1.
چند همسری
2. polygamy is allowed in certain religions
در برخی مذاهب چند زنی مجاز است.
3. Sometimes, however, polygamy could be liberating for a woman because the burden of household duties was shared.
[ترجمه گوگل]با این حال، گاهی اوقات تعدد زوجات می تواند برای یک زن رهایی بخش باشد، زیرا بار وظایف خانه مشترک بود
[ترجمه ترگمان]با این حال برخی اوقات چند همسری می تواند برای یک زن آزاد شود زیرا بار وظایف خانواده به اشتراک گذاشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Institutions such as polygamy are seen by Engels as mere variants on the institution of monogamy.
[ترجمه گوگل]نهادهایی مانند تعدد زوجات توسط انگلس به عنوان انواعی از نهاد تک همسری تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]Institutions مانند تعدد زوجات به صورت انواع صرف بر روی رسم تکگانی دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Federal legislation attacking Mormon polygamy served as a ruse for completing the absorption of the Mormon religious state into the Union.
[ترجمه گوگل]قوانین فدرال در مورد حمله به تعدد زوجات مورمون ها به عنوان حیله ای برای تکمیل جذب دولت مذهبی مورمون در اتحادیه عمل کرد
[ترجمه ترگمان]قانون فدرال که به فرقه مورمون ها حمله کرد به عنوان یک نیرنگ برای تکمیل جذب دولت مذهبی مورمون به اتحادیه عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Polygamy is prevented by wives who resent sharing their husbands lest they also share his contributions to child rearing.
[ترجمه گوگل]چند همسری توسط زنانی که از شریک شدن با همسران خود ناراضی هستند، جلوگیری می کند تا مبادا آنها نیز سهمی از مشارکت او در تربیت فرزندان داشته باشند
[ترجمه ترگمان]چند همسری به خاطر اینکه همسران خود را به اشتراک می گذارند تا مبادا سهم خود را در پرورش کودکان به اشتراک بگذارند، از چند همسری جلوگیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Smith forced polygamy as the test of loyalty among his closest friends.
[ترجمه گوگل]اسمیت چندهمسری را به عنوان آزمونی برای وفاداری در میان نزدیکترین دوستانش اجباری کرد
[ترجمه ترگمان]اسمیت چند همسری را به عنوان آزمون وفاداری بین نزدیک ترین دوستانش مجبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In other words, men tended to seek polygamy, whereas women strove to marry upward with men of high status.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، مردان تمایل به تعدد زوجات داشتند، در حالی که زنان تلاش میکردند تا با مردانی که دارای موقعیت بالا هستند ازدواج کنند
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، مردان تمایل به گرفتن چند همسری داشتند، در حالی که زنان تلاش می کردند با مردان دارای وضعیت بالا ازدواج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Polygamy, subdued but never forsaken under Soviet rule, has returned with a veneer of respectability.
[ترجمه گوگل]چندهمسری که تحت حاکمیت شوروی تحت سلطه قرار گرفت اما هرگز رها نشد، با روکشی از احترام بازگشته است
[ترجمه ترگمان]چند همسری که تحت حاکمیت شوروی سابق باقی نمانده است، با ظاهر محترمانه بازگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. No hunter-gatherer society supports more than occasional polygamy, and the institution of marriage is virtually universal.
[ترجمه گوگل]هیچ جامعه شکارچی بیش از چندهمسری گاه به گاه حمایت نمی کند و نهاد ازدواج عملاً جهانی است
[ترجمه ترگمان]هیچ جامعه شکارچی - جمع آوری کننده اطلاعات بیشتر از چند همسری را پشتیبانی نمی کند و موسسه ازدواج عملا جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Mormon Utah renounced polygamy 1years ago; It's simply hidden.
[ترجمه گوگل]مورمون یوتا 1 سال پیش تعدد زوجات را کنار گذاشت این به سادگی پنهان است
[ترجمه ترگمان]مورمون ها ۱ سال پیش چندین همسری را محکوم کرد؛ این کار صرفا مخفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Shakespeare endorse polygamy: he speak of the merry wives of windsor ; how many wives do Mr. Windsor have?
[ترجمه گوگل]شکسپیر چندهمسری را تایید می کند: او از همسران شاد ویندسور صحبت می کند آقای ویندزور چند همسر دارد؟
[ترجمه ترگمان]شکسپیر polygamy را تایید می کند: از همسران شاد of حرف می زند، چند تا زن دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Never mind that polygamy is illegal in all 50 states.
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که تعدد زوجات در هر 50 ایالت غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که چند همسری در هر ۵۰ ایالت غیر قانونی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Principle Voices, a pro - polygamy group, reckons that there are only about 3 000 Mormon fundamentalists in America.
[ترجمه گوگل]Principle Voices، یک گروه طرفدار چندهمسری، بر این باور است که تنها حدود 3000 بنیادگرای مورمون در آمریکا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]\"اصل صداها\"، یک گروه طرفدار چند همسری، فکر می کند که تنها حدود ۳،۰۰۰ نفر از بنیادگرایان مورمون ها در آمریکا وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید