polymorph

/ˈpɑːliˌmɔːrf//ˈpɑːliˌmɔːf/

معنی: عضو یا موجود چند شکلی
معانی دیگر: (زیست شناسی) پرریخت، چند ریخت، موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد، چند رخیت

جمله های نمونه

1. Casting a lower rank polymorph on a target that is already under the effect of a higher rank will cause an error message and not consume mana.
[ترجمه گوگل]ریختن چند ریختی رتبه پایین تر روی هدفی که قبلاً تحت تأثیر رتبه بالاتر قرار گرفته است باعث ایجاد یک پیام خطا می شود و مانا را مصرف نمی کند
[ترجمه ترگمان]ریخته گری درجه پایین تر بر روی هدفی که در حال حاضر تحت اثر رتبه بالاتر قرار دارد منجر به پیغام خطا می شود و mana را مصرف نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Polymorph: This spell will now be removed when a player leaves a battleground.
[ترجمه گوگل]Polymorph: این طلسم اکنون با خروج بازیکن از میدان نبرد حذف می شود
[ترجمه ترگمان]Polymorph: این طلسم زمانی حذف خواهد شد که یک بازیکن میدان نبرد را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Andalusite is a polymorph with two other minerals, Kyanite and Sillimanite.
[ترجمه گوگل]آندالوزیت چند شکلی با دو کانی دیگر کیانیت و سیلیمانیت است
[ترجمه ترگمان]Andalusite یک polymorph با دوتا مواد معدنی دیگر، Kyanite و Sillimanite است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Polymorph duration against PvP targets has been reduced to 10 seconds.
[ترجمه گوگل]مدت زمان چند شکلی در برابر اهداف PvP به 10 ثانیه کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]مدت زمان Polymorph علیه اهداف PvP به ۱۰ ثانیه کاهش پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Creep - cast Polymorph duration reduced to 2
[ترجمه گوگل]مدت زمان بازی Creep - Cast Polymorph به 2 کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]کاهش طول مدت خزش \"خزش\" به ۲
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Polymorph Self. You assume a new form.
[ترجمه گوگل]خود چند شکلی شما یک فرم جدید فرض می کنید
[ترجمه ترگمان]دفاع از خود تو یه فرم جدید پیدا می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mirror Image: The Mirror Image Polymorph ability now has a range of 8 yards.
[ترجمه گوگل]Mirror Image: قابلیت Mirror Image Polymorph اکنون 8 یارد دارد
[ترجمه ترگمان]تصویر آینه: توانایی Polymorph تصویر آیینه در حال حاضر محدوده وسیعی از ۸ یارد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Antibodies specifically reacting with nuclear components of peripheral blood polymorphs have also been described.
[ترجمه گوگل]آنتی بادی هایی که به طور خاص با اجزای هسته ای پلی مورف های خون محیطی واکنش می دهند نیز توصیف شده اند
[ترجمه ترگمان]Antibodies به طور خاص در واکنش با اجزای هسته ای of خون محیطی توصیف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With the Clever Traps talent Freezing Trap can be as viable at crowd control as a mage's Polymorph, taking a mob out of combat for up to 26 seconds.
[ترجمه گوگل]با استعداد تله‌های هوشمند، تله انجماد می‌تواند به اندازه چند شکلی یک جادوگر در کنترل جمعیت قابل دوام باشد، و اوباش را تا 26 ثانیه از نبرد خارج کند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تله Clever باهوش، تله یخ زده می تواند در کنترل جمعیت به اندازه یک مغ قدرتمند باشد و برای حداکثر ۲۶ ثانیه یک جمعیت را از مبارزه بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عضو یا موجود چند شکلی (اسم)
polymorph

انگلیسی به انگلیسی

• organism which has many forms, organism that exists in several forms

پیشنهاد کاربران

📋 دوستان در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم morph
📌 این ریشه، معادل "Form" یا "Shape" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "Form" یا "Shape" مربوط هستند.
📂 مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 morphology: The study of forms or shapes, especially in biology or linguistics
🔘 metamorphosis: A transformation in form or shape ( e. g. , caterpillar to butterfly )
🔘 amorphous: Without a definite form or shape
🔘 morphogenesis: The biological process shaping the form or structure of tissues or organs
🔘 anthropomorphic: Giving a human form or shape to non - human entities
🔘 morphing: Smoothly transforming one form or shape into another
🔘 polymorph: An organism or substance that can take multiple forms or shapes
🔘 isomorphic: Having identical or similar forms or shapes
🔘 geomorphic: Relating to the shape or form of Earth's surface features
🔘 biomorphic: Resembling the forms or shapes of natural living things
🔘 morphogen: A substance that guides the development of biological forms or shapes
🔘 allomorph: A variant form or shape of a morpheme ( linguistics )
🔘 dimorphic: Existing in two distinct forms or shapes ( e. g. , sexual dimorphism )
🔘 endomorph: A body form or shape characterized by higher fat retention
🔘 ectomorph: A body form or shape characterized by a lean, slender build
🔘 mesomorph: A body form or shape characterized by muscularity
🔘 morpheme: The smallest meaningful unit in language that affects the form of a word
🔘 pseudomorph: A mineral that retains the shape or form of a former structure
🔘 zoomorphic: Having the form or shape of an animal
🔘 morphodynamics: The study of changes in forms or shapes over time

نوتروفیل/ چند رخیت ( اسم ) : نوعی گلبول سفید با هسته نامنظم که می تواند به باکتری ها حمله کرده و آنها را از بین ببرد.
چند ریختی. در ساختار بلوری مواد دارای چیدمان منظمی هستند

بپرس