polyandry

/ˌpɑːliˈændri//ˈpɒlɪændri/

معنی: چند شوهری، تعدد ازدواج
معانی دیگر: داشتن بیش از یک شوهر، (گیاه شناسی) پرپرچمی، اختیار چند شوهر توسط زن دران واحد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: polyandric (adj.), polyandrist (n.)
(1) تعریف: the practice or condition of having more than one husband at a time. (Cf. monandry.)

(2) تعریف: in botany, the condition of having a large and variable number of stamens per flower.

(3) تعریف: in zoology, the mating of a female with more than one male, esp. the bearing of progeny fertilized by more than one male.

جمله های نمونه

1. There might, however, be other advantages to polyandry.
[ترجمه گوگل]با این حال، ممکن است مزایای دیگری برای پلی اندری وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، ممکن است مزایای دیگری نیز برای polyandry وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But to allow polygyny but not polyandry would be to discriminate against women.
[ترجمه گوگل]اما اجازه دادن به تعدد زوجات، اما نه تعدد زوجات، تبعیض علیه زنان است
[ترجمه ترگمان]اما اجازه دادن به polygyny برای تبعیض علیه زنان کافی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Honeybee is polyandry and eusocial-insect that they produce by colony fission and swarming who communicate with dancing and pheromone.
[ترجمه گوگل]زنبور عسل حشره ای چند اندری و اجتماعی-اجتماعی است که از طریق شکافت کلونی و ازدحام که با رقص و فرمون ارتباط برقرار می کند تولید می کند
[ترجمه ترگمان]honeybee یک حشره polyandry و eusocial است که توسط شکافت کلنی و swarming که با رقصیدن و فرومون ارتباط برقرار می کنند، تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Polyandry alone is lacking - it took human beings to achieve that.
[ترجمه گوگل]پلی اندری به تنهایی کم است - انسان ها برای رسیدن به آن نیاز داشتند
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که به تنهایی فاقد آن است، این است که انسان ها به تنهایی به آن دست یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Women practicing polyandry no longer needed to worry about stoning, either, thanks to Urukagina's devotion to equality, personal freedom, and social justice.
[ترجمه گوگل]زنانی که پلی اندری را تمرین می کنند، دیگر نیازی به نگرانی در مورد سنگسار ندارند، به لطف فداکاری اوروکاگینا به برابری، آزادی شخصی و عدالت اجتماعی
[ترجمه ترگمان]زنانی که در حال تمرین polyandry هستند دیگر نیازی به نگرانی در مورد سنگسار کردن ندارند، به لطف فداکاری Urukagina به برابری، آزادی فردی و عدالت اجتماعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They practice what is known as fraternal polyandry -- where the brothers of one family marry the same woman.
[ترجمه گوگل]آن‌ها کاری را انجام می‌دهند که به نام چند اندری برادرانه شناخته می‌شود -- که در آن برادران یک خانواده با یک زن ازدواج می‌کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها چیزی را تمرین می کنند که به عنوان polyandry برادر شناخته می شود - - جایی که برادران یک خانواده با یک زن ازدواج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Polyandry has been practiced here for centuries, but in a single generation it has all but vanished.
[ترجمه گوگل]پلی اندری قرن هاست که در اینجا انجام می شود، اما در یک نسل تنها از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]قرن ها در اینجا تمرین شده است، اما در یک نسل، همه چیز به جز از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Men live in polygyny, while women in polyandry.
[ترجمه گوگل]مردان در چند همسری زندگی می کنند، در حالی که زنان در چندگانگی
[ترجمه ترگمان]مردان در polygyny زندگی می کنند در حالی که زنان در polyandry زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She is also suspected of polyandry after she remarried in 2005 even though she knew her husband was still alive, police said.
