polygamy

/pəˈlɪɡəmi//pəˈlɪɡəmi/

معنی: چند همسری، تعدد زوجات، چندگانی، چند زن گیری، بس گانی
معانی دیگر: چند زنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: polygamous (adj.), polygamist (n.)
• : تعریف: the practice or state of having more than one spouse, esp. more than one wife, at a time. (Cf. monogamy.)

- She had her husband arrested for polygamy after she discovered that he had wives in two other states.
[ترجمه Hni] آن زن شوهر خود را بخاطر چند همسر داشتن دستگیر کرد وقتی فهمید که شوهرش چند همسر در دو ایالت دیگر دارد
|
[ترجمه گوگل] او پس از اینکه متوجه شد شوهرش در دو ایالت دیگر همسر دارد، به دلیل چندهمسری دستگیر شد
[ترجمه ترگمان] او پس از اینکه متوجه شد همسران خود را در دو ایالت دیگر داشته است، او را به جرم چندهمسری دستگیر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1.
چند همسری

2. polygamy is allowed in certain religions
در برخی مذاهب چند زنی مجاز است.

3. Sometimes, however, polygamy could be liberating for a woman because the burden of household duties was shared.
[ترجمه گوگل]با این حال، گاهی اوقات تعدد زوجات می تواند برای یک زن رهایی بخش باشد، زیرا بار وظایف خانه مشترک بود
[ترجمه ترگمان]با این حال برخی اوقات چند همسری می تواند برای یک زن آزاد شود زیرا بار وظایف خانواده به اشتراک گذاشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Institutions such as polygamy are seen by Engels as mere variants on the institution of monogamy.
[ترجمه گوگل]نهادهایی مانند تعدد زوجات توسط انگلس به عنوان انواعی از نهاد تک همسری تلقی می شود
[ترجمه ترگمان]Institutions مانند تعدد زوجات به صورت انواع صرف بر روی رسم تکگانی دیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Federal legislation attacking Mormon polygamy served as a ruse for completing the absorption of the Mormon religious state into the Union.
[ترجمه گوگل]قوانین فدرال در مورد حمله به تعدد زوجات مورمون ها به عنوان حیله ای برای تکمیل جذب دولت مذهبی مورمون در اتحادیه عمل کرد
[ترجمه ترگمان]قانون فدرال که به فرقه مورمون ها حمله کرد به عنوان یک نیرنگ برای تکمیل جذب دولت مذهبی مورمون به اتحادیه عمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Polygamy is prevented by wives who resent sharing their husbands lest they also share his contributions to child rearing.
[ترجمه گوگل]چند همسری توسط زنانی که از شریک شدن با همسران خود ناراضی هستند، جلوگیری می کند تا مبادا آنها نیز سهمی از مشارکت او در تربیت فرزندان داشته باشند
[ترجمه ترگمان]چند همسری به خاطر اینکه همسران خود را به اشتراک می گذارند تا مبادا سهم خود را در پرورش کودکان به اشتراک بگذارند، از چند همسری جلوگیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Smith forced polygamy as the test of loyalty among his closest friends.
[ترجمه گوگل]اسمیت چندهمسری را به عنوان آزمونی برای وفاداری در میان نزدیکترین دوستانش اجباری کرد
[ترجمه ترگمان]اسمیت چند همسری را به عنوان آزمون وفاداری بین نزدیک ترین دوستانش مجبور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In other words, men tended to seek polygamy, whereas women strove to marry upward with men of high status.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، مردان تمایل به تعدد زوجات داشتند، در حالی که زنان تلاش می‌کردند تا با مردانی که دارای موقعیت بالا هستند ازدواج کنند
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، مردان تمایل به گرفتن چند همسری داشتند، در حالی که زنان تلاش می کردند با مردان دارای وضعیت بالا ازدواج کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Polygamy, subdued but never forsaken under Soviet rule, has returned with a veneer of respectability.
[ترجمه گوگل]چندهمسری که تحت حاکمیت شوروی تحت سلطه قرار گرفت اما هرگز رها نشد، با روکشی از احترام بازگشته است
[ترجمه ترگمان]چند همسری که تحت حاکمیت شوروی سابق باقی نمانده است، با ظاهر محترمانه بازگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No hunter-gatherer society supports more than occasional polygamy, and the institution of marriage is virtually universal.
[ترجمه گوگل]هیچ جامعه شکارچی بیش از چندهمسری گاه به گاه حمایت نمی کند و نهاد ازدواج عملاً جهانی است
[ترجمه ترگمان]هیچ جامعه شکارچی - جمع آوری کننده اطلاعات بیشتر از چند همسری را پشتیبانی نمی کند و موسسه ازدواج عملا جهانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mormon Utah renounced polygamy 1years ago; It's simply hidden.
[ترجمه گوگل]مورمون یوتا 1 سال پیش تعدد زوجات را کنار گذاشت این به سادگی پنهان است
[ترجمه ترگمان]مورمون ها ۱ سال پیش چندین همسری را محکوم کرد؛ این کار صرفا مخفی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Shakespeare endorse polygamy: he speak of the merry wives of windsor ; how many wives do Mr. Windsor have?
[ترجمه گوگل]شکسپیر چندهمسری را تایید می کند: او از همسران شاد ویندسور صحبت می کند آقای ویندزور چند همسر دارد؟
[ترجمه ترگمان]شکسپیر polygamy را تایید می کند: از همسران شاد of حرف می زند، چند تا زن دارند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Never mind that polygamy is illegal in all 50 states.
[ترجمه گوگل]فراموش نکنید که تعدد زوجات در هر 50 ایالت غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]مهم نیست که چند همسری در هر ۵۰ ایالت غیر قانونی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Principle Voices, a pro - polygamy group, reckons that there are only about 3 000 Mormon fundamentalists in America.
[ترجمه گوگل]Principle Voices، یک گروه طرفدار چندهمسری، بر این باور است که تنها حدود 3000 بنیادگرای مورمون در آمریکا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]\"اصل صداها\"، یک گروه طرفدار چند همسری، فکر می کند که تنها حدود ۳،۰۰۰ نفر از بنیادگرایان مورمون ها در آمریکا وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چند همسری (اسم)
polygamy

