polling booth

جمله های نمونه

1. When you are there, in the polling booth, nobody can see where you put your cross.
[ترجمه گوگل]وقتی آنجا هستید، در صندوق رأی گیری، هیچ کس نمی تواند ببیند که صلیب خود را کجا گذاشته اید
[ترجمه ترگمان]وقتی تو آنجا هستی، در باجه اخذ رای، هیچ کس نمی تواند ببیند که cross را کجا گذاشته ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But, in the privacy of the polling booth, cooler and more hard-headed calculations came into play.
[ترجمه گوگل]اما، در خلوت اتاق رای گیری، محاسبات سردتر و سخت تری وارد عمل شد
[ترجمه ترگمان]اما در خلوت باجه اخذ رای، محاسبات hard و more به اجرا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I arrived in that polling booth all ready to vote the straight Republican ticket.
[ترجمه گوگل]من به اتاق رای گیری رسیدم که کاملاً آماده رای دادن به بلیط مستقیم جمهوری خواهان بودم
[ترجمه ترگمان]من وارد این باجه اخذ رای شدم که آماده رای دادن به بلیط مستقیم جمهوری خواهان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the polling booth, the voter marks his favourite candidate number one, his next best number two and so on.
[ترجمه گوگل]در اتاق رای گیری، رای دهنده نامزد مورد علاقه خود را شماره یک، بهترین بعدی خود را شماره دو و غیره مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]در باجه اخذ رای، رای دهنده شماره کاندیدای مورد علاقه خود را یکی، بهترین شماره دو و غیره را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Speaking from a polling booth in Abuja, Corzine said it was too soon to draw any conclusions about the quality of the polls.
[ترجمه گوگل]کورزین در صحبت از یک صندوق رای گیری در ابوجا گفت که برای نتیجه گیری در مورد کیفیت نظرسنجی ها خیلی زود است
[ترجمه ترگمان]Corzine که از یک باجه اخذ رای در آبوجا صحبت می کرد گفت خیلی زود است که درباره کیفیت پای صندوق های رای نتیجه گیری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Debt is the elephant in the polling booth.
[ترجمه گوگل]بدهی فیل در صندوق رای است
[ترجمه ترگمان]بدهی فیل در باجه اخذ رای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In Bihar's Gaya district a polling booth was attacked.
[ترجمه گوگل]در ناحیه گایا بیهار به یک صندوق رأی گیری حمله شد
[ترجمه ترگمان]در Bihar gaya، یک باجه اخذ رای مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I was working at the polling booth because I was well known.
[ترجمه گوگل]من در صندوق رای گیری کار می کردم زیرا شناخته شده بودم
[ترجمه ترگمان]من توی یه باجه رای گیری کار می کردم چون خیلی خوب می شناختم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But as before, their influence over the voters' mood ended well before the polling booth.
[ترجمه گوگل]اما مانند گذشته، نفوذ آنها بر روحیه رای دهندگان خیلی قبل از صندوق رای پایان یافت
[ترجمه ترگمان]اما مانند گذشته، تاثیر آن ها بر روی وضعیت رای دهندگان به خوبی قبل از باجه اخذ رای به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Once I actually got inside the privacy of the polling booth, a wave of doubt came over me.
[ترجمه گوگل]زمانی که وارد حریم خصوصی صندوق رأی‌گیری شدم، موجی از تردید بر من وارد شد
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه وارد حریم خصوصی باجه polling شدم، موجی از تردید بر من چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They felt sure that at the moment of truth in the polling booth most voters will consider their wallets.
[ترجمه گوگل]آنها مطمئن بودند که در لحظه حقیقت در صندوق رأی اکثر رأی دهندگان کیف پول خود را در نظر خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]آن ها مطمئن بودند که در لحظه حقیقت در باجه رای گیری، اغلب رای دهندگان کیف پول خود را در نظر می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All those voters who shamefacedly backed the Tories in the secrecy of the polling booth are probably feeling vindicated.
[ترجمه گوگل]همه آن دسته از رای دهندگانی که با شرمندگی از محافظه کاران در مخفی کاری صندوق رأی گیری حمایت کردند، احتمالاً احساس حقانیت می کنند
[ترجمه ترگمان]همه آن رای دهندگانی که با shamefacedly از توری ها در خفا حمایت می کردند، احتمالا احساس بی گناهی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We can not expect voters to leave their conscience behind them when they go to the polling booth.
[ترجمه گوگل]ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که رای‌دهندگان وقتی به صندوق رای می‌روند، وجدان خود را پشت سر بگذارند
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که رای دهندگان با رفتن به باجه اخذ رای وجدان خود را رها کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And pollsters believe that they may not make up their mind until they enter the polling booth.
[ترجمه گوگل]و نظرسنجی ها معتقدند که ممکن است تا زمانی که وارد صندوق رای نشوند تصمیم خود را نگیرند
[ترجمه ترگمان]و ناظران انتخاباتی بر این باورند که آن ها ممکن است تا زمانی که وارد باجه اخذ رای نشوند، تصمیم خود را به دست نیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• voting stall, small cubicle for voting

پیشنهاد کاربران

محل نوشتن رای ، یک فضای خصوصی در داخل یک شعبه رای گیری که رای دهندگان می توانند آرای خود را در انتخابات به صندوق بیاندازند. این محل محرمانه بودن و سری بودن رأی آن ها را تضمین می کند.
مثال؛
Polling booths are equipped with curtains or screens to ensure privacy.
...
[مشاهده متن کامل]

The election officials ensure that the polling booths are set up and maintained properly throughout the voting process.

polling booth

بپرس