polyandrous

/ˌpɑːliˈændrəs//ˌpɒlɪˈændrəs/

معنی: وابسته بچند شوهر، چند شوهر ه
معانی دیگر: وابسته به چند شوهری، چند شوهر، چند شوهرانه، (زن) چند شوهره، polyandric چند شوهره

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, characterized by, or practicing polyandry. (Cf. monandrous.)

(2) تعریف: in botany, having many stamens.

جمله های نمونه

1. They are largest in polyandrous birds, where several males fertilize one female, and it is not hard to see why.
[ترجمه گوگل]آنها در پرندگان چند آندروس بزرگ‌ترین هستند، جایی که چندین نر یک ماده را بارور می‌کنند، و فهمیدن دلیل آن سخت نیست
[ترجمه ترگمان]آن ها بزرگ ترین پرندگان polyandrous هستند، جایی که چند مرد یک زن را بارور می کنند، و به سختی می توان دید که چرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fewer than 50 bird species are polyandrous.
[ترجمه گوگل]کمتر از 50 گونه پرنده چند آندروس هستند
[ترجمه ترگمان]کم تر از ۵۰ گونه پرنده polyandrous هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But polyandrous families seldom had more than six or seven children.
[ترجمه گوگل]اما خانواده های چند آندره به ندرت بیش از شش یا هفت فرزند داشتند
[ترجمه ترگمان]اما خانواده های polyandrous به ندرت بیش از شش یا هفت بچه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Polyandrous - A mating system in which females mate multiple males.
[ترجمه گوگل]پلیاندروس - یک سیستم جفت گیری که در آن ماده ها چندین نر را جفت می کنند
[ترجمه ترگمان]polyandrous - یک سیستم جفت گیری که در آن ماده ها دو جنس نر را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The theory focuses on polyandrous species—i. e., those in which a single female takes multiple partners and the sperm from several potential fathers might end up competing to fertilize the same egg.
[ترجمه گوگل]این تئوری بر گونه‌های چند آندروس متمرکز است ث, آنهایی که در آنها یک زن مجرد چندین شریک می گیرد و اسپرم چند پدر بالقوه ممکن است در نهایت برای بارور کردن یک تخمک به رقابت بپردازند
[ترجمه ترگمان]این نظریه بر روی گونه های polyandrous متمرکز است ای آن هایی که در آن ها یک زن تنها چندین شریک دارد و اسپرم از چندین پدر بالقوه ممکن است برای بارور کردن همان تخم مرغ رقابت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A daughter produced in the polyandrous marriage remained behind in their village, and Bhimi Ram went off to start a new life.
[ترجمه گوگل]دختری که در یک ازدواج چندوجهی به وجود آمد در روستای آنها باقی ماند و بهیمی رام برای شروع یک زندگی جدید رفت
[ترجمه ترگمان]دختری که در عروسی polyandrous تولید شد در روستای خود باقی ماند و Bhimi رام برای شروع یک زندگی جدید بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The sexes form different kinds of association for breeding in different species; some are monogamous, others polygynous, others polyandrous.
[ترجمه گوگل]جنس ها انواع مختلفی از انجمن ها را برای پرورش در گونه های مختلف تشکیل می دهند برخی تک همسر، برخی دیگر چند همسر، برخی دیگر چند آندر هستند
[ترجمه ترگمان]این دو جنس، انواع مختلفی از پیوستگی را برای پرورش در گونه های مختلف تشکیل می دهند؛ برخی از آن ها تک همسر هستند، برخی دیگر polygynous، دیگران polyandrous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And within these, the feeling of close kinship would simplify the constitution of the polyandrous arrangement.
[ترجمه گوگل]و در درون اینها، احساس خویشاوندی نزدیک، ساختار نظم چند آندروس را ساده می کند
[ترجمه ترگمان]و در این میان احساس خویشاوندی نزدیک، قانون اساسی را ساده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not one of Ms. Devi’s five children lives in a polyandrous family.
[ترجمه گوگل]هیچ یک از پنج فرزند خانم دیوی در یک خانواده چند آندر زندگی نمی کنند
[ترجمه ترگمان]هیچ کدام از پنج فرزند خانواده دوی دوی آن ها در خانواده ای polyandrous زندگی نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته بچند شوهر (صفت)
polyandrous

چند شوهره (صفت)
polyandrous, polygamous

انگلیسی به انگلیسی

• having many husbands at once, being married to several men at once; having many stamens, having many pollen-producing organs (botany)

پیشنهاد کاربران

بپرس