تعدد زوجات (اسم)
polygamy, polygyny

چندگانی (اسم)
polygamy

چند زن گیری (اسم)
polygamy

بس گانی (اسم)
polygamy

انگلیسی به انگلیسی

• practice of maintaining several spouses simultaneously (esp. several wives)
polygamy is the custom of having more than one wife at the same time.

پیشنهاد کاربران

چندهمسری، تعدد زوجات
چند همسری.
به حالتی اشاره دارد که در آن یک فرد ( معمولاً مرد ) همزمان با بیش از یک همسر ازدواج کرده باشد.
چندزنی ( Polygyny ) : حالتی که یک مرد با چند زن ازدواج می کند.
چندشوهری ( Polyandry ) : حالتی که یک زن با چند مرد ازدواج می کند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : polygamy / polygamist
✅️ صفت ( adjective ) : polygamous
✅️ قید ( adverb ) : _
the fact or custom of being married to more than one person at the same time
چندهمسری یا چندکامی ( به انگلیسی: Polygamy ) وضعیتی است که در آن زن یا مرد بیش از یک همسر دارند. چندهمسری شامل دو نوع چندزنی و چندشوهری می شود. چندزنی حالتی است که در آن مرد در یک زمان با چند زن ازدواج کند. چندشوهری حالتی است که زن به طور هم زمان دو شوهر یا بیشتر داشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

The LDS based in Salt Lake City, the Fundamentalist Church of ( Jesus Christ of ) Latter - day Saints, which is the group associated with polygamy, and the Community of Christ

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Polygamy• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/polygamy
polygamy ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: چندکامی
تعریف: الگویی از آمیزش که در آن افراد نر در طی فصل زادآوری با چند ماده آمیزش دارند|||متـ . چندهمسری
applied to plurality of benefits
دارای مزایای متعدد
چند همسری

بپرس