polymath

/ˈpɒlimæθ//ˈpɒlimæθ/

معنی: دانشمند همه چیز دان، بحر العلوم، جامع علوم معقول ومنقول
معانی دیگر: (شخصی که در چند رشته تبحر دارد) بحرالعلوم، جامع الاطراف، همه دان، علامه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who has broad knowledge or expertise in a number of distinct areas.

- The polymath Leonardo da Vinci excelled not only as a painter and sculptor, but as an engineer, musician, and inventor.
[ترجمه گوگل] لئوناردو داوینچی چندمتخصص نه تنها به عنوان یک نقاش و مجسمه ساز، بلکه به عنوان یک مهندس، موسیقیدان و مخترع سرآمد بود
[ترجمه ترگمان] این دانشمند به نام لیوناردو داوینچی تنها به عنوان یک نقاش و مجسمه ساز، بلکه به عنوان مهندس، موسیقیدان و مخترع برجسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He is either a polymath or an extremely thorough researcher.
[ترجمه گوگل]او یا یک محقق چندگانه است یا یک محقق بسیار دقیق
[ترجمه ترگمان]او یک polymath یا یک پژوهشگر بسیار جامع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Will Wright is the great polymath of interactive design, weaving theories of architecture, astrophysics, and urban planning into his videogames.
[ترجمه گوگل]ویل رایت یکی از ویژگی‌های بزرگ طراحی تعاملی است که تئوری‌های معماری، اخترفیزیک و برنامه‌ریزی شهری را در بازی‌های ویدیویی خود گنجانده است
[ترجمه ترگمان]ویل رایت یک polymath بزرگ از طراحی تعاملی، نظریه weaving معماری، فیزیک نجومی، و برنامه ریزی شهری در بازی های ویدیویی خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The polymath Doyle tried to kill off Holmes at the turn of the century, but public outcry encouraged the author to resuscitate the archetypal detective in 1901's The Hound of the Baskervilles.
[ترجمه گوگل]دویل چندمتخصص در آغاز قرن تلاش کرد هلمز را بکشد، اما اعتراض عمومی نویسنده را تشویق کرد تا کارآگاه کهن‌الگویی را در سال 1901 به نام The Hound of the Baskervilles احیا کند
[ترجمه ترگمان]این دانشمند Doyle کوشید تا جان هولمز را در اواخر قرن بکشد، اما فریادهای عمومی مولف را تشویق کرد که بازرس کهن را در سال ۱۹۰۱ به درنده باسکرویل بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Leonardo Da Vinci was an Italian polymath who was probably the first European to seek a practical solution to flight.
[ترجمه گوگل]لئوناردو داوینچی یک دانشمند ایتالیایی بود که احتمالاً اولین اروپایی بود که به دنبال راه حلی عملی برای پرواز بود
[ترجمه ترگمان]لیوناردو داوینچی یک دانشمند ایتالیایی بود که احتمالا اولین اروپایی بود که به دنبال راه حل عملی برای پرواز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To call him a polymath would be a gross understatement.
[ترجمه گوگل]این که او را یک چندتایی خطاب کنیم، دست کم گرفتن بزرگی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]برای اینکه بهش بگیم \"polymath\"، دست کم گرفتنش خیلی حال میده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Miller is a brilliant polymath and he has trounced his rivals by thinking differently.
[ترجمه گوگل]میلر مردی درخشان است و با تفکر متفاوت رقبای خود را شکست داده است
[ترجمه ترگمان]میلر یک دانشمند بزرگ است و با تفکر متفاوت رقیبان خود را خرد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was a formidable polymath, doing important work in mathematics, physics, logic, the study of formal and natural languages, and many other disciplines.
[ترجمه گوگل]او یک دانشمند بزرگ بود و کارهای مهمی در ریاضیات، فیزیک، منطق، مطالعه زبان های رسمی و طبیعی و بسیاری از رشته های دیگر انجام می داد
[ترجمه ترگمان]او یک دانشمند بزرگ بود و کار مهمی در ریاضیات، فیزیک، منطق، مطالعه زبانه ای رسمی و طبیعی و بسیاری از رشته های دیگر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His ebullient personality is a vivid reminder of the polymath of past times.
[ترجمه گوگل]شخصیت شعله ور او یادآوری روشن از چندگانگی زمان های گذشته است
