polled

/poʊld//pəʊld/

(بز و گاو غیره) بی شاخ، شاخ بریده، بی پشم، پشم تراشیده

جمله های نمونه

1. she polled 30 to 40 percent of the election vote
او 30 تا 40 درصد آرای انتخاباتی را آورد.

2. they polled his hair
زلف او را زدند.

3. they polled his head
سر او را بریدند.

4. we polled the members of the delegation
از اعضای هیات نمایندگی نظر پرسی کردیم.

5. his party polled nearly 14 million votes
حزب او تقریبا 14 میلیون رای آورد.

6. a million democrats polled for the republican candidate
یک میلیون (عضو حزب)دموکرات به نامزد جمهوری خواهان رای دادند.

7. 70 percent of those polled . . .
70 درصد از کسانی که از آنها نظرخواهی شده بود . . .

8. the first time women were polled in an english election
اولین باری که در انتخابات انگلیس از زنان رای گیری به عمل آمد

تخصصی

[علوم دامی] بی شاخ ؛ یک حیوانی که بطور طبیعی فاقد شاخ باشد .

انگلیسی به انگلیسی

• sampled, counted, included in a survey

پیشنهاد کاربران

بپرس