poll tax

/poʊlˈtæks//pəʊltæks/

معنی: سرانه، مالیات ثابت سرانه
معانی دیگر: مالیات سرانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a tax levied on a person, rather than a piece of property, as a prerequisite for voting.

جمله های نمونه

1. The council tax replaces the poll tax next April.
[ترجمه گوگل]مالیات شورا جایگزین مالیات نظرسنجی در آوریل آینده می شود
[ترجمه ترگمان]مالیات شوراها در ماه آوریل آینده جایگزین مالیات آرا خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A regressive tax, like the poll tax, takes proportionately more of a poor person's income.
[ترجمه گوگل]مالیات قهقرایی، مانند مالیات نظرسنجی، به نسبت بیشتری از درآمد یک فرد فقیر را می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک مالیات کاهنده، مانند مالیات رای گیری، نسبت به درآمد فرد فقیر بیشتر توجه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ministers believed it was vital to dump the poll tax before the election.
[ترجمه گوگل]وزرا بر این باور بودند که حذف مالیات رأی گیری قبل از انتخابات حیاتی است
[ترجمه ترگمان]وزرا بر این باور بودند که برای تخلیه مالیات رای گیری قبل از انتخابات، حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The poll tax was a very unpopular form of taxation.
[ترجمه گوگل]مالیات نظرسنجی شکل بسیار ناپسندی از مالیات بود
[ترجمه ترگمان]مالیات نظر سنجی، شکلی بسیار منفور از مالیات بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The poll tax was a creature of the Government.
[ترجمه گوگل]مالیات نظرسنجی مخلوق دولت بود
[ترجمه ترگمان]مالیات بر آرا یکی از مخلوقات دولت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The poll tax has been a social, political and economic disaster of historic proportions.
[ترجمه گوگل]مالیات نظرسنجی یک فاجعه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی با ابعاد تاریخی بوده است
[ترجمه ترگمان]مالیات بر آرا یک فاجعه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نسبت های تاریخی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mr Alton said that the poll tax meant many people had dodged electoral registers in a bid to avoid payment.
[ترجمه گوگل]آقای آلتون گفت که مالیات بر نظرسنجی به این معنی است که بسیاری از مردم برای اجتناب از پرداخت از ثبت نام انتخابات طفره رفته اند
[ترجمه ترگمان]آقای Alton گفت که مالیات بر آرا به این معنی است که بسیاری از مردم از دفاتر انتخاباتی در تلاش برای اجتناب از پرداخت طفره رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Remember, they are poll tax payers, too, and the parks should not be closed to them.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، آنها نیز مالیات دهندگان نظرسنجی هستند و نباید پارک ها به روی آنها بسته شود
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که آن ها مالیات دهندگان مالیات را نیز تایید می کنند و پارک های عمومی نیز نباید به آن ها بسته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. First under the poll tax and now under the council tax, central control has replaced local democracy in determining spending.
[ترجمه گوگل]ابتدا تحت مالیات نظرسنجی و اکنون تحت مالیات شورایی، کنترل مرکزی جایگزین دموکراسی محلی در تعیین هزینه ها شده است
[ترجمه ترگمان]اول تحت مالیات رای گیری و در حال حاضر تحت مالیات شورا، کنترل مرکزی جایگزین دموکراسی محلی در تعیین هزینه ها شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. People who have a second property may also be liable for the Standard Community Charge/Poll Tax.
[ترجمه گوگل]افرادی که دارای ملک دوم هستند نیز ممکن است مسئول هزینه استاندارد جامعه/مالیات نظرسنجی باشند
[ترجمه ترگمان]افرادی که دارای ویژگی دوم هستند ممکن است مسیول مالیات بر دوش جامعه استاندارد \/ نظرسنجی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We will abolish the poll tax Labour will abolish the poll tax immediately.
[ترجمه گوگل]ما مالیات نظرسنجی را لغو خواهیم کرد کارگران فورا مالیات نظرسنجی را لغو خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]ما از بین بردن مالیات رای دهندگان بلافاصله مالیات رای دهندگان را فورا حذف خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The poll tax will increase the numbers eligible for housing benefit.
[ترجمه گوگل]مالیات نظرسنجی اعداد واجد شرایط برای دریافت مسکن را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]مالیات بر رای گیری، این تعداد را که واجد شرایط مزایای مسکن هستند، افزایش خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The community charge or poll tax is open to two major criticisms.
[ترجمه گوگل]هزینه جامعه یا مالیات نظرسنجی در معرض دو انتقاد عمده است
[ترجمه ترگمان]اتهام اجتماعی یا مالیات بر نظرسنجی به دو انتقاد عمده باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It was violation of the ability-to-pay principle that caused much of the public hostility to the poll tax.
[ترجمه گوگل]این نقض اصل توانایی پرداخت بود که باعث خصومت عمومی نسبت به مالیات رأی‌گیری شد
[ترجمه ترگمان]این تخطی از اصل توانایی پرداخت بود که باعث ایجاد بسیاری از خصومت عمومی نسبت به مالیات نظرسنجی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرانه (اسم)
capitation, head money, poll tax

مالیات ثابت سرانه (اسم)
poll tax

انگلیسی به انگلیسی

• tax of a fixed amount that is imposed on every individual citizen
in britain, the poll tax is the same as the community charge; an informal use.
a poll tax is a tax that every adult in a country must pay.

پیشنهاد کاربران

بپرس