[ترجمه گوگل]پلیس گفت که او پس از ازدواج مجدد در سال 2005، با وجود اینکه می دانست شوهرش هنوز زنده است، مظنون به پلی اندری است
[ترجمه ترگمان]پلیس گفت که او همچنین مظنون به polyandry پس از ازدواج در سال ۲۰۰۵ است، اگرچه او می دانست که شوهرش هنوز زنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. McLennan knew only three forms of marriage: polygyny, polyandry and monogamy.
[ترجمه گوگل]مک لنان تنها سه شکل ازدواج را می دانست: چند همسری، چند همسری و تک همسری
[ترجمه ترگمان]McLennan تنها سه نوع ازدواج می دانست: polygyny، polyandry، و تکگانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "Over time, Tibetan polyandry has been outlawed, so it is difficult to measure the incidence of polyandry in what may have been the world's most "polyandrous" society.
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، پلی اندری تبتی غیرقانونی شده است، بنابراین اندازه گیری میزان بروز پلی اندری در جامعه ای که ممکن است «چند آندری» ترین جامعه جهان باشد، دشوار است
[ترجمه ترگمان]\"در طول زمان، polyandry تبتی غیرقانونی اعلام شده است، بنابراین سنجش میزان شیوع polyandry در آنچه که ممکن است جامعه\" polyandrous \" جهان باشد، دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Given the fact of polyandry, the woman understandably had the right "to name the child" – to identify the father and therefore the child's surname.
[ترجمه گوگل]با توجه به واقعیت چند اندری، زن به طور قابل درک حق "نامگذاری فرزند" - شناسایی پدر و در نتیجه نام خانوادگی فرزند را داشت
[ترجمه ترگمان]با توجه به حقیقت of، زن حق دارد که نام فرزند را مشخص کند - تا پدر را شناسایی کند و بنابراین نام خانوادگی کودک را مشخص کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The present-day breeding habits of some birds give us a reasonably good idea of how polyandry evolved.
[ترجمه گوگل]عادات پرورشی امروزی برخی از پرندگان به ما ایده نسبتا خوبی از چگونگی تکامل پلی اندری می دهد
[ترجمه ترگمان]عادات پرورش امروزی برخی پرندگان به ما ایده خوبی از نحوه تکامل polyandry می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Might that be one small reason among many larger ones explaining why polygyny has been much more common than polyandry?
[ترجمه گوگل]آیا ممکن است این یک دلیل کوچک در میان بسیاری از دلایل بزرگتر باشد که توضیح می دهد چرا چند همسری بسیار رایج تر از چند آندری بوده است؟
[ترجمه ترگمان]شاید این یک دلیل کوچک در میان بسیاری از آن هایی باشد که توضیح می دهند چرا polygyny بسیار رایج تر از polyandry است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The English lawyers counter-attacked by checking birth dates, marriage dates, and identifying children born by polygamy and polyandry.
[ترجمه گوگل]وکلای انگلیسی با بررسی تاریخ تولد، تاریخ ازدواج و شناسایی کودکانی که به دلیل تعدد زوجات و چندهمسری به دنیا آمده اند، ضدحمله کردند
[ترجمه ترگمان]وکلای انگلیسی با چک کردن تاریخ های تولد، تاریخ های ازدواج و شناسایی کودکانی که از سوی چند همسری و polyandry به دنیا آمده اند، مورد حمله قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چند شوهری (اسم)
polyandry

تعدد ازدواج (اسم)
polyandry

انگلیسی به انگلیسی

• practice of being married to several men at the same time; state of having many stamens, state of having many pollen-producing organs (botany)

پیشنهاد کاربران

چند شوهری.
به حالتی اشاره دارد که یک زن با چند مرد به طور همزمان ازدواج کرده باشد.
چندشوهری نسبت به چندزنی ( Polygyny ) که در آن یک مرد با چند زن ازدواج می کند، بسیار نادرتر است.
این نوع ازدواج معمولاً در برخی از جوامع کوچک و خاص وجود دارد، مانند برخی از جوامع در تبت، نپال، و بخش هایی از هند.
...
[مشاهده متن کامل]

polyandry ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: چندشوهری
تعریف: ازدواج زن با بیش از یک مرد به طور هم زمان

بپرس