political economy

/pəˈlɪtəkl̩ɪˈkɑːnəmi//pəˈlɪtɪkl̩ɪˈkɒnəmi/

(قدیمی) رجوع شود به: economics، اتصاد سیاسی، علم ثروت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: political economist (n.)
• : تعریف: a social science dealing with the relationships among economic processes, political policies, and social institutions.

جمله های نمونه

1. They refrained from genuflecting to the laws of political economy.
[ترجمه گوگل]آنها از تسلیم شدن به قوانین اقتصاد سیاسی خودداری کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از genuflecting به قوانین اقتصاد سیاسی خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He explained scientifically the most important questions of political economy.
[ترجمه گوگل]او مهمترین سؤالات اقتصاد سیاسی را به صورت علمی توضیح داد
[ترجمه ترگمان]او به طور علمی مهم ترین مسائل اقتصادی سیاسی را توضیح داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Political economy in the broadest sense is the study of all these massive problems.
[ترجمه گوگل]اقتصاد سیاسی به معنای وسیع، مطالعه همه این مشکلات عظیم است
[ترجمه ترگمان]اقتصاد سیاسی در وسیع ترین مفهوم، مطالعه تمامی این مشکلات بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The state can powerfully affect the political economy in six general ways: F
[ترجمه گوگل]دولت می تواند به شش روش کلی بر اقتصاد سیاسی تأثیر بگذارد: F
[ترجمه ترگمان]دولت می تواند به شدت بر اقتصاد سیاسی تاثیر بگذارد: اف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Political economy and class perspectives on urban sociology lend little credence to this type of analysis.
[ترجمه گوگل]اقتصاد سیاسی و دیدگاه های طبقاتی در جامعه شناسی شهری اعتبار کمی به این نوع تحلیل می دهد
[ترجمه ترگمان]اقتصاد سیاسی و دیدگاه طبقاتی در جامعه شناسی شهری به این نوع از تجزیه و تحلیل اعتماد چندانی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The encroachment of the Eastern political economy into Utah in essence relegated the Mormon theocracy to the status of an internal colony.
[ترجمه گوگل]تجاوز به اقتصاد سیاسی شرق به یوتا اساساً حکومت دینی مورمون را به یک مستعمره داخلی تنزل داد
[ترجمه ترگمان]تجاوز اقتصاد سیاسی شرقی به یوتا در اصل، حکومت مذهبی مورمون را به وضعیت یک مستعمره داخلی تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was framed on the principles of modern political economy.
[ترجمه گوگل]بر اساس اصول اقتصاد سیاسی مدرن شکل گرفته بود
[ترجمه ترگمان]این چارچوب بر پایه اصول اقتصاد سیاسی مدرن تنظیم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both practised political economy around the Cabinet table.
[ترجمه گوگل]هر دو دور میز کابینه اقتصاد سیاسی را تمرین کردند
[ترجمه ترگمان]هر دو اقتصاد سیاسی در اطراف میز کابینه به کار گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This combination of politics and economics is called political economy.
[ترجمه گوگل]به این ترکیب سیاست و اقتصاد، اقتصاد سیاسی می گویند
[ترجمه ترگمان]این ترکیب سیاسی و اقتصادی اقتصاد سیاسی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In ten years, the Thatcher governments transformed the political economy and the public culture.
[ترجمه گوگل]در طی ده سال، دولت های تاچر اقتصاد سیاسی و فرهنگ عمومی را متحول کردند
[ترجمه ترگمان]در عرض ده سال، دولت تاچر اقتصاد سیاسی و فرهنگ عمومی را تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If our political economy remains backward, our intellectual economy has leaped ahead.
[ترجمه گوگل]اگر اقتصاد سیاسی ما عقب مانده بماند، اقتصاد فکری ما جلوتر رفته است
[ترجمه ترگمان]اگر اقتصاد سیاسی ما به عقب افتاده باقی بماند، اقتصاد فکری ما جلو رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It involves the whole political economy of modern agriculture - and that includes consumers and politicians as well as producers.
[ترجمه گوگل]کل اقتصاد سیاسی کشاورزی مدرن را در بر می گیرد - و این شامل مصرف کنندگان و سیاستمداران و همچنین تولیدکنندگان می شود
[ترجمه ترگمان]این شامل کل اقتصاد سیاسی کشاورزی مدرن است - و شامل مصرف کنندگان و سیاستمداران و نیز تولید کنندگان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The other major system of political economy prevailing in the world today is socialism.
[ترجمه گوگل]نظام اصلی دیگر اقتصاد سیاسی که امروزه در جهان حاکم است، سوسیالیسم است
[ترجمه ترگمان]نظام اصلی اقتصاد سیاسی حاکم بر جهان امروزه سوسیالیسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hence, a political economy of the urban is scarcely more plausible now than it has ever been in the past.
[ترجمه گوگل]از این رو، اقتصاد سیاسی شهری در حال حاضر به ندرت قابل قبول تر از گذشته است
[ترجمه ترگمان]از این رو، یک اقتصاد سیاسی از شهر اکنون نسبت به گذشته بسیار محتمل تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• social science that studies the relationships and interaction of economics and political and government policies; former name for economics
political economy is the study of the way in which a government influences or organizes a nation's wealth.

پیشنهاد کاربران

اقتصاد سیاسی
political economy ( اقتصاد )
واژه مصوب: اقتصاد سیاسی
تعریف: مطالعۀ سازوکارهای اقتصادی در چارچوب یک بینش سیاسی

بپرس