political party

جمله های نمونه

1. The group has no affiliation to any political party.
[ترجمه Mm] این گروه هیچ وابستگی به هیچ حزب سیاسی ندارد
|
[ترجمه گوگل]این گروه هیچ وابستگی به هیچ حزب سیاسی ندارد
[ترجمه ترگمان]این گروه هیچ وابستگی به هیچ حزب سیاسی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The National Front is an extremely right-wing political party in Britain.
[ترجمه گوگل]جبهه ملی یک حزب سیاسی به شدت راستگرا در بریتانیا است
[ترجمه ترگمان]جبهه ملی یک حزب سیاسی جناح راست در بریتانیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Society is not affiliated with any political party.
[ترجمه گوگل]این انجمن به هیچ حزب سیاسی وابسته نیست
[ترجمه ترگمان]انجمن به هیچ حزب سیاسی وابسته نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He disaffil-iated himself from the political party he had once led.
[ترجمه گوگل]او خود را از حزب سیاسی که زمانی رهبری می کرد، بی تفاوت بود
[ترجمه ترگمان]او خود را از حزب سیاسی که زمانی رهبری کرده بود، منحرف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They affiliated themselves with the same political party.
[ترجمه گوگل]آنها خود را به همان حزب سیاسی وابسته کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها خودشان به یک حزب سیاسی وابسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Involvement with terrorist groups brought the political party into disrepute.
[ترجمه گوگل]درگیری با گروه های تروریستی باعث بدنام شدن این حزب سیاسی شد
[ترجمه ترگمان]مشارکت با گروه های تروریستی حزب سیاسی را بدنام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The political party is used as a cloak for terrorist activities.
[ترجمه گوگل]حزب سیاسی به عنوان پوششی برای فعالیت های تروریستی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]حزب سیاسی به عنوان یک شنل برای فعالیت های تروریستی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The group is not affiliated to any political party.
[ترجمه گوگل]این گروه به هیچ حزب سیاسی وابسته نیست
[ترجمه ترگمان]این گروه وابسته به هیچ حزب سیاسی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The eclipse of the ruling political party was inevitable.
[ترجمه گوگل]کسوف حزب سیاسی حاکم اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه ترگمان]The حزب سیاسی حاکم اجتناب ناپذیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The breakaway group formed a new political party.
[ترجمه گوگل]این گروه جدا شده یک حزب سیاسی جدید تشکیل داد
[ترجمه ترگمان]گروه جدایی طلب یک حزب سیاسی جدید تشکیل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They're a worrying political party because of their close links/ties with terrorist groups.
[ترجمه گوگل]آنها یک حزب سیاسی نگران کننده به دلیل پیوند/روابط نزدیک با گروه های تروریستی هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها به دلیل پیوند نزدیکی با گروه های تروریستی، یک حزب سیاسی نگران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Have you ever belonged to a political party?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال عضو یک حزب سیاسی بوده اید؟
[ترجمه ترگمان]تا حالا به یه حزب سیاسی تعلق داشتی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The inner life of a political party must be fascinating.
[ترجمه گوگل]زندگی درونی یک حزب سیاسی باید جذاب باشد
[ترجمه ترگمان]زندگی درونی یک حزب سیاسی باید جذاب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There was a short skirmish between the political party leaders when the government announced it was to raise taxes.
[ترجمه گوگل]زمانی که دولت اعلام کرد که قصد دارد مالیات را افزایش دهد، درگیری کوتاهی بین رهبران احزاب سیاسی رخ داد
[ترجمه ترگمان]زمانی که دولت اعلام کرد که افزایش مالیات ها وجود دارد، درگیری هایی میان رهبران احزاب سیاسی رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The political party which governs the country is said to be in office.
[ترجمه گوگل]گفته می شود حزب سیاسی که کشور را اداره می کند، بر سر کار است
[ترجمه ترگمان]گفته می شود حزب سیاسی که بر کشور حاکم است در اداره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• group of people joined together to bring about the kind of government they want

پیشنهاد کاربران

A group of people with the same ideas who want yo win an election
حزب سیاسی

بپرس