polymorphic

/ˌpɑːliˈmɔːrfɪk//ˌpɒlɪˈmɔːfɪk/

معنی: چند ریخت، چند دگردیس، چند رخیت
معانی دیگر: polymorphous چند دگردیس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: see polymorphous.

جمله های نمونه

1. A polymorphic interface DLL used to enhance, or extend the operation of a parent application.
[ترجمه گوگل]یک DLL رابط چند شکلی که برای بهبود یا گسترش عملکرد یک برنامه والد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک رابط پلی مورفیک نیز برای افزایش یا گسترش عملیات یک برنامه والد استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The average heterozygosity of offspring and polymorphic information content ( PIC ) etc were lower than those of their parents.
[ترجمه گوگل]میانگین هتروزیگوسیتی فرزندان و محتوای اطلاعات چندشکلی (PIC) و غیره کمتر از والدین آنها بود
[ترجمه ترگمان]متوسط زاد و ولد میانگین ولد و محتوای اطلاعاتی پلی مورفیک (PIC)و غیره پایین تر از میزان والدین آن ها بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hibernate query language realized polymorphic association query and dynamic query.
[ترجمه گوگل]زبان پرس و جو Hibernate پرس و جو ارتباط چند شکلی و پرس و جو پویا را درک کرد
[ترجمه ترگمان]زبان پرس و جو به زبان پرس و جو و پرس و جوی پویا پی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Composite Reuse Principle: polymorphic composition of objects over inheritance.
[ترجمه گوگل]اصل استفاده مجدد مرکب: ترکیب چند شکلی اشیاء بیش از ارث
[ترجمه ترگمان]اصل کاربرد مجدد ترکیبی: ترکیب پلی مورفیک اشیا بر روی ارث
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You are defining polymorphic derived classes.
[ترجمه گوگل]شما در حال تعریف کلاس های مشتق شده چند شکلی هستید
[ترجمه ترگمان]شما دارید کلاس های مشتق شده از پلی مورفیک را تعریف می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective: To compare the difference of randomly amplified polymorphic DNA segments and fatty acid composition among Nocardia farcinica and other 3 Nocardia species.
[ترجمه گوگل]هدف: مقایسه تفاوت قطعات DNA چندشکلی تکثیر شده تصادفی و ترکیب اسیدهای چرب در بین Nocardia farcinica و 3 گونه دیگر Nocardia
[ترجمه ترگمان]هدف: مقایسه تفاوت بین بخش های DNA پلی مورفیک و ترکیب اسیده ای چرب بین Nocardia farcinica و دیگر گونه های ۳
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Of these bands, 114 were polymorphic, and the percentage of polymorphic bands ( PPB ) was 9 00 %.
[ترجمه گوگل]از این باندها 114 باند چندشکلی و درصد نوارهای چندشکلی (PPB) 900 درصد بود
[ترجمه ترگمان]از این باندها، ۱۱۴ مورد پلی مورفیک بودند، و درصد باندهای پلی مورفیک (ppb)۹ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Human serum potently induces hyphal development of the polymorphic fungal pathogen Candida albicans, a phenotype that contributes critically to infections.
[ترجمه گوگل]سرم انسانی به شدت باعث ایجاد هیف پاتوژن قارچی چندشکل کاندیدا آلبیکنس می شود، فنوتیپی که نقش مهمی در ایجاد عفونت دارد
[ترجمه ترگمان]potently سرم انسان رشد hyphal of قارچی را القا می کند کاندیدا albicans، یک فنوتیپ که به شدت به عفونت کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Polymorphic behavior of syndiotactic polypropylene (s - PP) crystallized from the melt under different conditions has been investigated by WAXD and DSC.
[ترجمه گوگل]رفتار چند شکلی پلی پروپیلن syndiotactic (s - PP) متبلور شده از مذاب تحت شرایط مختلف توسط WAXD و DSC بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]رفتار Polymorphic پلی پروپیلن (s - PP)از آب شدن تحت شرایط مختلف، توسط WAXD و DSC بررسی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Random amplified polymorphic DNA(RAPD) technology uses a base sequences primer through PCR amplification to detect the genetic polymorphism of the organismic genome.
[ترجمه گوگل]فناوری DNA پلی‌مورفیک تقویت‌شده تصادفی (RAPD) از پرایمر توالی‌های پایه از طریق تکثیر PCR برای تشخیص چندشکلی ژنتیکی ژنوم ارگانیسمیک استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]این فن آوری از طریق تقویت PCR برای تشخیص پلی مورفیسم ژنتیکی ژنوم organismic، از یک آغازگر توالی پایه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The proportion of polymorphic loci and the mean average heterozygosity of the population were 24%and 0. 08 respectively.
[ترجمه گوگل]نسبت جایگاه‌های چندشکلی و میانگین هتروزیگوسیتی جمعیت به ترتیب 24% و 0 08 بود
[ترجمه ترگمان]نسبت جایگاه پلی مورفیک و میانگین متوسط جمعیت در جمعیت ۲۴ % و ۰ بود به ترتیب ۰۸
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Totally 78 polymorphic DNA loci were amplified by 10 RAP D primers.
[ترجمه گوگل]در مجموع 78 جایگاه DNA چندشکلی با 10 پرایمر RAP D تکثیر شد
[ترجمه ترگمان]در مجموع ۷۸ جایگاه DNA پلی مورفیک به وسیله پرایمر ۱۰ دی RAP تقویت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods: The strains are analyzed using random amplified polymorphic DNA ( RAPD ).
[ترجمه گوگل]روش‌ها: سویه‌ها با استفاده از DNA چندشکلی تکثیر شده تصادفی (RAPD) آنالیز شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: The با استفاده از دی ان دی polymorphic پلی مورفیک (RAPD آنالیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In comparison with female parents, 18 polymorphic bands are specific bands, namely SSR polymorphism.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با والدین مونث، 18 باند چند شکلی باندهای مشخصی به نام پلی مورفیسم SSR هستند
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با والدین زن، ۱۸ باند پلی مورفیک هستند، به نام های پلی مورفیسم SSR
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چند ریخت (صفت)
polymorphic, polymorphous

چند دگردیس (صفت)
polymorphic, polymorphous

چند رخیت (صفت)
polymorphic

تخصصی

[زمین شناسی] چند ریختی، چندشکلی

انگلیسی به انگلیسی

• existing in many shapes, having many forms; consisting of several developmental stages

پیشنهاد کاربران

در زمینه برنامه نویسی به معنای �چند ریختی� بکار برده می شود. این مبحث مربوط به برنامه نویسی شی گرایانه است.
�چند ریختی�
پُلی مورفیک، چند ریختی، چند شکلی

بپرس