی؟
[ترجمه ترگمان]تو یه خون آشام لعنتی رو درست کردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The dog trainer Laura Nativo carries her Pomeranian, Preston Casanova, at the Pups and Peeps fashion show, held at the Pennsylvania Hotel.
[ترجمه گوگل]مربی سگ، لورا ناتیوو، سگ پومرانیایی خود، پرستون کازانووا، را در نمایش مد Pups and Peeps که در هتل پنسیلوانیا برگزار شد، حمل می کند
[ترجمه ترگمان]The Nativo، مربی سگ، Pomeranian را، پرستون Casanova، را در نمایش مد pups و Peeps در هتل پنسیلوانیا حمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A Pomeranian is a dog breed which originates from the Pomerania region, and are covering the north west of Poland and north east of Germany.
[ترجمه گوگل]پامرانین یک نژاد سگ است که از منطقه پومرانیا سرچشمه می گیرد و شمال غرب لهستان و شمال شرق آلمان را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]A یک نژاد سگی است که از ناحیه پومرانی سرچشمه می گیرد و شمال غرب لهستان و شمال شرقی آلمان را پوشانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Yet it was clear that intensive farming was not possible on the poor Pomeranian soil.
[ترجمه گوگل]با این حال واضح بود که کشاورزی فشرده در خاک فقیر پامرانیا امکان پذیر نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال مشخص بود که کشاورزی متمرکز در خاک Pomeranian فقیر امکان پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She threw up her hands in mock horror as the little pomeranian ran yapping among the guests.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پامرانین کوچولو در میان مهمانان هق هق می‌دوید، دستانش را با وحشت ساختگی بالا انداخت
[ترجمه ترگمان]با وحشت ساختگی دست هایش را بالا آورد و در میان مهمانان زوزه کشان به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. While having lunch in Lan Kwai Fong after the dog walk, I noticed another boy Pomeranian.
[ترجمه گوگل]در حین صرف ناهار در لان کوای فونگ پس از پیاده روی سگ، متوجه پسر دیگری به نام پامرانین شدم
[ترجمه ترگمان]در حالی که بعد از صرف ناهار در Lan رودخانه کوای بعد از پیاده روی سگ، متوجه شدم که یک پسر دیگر به نام Pomeranian
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As Bosnia burned, Lord Hurd's view was similar to that of Otto von Bismarck's more than a century earlier when he declared that the Balkans were not worth the bones of a single Pomeranian grenadier.
[ترجمه گوگل]با سوختن بوسنی، دیدگاه لرد هرد شبیه دیدگاه اتو فون بیسمارک بیش از یک قرن قبل بود، زمانی که او اعلام کرد که بالکان ارزش استخوان های یک نارنجک انداز پومرانیا را ندارد
[ترجمه ترگمان]همانطور که بوسنی آتش گرفت، دیدگاه لرد هرد همانند یک قرن پیش از آن زمانی بود که او اعلام کرد که بالکان به ارزش استخوان های یک نارنجک انداز single ارزش ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سگ پشمالوی سیاه پومرانیا (اسم)
pomeranian

اهل استان 'ژپومرانیا' (اسم)
pomeranian

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to pomerania (former province in germany); from pomerania
resident of pomerania (former province in germany); breed of small long-haired dog

پیشنهاد کاربران

بپرس