polychrome

/ˈpɑːlɪˌkrom//ˈpɑːlɪˌkrom/

معنی: تهیه عکسهای رنگی، رنگارنگ، چند رنگ
معانی دیگر: رجوع شود به: polychromatic، چند رنگه، مزین به رنگ های مختلف، چند فام

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having many or varied colors; multicolored.
مترادف: motley, multicolored
مشابه: colorful, mottled, parti-colored, prismatic, variegated

(2) تعریف: made or ornamented with many colors.
مترادف: motley, multicolored
مشابه: mottled
اسم ( noun )
• : تعریف: a multicolored object or product.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: polychromes, polychroming, polychromed
• : تعریف: to color or paint in many colors.

جمله های نمونه

1. It is made of polychrome brick in richly decorated patterns in reds, browns and yellows.
[ترجمه گوگل]این از آجر پلی کروم در الگوهای تزئین شده غنی در رنگ های قرمز، قهوه ای و زرد ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این مجسمه از آجر رنگارنگ به رنگ های مزین به رنگ های قرمز، قهوه ای و زرد ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In fact, it may be this polychrome character that makes pentecostalism so attractive to so many people.
[ترجمه گوگل]در واقع، ممکن است این شخصیت چند رنگی باشد که پنطیکاستالیسم را برای بسیاری از مردم جذاب می کند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، ممکن است این ویژگی رنگارنگ باشد که pentecostalism را برای بسیاری از مردم جذاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gradually its polychrome walls converged upon us, and the foliage grew more lush in the cool shade.
[ترجمه گوگل]به تدریج دیوارهای چند رنگ آن به سمت ما جمع شدند و شاخ و برگ ها در سایه خنک سرسبزتر شدند
[ترجمه ترگمان]کم کم دیواره ای polychrome به سمت ما باز شدند و شاخ و برگ ها در سایه خنک رشد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Other film in rolls, without perforations, of a width not exceeding 105 mm, for color photography (polychrome), sensitised, unexposed.
[ترجمه گوگل]فیلم های دیگر در رول، بدون سوراخ، با عرض بیش از 105 میلی متر، برای عکاسی رنگی (پلی کروم)، حساس، بدون نور
[ترجمه ترگمان]سایر فیلم ها در رول، بدون سوراخ شدن، بدون سوراخ شدن بیش از ۱۰۵ mm، برای عکاسی رنگی (رنگارنگ)، sensitised، unexposed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The first, a polychrome, fish-like object swims through the front window, displaying the menu and welcoming diners into the restaurant.
[ترجمه گوگل]اولی، یک شی چند رنگی و ماهی مانند از جلوی پنجره شنا می کند، منو را نشان می دهد و از پذیرایی از افراد در رستوران استقبال می کند
[ترجمه ترگمان]اولین، یک جسم رنگارنگ، ماهی مانند از پنجره جلویی شنا می کند، غذا را به نمایش می گذارد و diners که به رستوران می روند را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Polychrome was used to produce jewelry with a lot of different themes using openwork motifs and several linked items.
[ترجمه گوگل]از پلی کروم برای تولید جواهرات با تم های مختلف با استفاده از نقوش روباز و چندین آیتم مرتبط استفاده شد
[ترجمه ترگمان]polychrome برای تولید جواهرات با بسیاری از موضوعات مختلف با استفاده از موتیف های openwork و چندین مورد مرتبط استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For the dividing vertical elements polychrome gold cristal, which reflects multiple tonalities depending on light and perspective, and metal lattice were used.
[ترجمه گوگل]برای تقسیم المان های عمودی از کریستال طلای پلی کروم که بسته به نور و پرسپکتیو تنالیته های متعددی را منعکس می کند و شبکه فلزی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]برای تقسیم کردن عناصر عمودی، cristal، که بسته به نور و دورنما را منعکس می کند، و شبکه فلزی مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Other photographic plates and film, not for colour photography (polychrome), in the flat, sensitised, unexposed.
[ترجمه گوگل]سایر صفحات و فیلم های عکاسی، نه برای عکاسی رنگی (پلی کروم)، در سطح صاف، حساس، بدون نور
[ترجمه ترگمان]دیگر صفحات عکاسی و فیلم، نه برای عکاسی رنگی (رنگارنگ)، در آپارتمان، sensitised، unexposed
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The embroidery clothing, polychrome brocades and silk ribbons are peculiar.
[ترجمه گوگل]لباس‌های گلدوزی، پارچه‌های بروکات پلی‌کروم و روبان‌های ابریشمی خاص هستند
[ترجمه ترگمان]لباس های گلدوزی، polychrome و روبان های ابریشمی خاص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hibiscus syriacus wood, polychrome ware and sculptures combining three materials clocks because high technological content is difficult to imitate.
[ترجمه گوگل]چوب Hibiscus syriacus، ظروف پلی‌کروم و مجسمه‌هایی که ترکیبی از ساعت‌های سه ماده هستند، زیرا تقلید از محتوای تکنولوژیکی بالا دشوار است
[ترجمه ترگمان]Hibiscus چوب، ظروف رنگارنگ و مجسمه ها، که سه ساعت را ترکیب می کنند، چرا که تقلید از محتوای فن آوری بالا دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Affective wellhead was bred to be polychrome life and sincere life!
[ترجمه گوگل]سرچاه عاطفی پرورش یافت تا زندگی چند رنگی و زندگی صمیمانه باشد!
[ترجمه ترگمان]زندگی پر از bred این بود که زندگی polychrome و زندگی صادقانه داشته باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The tomb has a unique architectural decor, with polychrome half - human, half - plant caryatids and painted murals.
[ترجمه گوگل]این مقبره دارای تزئینات معماری منحصربه‌فردی است که با کاریتیدهای نیمه‌انسانی، نیمه‌گیاهی پلی‌کروم و نقاشی‌های دیواری نقاشی شده است
[ترجمه ترگمان]این مقبره یک دکور معماری منحصر به فرد است، با polychrome رنگارنگ نیمه انسانی، نقاشی های نیمه گیاهی و نقاشی های دیواری نقاشی شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sculpted in wood with original polychrome layers.
[ترجمه گوگل]حجاری شده در چوب با لایه های پلی کروم اصلی
[ترجمه ترگمان]sculpted در چوب با لایه های رنگارنگ اصلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Varying from brown to red, from ochre to pink and purple, these polychrome dunes are the results of a rare geological phenomenon.
[ترجمه گوگل]این تپه های چند رنگ که از قهوه ای تا قرمز، از اخرایی تا صورتی و بنفش متفاوت هستند، نتایج یک پدیده زمین شناسی نادر هستند
[ترجمه ترگمان]از قهوه ای تا سرخ، از قهوه ای به صورتی و بنفش، این تپه های رنگارنگ، نتایج یک پدیده زمین شناسی نادر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تهیه عکسهای رنگی (اسم)
polychrome

رنگارنگ (صفت)
medley, piebald, motley, colorful, multicolored, varied, kaleidoscopic, pied, particolored, omnifarious, versicolor, versicolored, versicolour, versicoloured, particoloured, polychromatic, polychrome, technicolor

چند رنگ (صفت)
polychromatic, variegated, polychrome

پیشنهاد کاربران

بپرس