polysemy

/ˈpɑːliːˌsiːmiː//ˈpɒlɪsiːmɪ/

معنی: تکثر و تعدد معانی
معانی دیگر: (داشتن چند معنی) چند معنایی، چند چمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: polysemous (adj.)
• : تعریف: the quality of having more than one related meaning.

- Many English words are characterized by polysemy.
[ترجمه گوگل] مشخصه بسیاری از کلمات انگلیسی چند معنایی است
[ترجمه ترگمان] بسیاری از کلمات انگلیسی توسط polysemy مشخص می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Amibiguity often arises due to polysemy and homonymy.
[ترجمه گوگل]ابهام اغلب به دلیل چندمعنی و همسانی به وجود می آید
[ترجمه ترگمان]Amibiguity اغلب ناشی از polysemy و homonymy است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Chinese vocabularies have characteristics of indeterminateness, polysemy, flexibility of parts of speech and the lack of morphology changing.
[ترجمه گوگل]واژگان چینی دارای ویژگی های نامشخص، چندمعنی، انعطاف پذیری بخش های گفتار و عدم تغییر مورفولوژی هستند
[ترجمه ترگمان]لغات چینی دارای ویژگی های of، polysemy، انعطاف پذیری بخش هایی از گفتار و فقدان مورفولوژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Polysemy is one of the important research fields of cognitive lexical semantics, in which the linking mechanisms among the senses is considered as a very challenging one.
[ترجمه گوگل]چندمعنایی یکی از حوزه‌های مهم پژوهشی معناشناسی واژگانی شناختی است که مکانیسم‌های پیوند میان حواس در آن بسیار چالش‌برانگیز تلقی می‌شود
[ترجمه ترگمان]Polysemy یکی از زمینه های مهم تحقیق در معناشناسی شناختی شناختی است که در آن مکانیسم های ارتباطی بین معانی به عنوان یک چالش بسیار چالش برانگیز در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As a pervasive semantic phenomenon across languages, polysemy has been given a systematic and extensive study, but there is not much attention shown to spatial polysemous words.
[ترجمه گوگل]چندمعنی به عنوان یک پدیده معنایی فراگیر در سراسر زبان ها، یک مطالعه سیستماتیک و گسترده انجام شده است، اما توجه زیادی به کلمات چند معنایی فضایی نشان داده نشده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان پدیده ای معنایی فراگیر در بین زبان ها، polysemy یک مطالعه اصولی و گسترده ارایه شده است، اما توجه زیادی به کلمات polysemous فضایی نشان داده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Its polysemy makes it a key concept articulating different fields such as new media technology, popular culture and media economy.
[ترجمه گوگل]چند معنایی آن، آن را به مفهومی کلیدی تبدیل می‌کند که حوزه‌های مختلفی مانند فناوری رسانه‌ای جدید، فرهنگ عامه و اقتصاد رسانه را بیان می‌کند
[ترجمه ترگمان]polysemy آن، آن را یک مفهوم کلیدی در بیان زمینه های مختلف مانند تکنولوژی رسانه ای جدید، فرهنگ عمومی و اقتصاد رسانه ای می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In this paper, the author probes into polysemy from a cognitive perspective of metonymy.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، نویسنده چند معنایی را از منظر شناختی کنایه بررسی می کند
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، مولف به polysemy از دیدگاه شناختی of می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To solve the problem of mistranslation of polysemy can help improve our ability to translate Chinese into Yi Language.
[ترجمه گوگل]حل مشکل ترجمه نادرست چند معنایی می تواند به بهبود توانایی ما در ترجمه چینی به زبان یی کمک کند
[ترجمه ترگمان]حل مشکل mistranslation می تواند به بهبود توانایی ما برای ترجمه زبان چینی به زبان یی کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Polysemy is an essential feature of a language's economy and efficiency.
[ترجمه گوگل]چندمعنایی یکی از ویژگی های اساسی اقتصاد و کارایی یک زبان است
[ترجمه ترگمان]Polysemy یکی از ویژگی های اساسی اقتصاد و بهره وری زبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Polysemy is one of the key characters of natural language.
[ترجمه گوگل]چند معنایی یکی از شخصیت های کلیدی زبان طبیعی است
[ترجمه ترگمان]Polysemy یکی از حروف اصلی زبان طبیعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Polysemy, ambiguity, pun are three semantic phenomena which people always concern.
[ترجمه گوگل]چندمعنایی، ابهام، جناس سه پدیده معنایی هستند که مردم همیشه نگران آن هستند
[ترجمه ترگمان]ابهام، ابهام، جناس، سه پدیده معنایی هستند که مردم همواره نگران آن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As a common language phenomenon, Polysemy is always the focus of linguists.
[ترجمه گوگل]چند معنایی به عنوان یک پدیده زبان رایج، همواره مورد توجه زبان شناسان است
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک پدیده زبان مشترک، Polysemy همیشه کانون زبان شناسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The third talks about polysemy and its relation to homonymy, etc.
[ترجمه گوگل]سوم در مورد چندمعنی و ارتباط آن با همنامی و غیره صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]سومین گفتگوها در مورد polysemy و رابطه اش با homonymy و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The paper discusses relationship between polysemy and the semantic word formation as well as the deep-seated factor of polysemy.
[ترجمه گوگل]این مقاله رابطه بین چندمعنی و تشکیل کلمه معنایی و همچنین عامل عمیق چندمعنی را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی رابطه بین polysemy و شکل گیری کلمه معنایی و همچنین ضریب seated عمیق of می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With the emergence of cognitive linguistics, polysemy is researched by means of human conceptual knowledge and cognitive devices, which then provide a framework to explain the phenomenon of polysemy.
[ترجمه گوگل]با ظهور زبان‌شناسی شناختی، چندمعنایی با استفاده از دانش مفهومی انسان و ابزارهای شناختی مورد تحقیق قرار می‌گیرد که سپس چارچوبی برای توضیح پدیده چندمعنی ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]با ظهور زبان شناسی شناختی، polysemy با استفاده از دانش مفهومی انسانی و ابزارهای شناختی مورد تحقیق قرار می گیرد و سپس چارچوبی برای توضیح پدیده of ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Polysemy is a significant language phenomenon, and it appears widely in every language.
[ترجمه گوگل]چند معنایی یک پدیده زبانی قابل توجه است و به طور گسترده در هر زبانی ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]Polysemy یک پدیده زبانی مهم است و به طور گسترده در هر زبانی ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تکثر و تعدد معانی (اسم)
polysemy

پیشنهاد کاربران

polysemy ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: چندمعنایی
تعریف: وضعیتی که در آن یک واژه دو یا چند معنای مرتبط دارد
چند وجهی
چندمعنایی

بپرس