polyp

/ˈpɑːləp//ˈpɒlɪp/

معنی: پلیپ، بواسیر لحمی
معانی دیگر: (جانور شناسی) گزنه ی دریایی (انواع cnidarian های مار مانند که مژک های گزنده دارند - hydra هم می گویند)، اختپوت octopus an، جنس مرجان ابی hydra وشقایق نعمانی، طب بواسیر لحمی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: polypous (adj.)
(1) تعریف: an aquatic invertebrate, usu. sedentary or fixed in place, with a tubular body and a mouth surrounded by tentacles.

(2) تعریف: an abnormal growth projecting from a mucous lining, as in the throat, nose, or intestine.

جمله های نمونه

1. Coral is formed by certain types of polyp.
[ترجمه گوگل]مرجان توسط انواع خاصی از پولیپ تشکیل می شود
[ترجمه ترگمان]مرجان با انواع خاصی از پلیپ شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Polyp feeding Butterflyfish which die from starvation in captivity Which fishkeeper do you most admire - and why?
[ترجمه گوگل]پروانه‌ماهی‌های تغذیه‌کننده پولیپ که در اسارت از گرسنگی می‌میرند، کدام ماهی‌دار را بیشتر تحسین می‌کنید - و چرا؟
[ترجمه ترگمان]polyp تغذیه می کنند که از گرسنگی می میرند و از گرسنگی می میرند و چرا شما را تحسین می کند - و چرا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ureteral fibroepithelial polyp is a rather rare benign tumor.
[ترجمه گوگل]پولیپ فیبرواپیتلیال حالب یک تومور خوش خیم نسبتا نادر است
[ترجمه ترگمان]Ureteral fibroepithelial یک تومور خوب نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Preventive reception of colonic polyp is still the best treatment.
[ترجمه گوگل]پذیرش پیشگیرانه پولیپ کولون همچنان بهترین درمان است
[ترجمه ترگمان]پذیرش پیشگیرانه of هنوز بهترین درمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To study the relationship between eosinophil and polyp recurrence after the operation of nasal polyps.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه رابطه بین ائوزینوفیل و عود پولیپ پس از عمل پولیپ بینی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه رابطه بین eosinophil و پلیپ پس از عملیات of بینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The asexual polyp in the life cycle of a hydrozoan.
[ترجمه گوگل]پولیپ غیرجنسی در چرخه زندگی یک هیدروزوآ
[ترجمه ترگمان]پلیپ جنسی در چرخه زندگی یک hydrozoan
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We report an unusual case of inflammatory fibroid polyp presenting with chronic anemia.
[ترجمه گوگل]ما یک مورد غیرمعمول از پولیپ فیبروم التهابی را گزارش می کنیم که با کم خونی مزمن تظاهر می کند
[ترجمه ترگمان]ما یک مورد غیرمعمول از polyp fibroid التهابی با کم خونی مزمن را گزارش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Polyp: Growth projecting from the wall of a cavity lined with a mucous membrane.
[ترجمه گوگل]پولیپ: رشدی که از دیواره حفره ای که با یک غشای مخاطی پوشانده شده بیرون می زند
[ترجمه ترگمان]polyp: رشد از دیوار حفره ای که دارای غشا مخاطی می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At laparotomy, ileoileocolic intussusception led by an ileal polyp was found.
[ترجمه گوگل]در لاپاراتومی، انواژیناسیون ایلئوئیلئوکولیک که توسط پولیپ ایلئوم هدایت می‌شد، یافت شد
[ترجمه ترگمان]در laparotomy، intussusception by an پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To study the endoscopic surgery for bleeding polyp in sinus maxillaris.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه جراحی آندوسکوپی برای پولیپ خونریزی در سینوس ماگزیلاریس
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه جراحی endoscopic برای پلیپ خونریزی در maxillaris
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To look for the correlated gene of nasal polyp.
[ترجمه گوگل]برای جستجوی ژن مرتبط پولیپ بینی
[ترجمه ترگمان]برای گشتن به دنبال ژن correlated پلیپ بینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Inflammatory fibroid polyp, an uncommon lesion of the gastrointestinal tract, most commonly occurs in the stomach.
[ترجمه گوگل]پولیپ فیبروم التهابی، یک ضایعه غیر معمول در دستگاه گوارش، اغلب در معده رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]polyp التهابی سینه، ضایعه غیر معمول دستگاه گوارش، اغلب در معده رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Similar difficulties arise in the interpretation of another study of polyp patients that showed no differences in faecal bile acid excretion.
[ترجمه گوگل]مشکلات مشابهی در تفسیر مطالعه دیگری روی بیماران پولیپ وجود دارد که هیچ تفاوتی در دفع اسید صفراوی مدفوع نشان نداد
[ترجمه ترگمان]مشکلات مشابهی در تفسیر دیگری از بیماران پلیپ رخ می دهند که هیچ تفاوتی در دفع دفع اکسیژن faecal نشان نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پلیپ (اسم)
polyp

بواسیر لحمی (اسم)
polyp

انگلیسی به انگلیسی

• small growth protruding from a mucous membrane
a polyp is a small animal that lives in the sea. it has a hollow body like a tube and tentacles around its mouth.
a polyp is also a small, unhealthy growth on a surface inside your body, especially inside your nose. polyps are not usually dangerous.

پیشنهاد کاربران

[پزشکی] پولیپ: توده ی برآمده از غشاکه به راحتی دچار خونریزی می گردد
پزشکی؛
دانه های صاف، کروی و پایه دار که از پوست و یا مخاط منشاء گرفته و به داخل یک حفره بدن برجستگی پیدا می کنند و به صورت رشد غیرطبیعی توده های خوش خیم در جدار اعضای بدن پدید می آیند.
توضیحات بیشتر👇
منابع• https://www.healthline.com/health/polyps

بپرس