[ترجمه ترگمان]شخصیت پرشور او یادآور خوبی از این polymath روزگار گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If Charles I owned a real Leonardo before he was executed in 164 this means our national love affair with the Renaissance polymath has been going on for almost 400 years.
[ترجمه گوگل]اگر چارلز اول قبل از اعدام در سال 164 صاحب یک لئوناردو واقعی بود، این بدان معناست که رابطه عشق ملی ما با رنسانس تقریباً 400 سال است که ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]اگر چارلز اول یک لیوناردو واقعی داشته باشد قبل از اینکه در سال ۱۶۴ اعدام شود این به این معنی است که رابطه عشق ملی ما با این polymath دوره رنسانس به مدت تقریبا ۴۰۰ سال ادامه داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He who seize the right moment, is the right man. ---Johann Wolfgang von Goethe, German writer and polymath.
[ترجمه گوگل]کسی که از لحظه مناسب استفاده کند، انسان مناسبی است --- یوهان ولفگانگ فون گوته، نویسنده و دانشمند آلمانی
[ترجمه ترگمان]کسی که لحظه مناسب را می گیرد، مرد مناسب است - یوهان ولفگانگ گوته، نویسنده و polymath آلمانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is the happiest, be he king or peasant, who find peace in his home---Johann Wolfgang von Goethe, German writer and polymath.
[ترجمه گوگل]او خوشبخت ترین کسی است، چه پادشاه و چه دهقان، که در خانه خود آرامش پیدا می کند --- یوهان ولفگانگ فون گوته، نویسنده و دانشمند آلمانی
[ترجمه ترگمان]او خوشبخت ترین فرد پادشاه یا کشاورز است که در خانه خود صلح را پیدا می کند - - یوهان ولفگانگ گوته، نویسنده و polymath آلمانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mr English, an associate editor of the Guardian, is a polymath who wears his learning lightly.
[ترجمه گوگل]آقای انگلیسی، یکی از ویراستاران گاردین، مردی است که از یادگیری خود به راحتی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]آقای انگلیسی، یکی از دستیاران گاردین، دانشمندی است که به آرامی یادگیری خود را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One of Mr Ball's heroes is Sir D'Arcy Wentworth Thompson, a Scottish biologist and polymath, who in 1917 wrote "On Growth and Form".
[ترجمه گوگل]یکی از قهرمانان آقای بال، سر دارسی ونتورث تامپسون، زیست شناس و دانشمند اسکاتلندی است که در سال 1917 کتاب «درباره رشد و شکل» را نوشت
[ترجمه ترگمان]یکی از قهرمانان آقای بال یک دانشمند اسکاتلندی و دانشمندی اسکاتلندی است که در سال ۱۹۱۷ نوشت: \"در رشد و فرم\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For a very good reason: he is the greatest artist who ever lived. Still, the amount of news that can be generated about a long-dead polymath is startling.
[ترجمه گوگل]به یک دلیل بسیار خوب: او بزرگترین هنرمندی است که تا کنون زندگی کرده است با این حال، میزان اخباری که می‌توان در مورد یک چندماهه مرده تولید کرد، شگفت‌آور است
[ترجمه ترگمان]به یک دلیل بسیار خوب: او بزرگ ترین هنرمندی است که تا به حال زندگی کرده است با این حال، مقدار اخبار که می تواند در یک polymath طولانی ایجاد شود شگفت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دانشمند همه چیز دان (اسم)
polymath

بحر العلوم (اسم)
polymath

جامع علوم معقول و منقول (اسم)
polymath

انگلیسی به انگلیسی

• one who is learned; highly-educated person
a polymath is a person who is very knowledgeable in many different subjects; a formal word.

پیشنهاد کاربران

مثل ابوریحان بیرونی بلخی
یکی از مشهورترین نمونه ها:
Leonardo da Vinci
علامه
یعنی همه چیزدان
کسی که در همه زمینه ها دانایی داره. . . به عبارتی بحرالعلوم
Mr of all arts
همه چیز دان ( شخصی که در چند رشته تبحر دارد )
– He is a polymath, he knows a lot about many different subjects
حکیم
عالم دهر
همه چیز دان

عالم
جامع علوم و فنون
بحر العلوم😐
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس