1. The politicking at Westminster is extremely intense.
[ترجمه گوگل]سیاست زدگی در وست مینستر بسیار شدید است
[ترجمه ترگمان]فعالیت سیاسی در وست مینیستر به شدت شدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A lot of politicking preceded the choice of the new director.
[ترجمه گوگل]پیش از انتخاب مدیر جدید، سیاست ورزی زیادی پیش آمد
[ترجمه ترگمان]سیاست چقدر سیاست گذاری پیش از انتخاب کارگردان جدید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. There are also difficulties of child-rearing and politicking at one and the same time.
[ترجمه گوگل]همچنین مشکلات تربیت فرزند و سیاست ورزی در یک زمان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین مشکلاتی در پرورش کودک و فعالیت سیاسی در یک زمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Such cut-and-thrust politicking has always been Mr Brown's speciality.
[ترجمه گوگل]چنین سیاست ورزی برش و رانش همیشه تخصص آقای براون بوده است
[ترجمه ترگمان]سیاست بافی و فعالیت سیاسی همیشه تخصص آقای براون بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. "In some respects politicking is going to take precedence over policy making," said Josten.
[ترجمه گوگل]جوستن می گوید: «از برخی جهات، سیاست ورزی بر سیاست گذاری ارجحیت دارد
[ترجمه ترگمان]Josten گفت: \" در برخی موارد، سیاست گذاران باید بر سیاست گذاری اولویت داشته باشند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Is it some kind of politicking that I don't understand?
[ترجمه گوگل]آیا نوعی سیاست زدگی است که من نمی فهمم؟
[ترجمه ترگمان]این یه جور politicking که من نمی فهمم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Politicking involves more malicious acts, like sabotage and taking undue credit.
[ترجمه گوگل]سیاست زدگی شامل اعمال مخرب بیشتری است، مانند خرابکاری و گرفتن اعتبار ناروا
[ترجمه ترگمان]politicking شامل اقدامات مخرب تری مانند خرابکاری و گرفتن اعتبار بی مورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Politicking and grand strategising were not the skills that first made Google world - beater.
[ترجمه گوگل]سیاستگذاری و استراتژیسازی بزرگ مهارتهایی نبودند که گوگل را در جهان اول کرد
[ترجمه ترگمان]politicking و strategising بزرگ مهارت هایی نبودند که ابتدا باعث شد گوگل - beater شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Samaras warned his party's members campaign-style politicking will not be tolerated.
[ترجمه گوگل]ساماراس به اعضای حزبش هشدار داد که سیاست زدگی به سبک کمپین انتخاباتی قابل تحمل نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]Samaras به اعضای حزب خود هشدار داد که فعالیت سیاسی به سبک کمپین تحمل نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It is the most tasteless politicking on a very serious subject.
[ترجمه گوگل]این بی مزه ترین سیاست زدگی در یک موضوع بسیار جدی است
[ترجمه ترگمان]این یک فعالیت سیاسی بی مزه در یک موضوع بسیار جدی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. About four months out of six, the Senator is away politicking.
[ترجمه گوگل]حدود چهار ماه از شش ماه، سناتور دور از سیاست است
[ترجمه ترگمان]، حدود ۴ ماه از ۶ ماه سناتور \"politicking\" فرار کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They had yet another stop in a busy day of retail politicking.
[ترجمه گوگل]آنها یک توقف دیگر در روز شلوغ سیاست خرده فروشی داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها در یک روز پر مشغله، فعالیت سیاسی خرده فروشی را متوقف کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You spot this hot looker across the room, this real babe, so you wander over and start politicking.
[ترجمه گوگل]شما این تماشاگر داغ را در سراسر اتاق مشاهده می کنید، این عزیز واقعی، بنابراین سرگردان می شوید و شروع به سیاست زدگی می کنید
[ترجمه ترگمان]تو این ظاهر جذاب رو اونور اتاق می بینی، این جیگر واقعی، پس تو این ور و اون ور و اون ور و اون ور و اون ور و اون ور میری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید