pollster

/ˈpoʊlstə//ˈpəʊlstə/

معنی: ناظر انتخابات
معانی دیگر: (کسی که کارش نظر پرسی است) نظر پرس، نظر سنج، متصدی اخذ رای یا مراجعه به اراءعمومی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who conducts a public survey of facts or opinions, esp. one whose occupation is conducting polls.

جمله های نمونه

1. Linda DiVall, a veteran Republican pollster who is working on the presidential campaign of Texas Sen.
[ترجمه گوگل]لیندا دیوال، یک نظرسنجی کهنه کار جمهوری خواه که روی کمپین ریاست جمهوری سناتور تگزاس کار می کند
[ترجمه ترگمان]لیندا DiVall، یک سرباز کهنه کار جمهوریخواه که در مبارزات انتخاباتی سناتور تگزاس کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pollster David Binder found 65 percent would support the ballot measure and 28 percent would not.
[ترجمه گوگل]دیوید بیندر، نظرسنجی، دریافت که 65 درصد از طرح رای گیری حمایت می کنند و 28 درصد از آن حمایت نمی کنند
[ترجمه ترگمان]pollster دیوید binder نشان داد که ۶۵ درصد از میزان رای حمایت خواهد کرد و ۲۸ درصد آن نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Perhaps the Labour pollster Philip Gould could see what one of his focus groups thinks.
[ترجمه گوگل]شاید فیلیپ گولد، نظرسنجی از حزب کارگر بتواند ببیند که یکی از گروه های متمرکز او چه فکر می کند
[ترجمه ترگمان]شاید the کاری فیلیپ گولد می توانست ببیند که یکی از گروه های متمرکز او چه فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A senior adviser and pollster for Sen.
[ترجمه گوگل]مشاور ارشد و نظرسنجی سن
[ترجمه ترگمان]مشاور ارشد و pollster برای سناتور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Every single psephologist, political pundit and pollster must now resign, be sacked, or better yet, commit suicide.
[ترجمه گوگل]هر شبه شناس، کارشناس سیاسی و نظرسنجی اکنون باید استعفا دهد، اخراج شود یا بهتر است خودکشی کند
[ترجمه ترگمان]هر فرد psephologist، متخصص علوم سیاسی، باید استعفا دهد، اخراج شود، یا بهتر باشد، خودکشی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But Courst Richard, but pollster Clay Richards says he appears to be making some inrolesinroads.
[ترجمه گوگل]اما کورست ریچارد، اما نظرسنجی‌گر کلی ریچاردز می‌گوید که به نظر می‌رسد او در حال ساختن مسیرهایی است
[ترجمه ترگمان]اما Courst ریچارد، اما pollster کلی ریچاردز می گوید که به نظر می رسد در حال ساخت some است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But Richard rival Hillary Clinton, but pollster Clay Richards says appearssome in words inroads.
[ترجمه گوگل]اما ریچارد رقیب هیلاری کلینتون است، اما نظرسنجی‌گر کلی ریچاردز می‌گوید به نظر می‌رسد در لغت‌ها به چشم می‌آید
[ترجمه ترگمان]اما ریچارد رقیب، هیلاری کلینتون، اما pollster کلی ریچارد با تاخت و تاز صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is run by pollster Cornell Belcher, who worked on President Barack Obama's campaign.
[ترجمه گوگل]این نظرسنجی توسط کرنل بلچر، که در کمپین انتخاباتی باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا کار می کرد، اداره می شود
[ترجمه ترگمان]این شرکت توسط pollster کورنل که در مبارزات انتخاباتی رئیس جمهور باراک اوباما کار می کرد، اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After plunging into a sorry plight, the pollster quit poking about and plotted a conspiracy.
[ترجمه گوگل]پس از غوطه ور شدن در یک وضعیت ناگوار، نظرسنجی دست از جست و خیز خود برداشت و توطئه ای را طراحی کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از فرو افتادن در حالی که در حال تاسف خوردن بود، the سرک کشیدند و توطئه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mark DiCamillo, a pollster, points out that California's Hispanics used to lean only slightly leftwards.
[ترجمه گوگل]مارک دی کامیلو، یک نظرسنجی، اشاره می کند که اسپانیایی های کالیفرنیا قبلاً فقط کمی به سمت چپ متمایل می شدند
[ترجمه ترگمان]\"مارک DiCamillo\" (pollster،)، اشاره می کند که اسپانیولی ها در کالیفرنیا فقط متمایل به پایین متمایل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A pollster conducts public opinion polls.
[ترجمه گوگل]یک نظرسنجی نظر سنجی عمومی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]یک pollster آرای افکار عمومی را اجرا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pollster John Zogby discusses the value of information acquired through public opinion polls.
[ترجمه گوگل]نظرسنجی جان زوگبی در مورد ارزش اطلاعاتی که از طریق نظرسنجی های عمومی به دست می آید بحث می کند
[ترجمه ترگمان]pollster جان Zogby درباره ارزش اطلاعات کسب شده از طریق نظرسنجی های افکار عمومی بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He complained bitterly after being surprised by Pat Buchanan in an early primary about a pollster whose predictions had been too optimistic.
[ترجمه گوگل]او پس از غافلگیر شدن توسط پت بوکانان در مقدماتی اولیه در مورد نظرسنجی که پیش بینی هایش بیش از حد خوش بینانه بود، به شدت شکایت کرد
[ترجمه ترگمان]او پس از متعجب شدن از پت بوچانان در ابتدا در مورد a که پیش بینی های او بیش از حد خوشبین بودند، گلایه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. "I've got a feeling election officials and politicos are going to hear you pretty loud," said Cornell Belcher, a Democratic pollster.
[ترجمه گوگل]کرنل بلچر، یک نظرسنجی از حزب دموکرات، گفت: «احساس می‌کنم مقامات انتخاباتی و سیاستمداران صدای شما را با صدای بلند می‌شنوند»
[ترجمه ترگمان]کورنل Belcher، یکی از اعضای حزب دموکرات می گوید: \" من احساس می کنم که مقامات انتخابات و politicos به صدای بلند شما را بشنوند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناظر انتخابات (اسم)
pollster

انگلیسی به انگلیسی

• one who conducts surveys, one who conducts a poll
pollsters are people or organizations that conduct opinion polls and try to make predictions from their results.

پیشنهاد کاربران

someone who works for a company that prepares and asks questions to find out what people think about a particular subject
ناظر انتخابات، متصدی اخذ رای یا مراجعه به اراء عمومی
1 - کسی که در مورد مسایل مختلف از جمله سیاسی نظر سنجی می کند
pollster ( noun ) = کارشناس نظرسنجی، مامور نظر سنجی
مثال :
the pollster asked the questions in a non partisan manner.
مامور نظرسنجی سوالات را به صورت غیرحزبی ( غیر جانبدارانه ) مطرح کرد.

بپرس