polytonality


معنی: ایجاد چند لحن در ان واحد
معانی دیگر: (موسیقی - به کار بردن همزمان چند کلید) چند کلیدی، چند نواختی

جمله های نمونه

1. The paper discussed the essential features of polytonality counterpoint from various visual angles, as well as its developing skeleton and principle of writing.
[ترجمه گوگل]این مقاله ویژگی‌های اساسی کنترپوان چندتونالیته را از زوایای مختلف بصری، و همچنین اسکلت در حال توسعه و اصل نوشتن آن را مورد بحث قرار داد
[ترجمه ترگمان]این مقاله ویژگی های اساسی of کنترپوان را از زوایای مختلف بصری و نیز اسکلت و اصول طراحی آن مورد بحث قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For a polytonality work, it seems there exist a certain inner relations among each other, such as close relative keys, keys with the same tonic.
[ترجمه گوگل]برای یک اثر چند تونالیته، به نظر می رسد روابط درونی خاصی بین یکدیگر وجود دارد، مانند کلیدهای نسبی نزدیک، کلیدهایی با یک تونیک
[ترجمه ترگمان]برای یک کار polytonality، به نظر می رسد که یک رابطه درونی خاص بین هم وجود دارد، مانند کلیدهای مربوط نزدیک، کلیدها با همان داروی نیروبخش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bolcom uses a lot of Latin America music materials in Recuerdos, and also applied contemporary compositional technique to this work, such as polytonality, serialism, collage, etc.
[ترجمه گوگل]بولکام از مواد موسیقی آمریکای لاتین زیادی در Recuerdos استفاده می کند و همچنین از تکنیک های آهنگسازی معاصر مانند چند تونالیته، سریال نویسی، کلاژ و غیره در این اثر استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]Bolcom از بسیاری از مطالب موسیقی آمریکای لاتین در Recuerdos استفاده می کند و تکنیک ترکیبی معاصر را برای این کار نیز به کار می برد، مانند polytonality، serialism، کلاژ، و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By the late 1940s, he was already employing modern classical ideas such as polytonality and dissonance, and working in unusual time signatures to create a distinctive jazz sound.
[ترجمه گوگل]در اواخر دهه 1940، او در حال به کارگیری ایده های کلاسیک مدرن مانند چند تونالیته و ناهماهنگی بود و در امضای زمانی غیرمعمول برای ایجاد یک صدای جاز متمایز کار می کرد
[ترجمه ترگمان]در اواخر دهه ۱۹۴۰، او ایده های کلاسیک مدرن مانند polytonality و ناهماهنگی را به کار برد و در زمان غیرمعمول شروع به کار کرد تا یک صدای جاز متمایز ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their prominent peculiarity is that they are symmetrical in structure and polytonality in line.
[ترجمه گوگل]ویژگی بارز آنها متقارن بودن ساختار و چند تونالیته بودن آنها در خط است
[ترجمه ترگمان]ویژگی برجسته آن ها این است که آن ها در ساختار و خطوط موازی متقارن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The writer thought that the meaning of tonalities with alike bass in fact had been a logic relations for polytonality.
[ترجمه گوگل]نویسنده فکر می‌کرد که معنای تونالیته‌ها با بم یکسان در واقع رابطه‌ای منطقی برای چندتونالیته بوده است
[ترجمه ترگمان]نویسنده فکر می کرد که مفهوم of با باس یک سان در حقیقت یک رابطه منطقی برای polytonality بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With the individual music style, the work combined exoticism with creation method of polytonality.
[ترجمه گوگل]این اثر با سبک موسیقی فردی، عجیب گرایی را با روش خلق چند تونالیته ترکیب کرد
[ترجمه ترگمان]با سبک موسیقی فردی، کار ترکیب با روش خلق of ترکیب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ایجاد چند لحن در ان واحد (اسم)
polytonality

انگلیسی به انگلیسی

• use of several musical keys simultaneously (music)

پیشنهاد کاربران

بپرس