polo

/ˈpoloʊ//ˈpəʊləʊ/

معنی: چوگان بازی
معانی دیگر: مارکو پولو (جهانگرد ونیزی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a game played on horseback by two teams of three or four members each who use long-handled mallets to drive a small wooden ball into the opponent's goal.

جمله های نمونه

1. Prince Charles is a keen polo player.
[ترجمه گوگل]شاهزاده چارلز یک بازیکن چوگان مشتاق است
[ترجمه ترگمان]پرنس چارلز، بازیکن برجسته چوگان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'd prefer a sweater with a polo neck.
[ترجمه گوگل]من پلیور با یقه پولو را ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]من یک ژاکت را ترجیح می دهم با یک گردن چوگان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Why don't you wear your black polo neck?
[ترجمه گوگل]چرا یقه چوگان مشکی خود را نمی پوشی؟
[ترجمه ترگمان]چرا گردنت را نمی بندی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Marco Polo is said to have sailed on the Pacific on his way to Java in the thirteenth century.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که مارکوپولو در قرن سیزدهم در مسیر خود به سمت جاوه در اقیانوس آرام کشتی می کرد
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که مارکو پولو در راه رفتن به جاوا در قرن سیزدهم به اقیانوس آرام سفر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Marco Polo is a renowned explorer/is renowned as an explorer.
[ترجمه گوگل]مارکوپولو یک کاوشگر مشهور است / به عنوان یک کاوشگر مشهور است
[ترجمه ترگمان]مارکو پولو یک کاشف مشهور است و به عنوان کاشف مشهور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We watched a wonderful polo match.
[ترجمه گوگل]ما یک مسابقه چوگان فوق العاده تماشا کردیم
[ترجمه ترگمان]ما یک مسابقه چوگان فوق العاده را تماشا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You can wear a polo neck with that jacket.
[ترجمه گوگل]می توانید با آن ژاکت یقه پولو بپوشید
[ترجمه ترگمان] میتونی گردن polo رو با اون ژاکت بپوشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Right Long-sleeve polo shirt, £ 99; trousers, fencer's own.
[ترجمه گوگل]پیراهن یقه دار آستین بلند راست، 99 پوند; شلوار، خود شمشیرباز
[ترجمه ترگمان]پیراهن چوگان بلند مدت، ۹۹ پوند، شلوار، نرده کش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were interested spectators while he played polo, went fishing or fox hunting.
[ترجمه گوگل]آنها تماشاگران علاقه مند بودند در حالی که او چوگان بازی می کرد، به ماهیگیری یا شکار روباه می رفت
[ترجمه ترگمان]در حالی که مشغول بازی چوگان بود، به شکار روباه و شکار روباه مشغول بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They won the first two at the Polo Grounds, the last pair in a cavernous old football stadium on Lake Erie.
[ترجمه گوگل]آنها دو مسابقه اول را در Polo Grounds بردند، آخرین جفت در یک استادیوم فوتبال قدیمی غارنشین در دریاچه ایری
[ترجمه ترگمان]آن ها دو نفر اول را در محوطه چوگان، آخرین زوج در یک استادیوم فوتبال قدیمی در دریاچه ایری، به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bill was wearing a polo shirt and baggy blue pants.
[ترجمه گوگل]بیل یک پیراهن پولو و شلوار آبی گشاد پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]بیل یک پیراهن نخی و یک شلوار گشاد و گشاد آبی پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One level up, there was a polo field which looked useful for efforts.
[ترجمه گوگل]یک سطح بالاتر، یک زمین چوگان وجود داشت که برای تلاش مفید به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]یک سطح بالاتر، یک میدان چوگان بود که برای تلاش ها مفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Louis, where the water polo competition was staged in an artificial pond.
[ترجمه گوگل]لوئیس، جایی که مسابقه واترپلو در یک حوض مصنوعی برگزار شد
[ترجمه ترگمان]لوییس که در آن رقابت چوگان آبی در یک استخر مصنوعی برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Does it really matter whether Marco Polo had a beard, wore an earring or had six black teeth?
[ترجمه گوگل]آیا واقعاً مهم است که مارکوپولو ریش داشته باشد، گوشواره داشته باشد یا شش دندان سیاه داشته باشد؟
[ترجمه ترگمان]واقعا مهمه که \"مارکو پلو\" ریش داشته باشه یا گوشواره داشته باشه یا ۶ تا دندون سیاه داشته باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. One weekend last month, water polo player Kirk Everist did something for his soul instead of his sport.
[ترجمه گوگل]یک آخر هفته در ماه گذشته، کرک اوریست، بازیکن واترپلو، به جای ورزش کاری برای روح خود انجام داد
[ترجمه ترگمان]آخر هفته گذشته، بازیکن چوگان آب، کریک Everist به جای ورزش کاری برای روح خود انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چوگان بازی (اسم)
bandy, polo, polo stick

انگلیسی به انگلیسی

• last name; marco polo (1254-1324), italian merchant and explorer from venice, one of the first european explorers to travel across asia; city in illinois (usa); city in missouri (usa); type of spanish gypsy dance wherein the body moves energetically to harmony singing and rhythmic clapping of hands
game played with a mallet and ball while riding horseback
polo is a game played between two teams of players. the players ride horses and use wooden hammers with long handles to hit a ball.

پیشنهاد کاربران

نوعی شکلات
من ترجیع می کنم بگم ژاکت پلوی

بازی چوگان

بپرس