polisher

/ˈpɒlɪʃər//ˈpɒlɪʃə/

معنی: واکس زن، جلا دهنده
معانی دیگر: واکس زن، جلا دهنده

جمله های نمونه

1. The polishers, and several other groups could also reach that level of pay.
[ترجمه گوگل]پولیش‌ها و چندین گروه دیگر نیز می‌توانند به آن سطح دستمزد برسند
[ترجمه ترگمان]The و چندین گروه دیگر نیز می توانند به این سطح از حقوق برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is also a small but effective water polisher and adds extra aeration.
[ترجمه گوگل]همچنین یک پولیش آب کوچک اما موثر است و هوادهی بیشتری را اضافه می کند
[ترجمه ترگمان]آن هم چنین یک آب کوچک اما موثر آب است و هوادهی اضافی را اضافه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. An orbital polisher is a light machine used to apply and remove polishes, glazes and waxes.
[ترجمه گوگل]پولیش اوربیتال یک ماشین سبک است که برای اعمال و حذف پولیش ها، لعاب ها و واکس ها استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]polisher مداری یک ماشین سبک است که برای استفاده و پاک کردن polishes، glazes و waxes استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'm not an apple - polisher, or an autograph hound, I just speaked my mind, is that wrong?
[ترجمه گوگل]من یک سیب - پولیش، یا یک سگ شکاری خودکار نیستم، فقط نظرم را گفتم، آیا این اشتباه است؟
[ترجمه ترگمان]من فقط یک سگ تازی سیب و واکس زدن نیستم، فقط ذهنم را عوض می کنم، این کار اشتباهیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dennis has always been an apple polisher.
[ترجمه متین قاسمی] دنیس همیشه یه پاچه خوار بوده
|
[ترجمه گوگل]دنیس همیشه صیقل دهنده سیب بوده است
[ترجمه ترگمان]دنیس همیشه یک سیب بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The automatic paper tube polisher by use of the programmable controller Star MASTER - K 10 has been developed.
[ترجمه گوگل]پولیش اتوماتیک لوله کاغذی با استفاده از کنترلر قابل برنامه ریزی Star MASTER - K 10 ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]لوله کاغذ خودکار با استفاده از کنترل کننده قابل برنامه ریزی Star MASTER - K ۱۰ توسعه داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mary is an apple polisher; she will do anything for the boss.
[ترجمه گوگل]مریم صیقل دهنده سیب است او هر کاری برای رئیس انجام خواهد داد
[ترجمه ترگمان]مری یک طلسم واکس زدن سیب است، کاری برای رئیس انجام خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He got that raise because he's a polisher.
[ترجمه گوگل]او این افزایش را دریافت کرد زیرا او یک پولیشگر است
[ترجمه ترگمان]اون بچه رو بزرگ کرده چون که پاک کردن و صیقل دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Joho is such an apple - polisher, he always agrees with whatever the boss says.
[ترجمه گوگل]جوهو آنقدر سیب - پولیشگر است، او همیشه با هر چه رئیس می گوید موافق است
[ترجمه ترگمان]Joho مانند سیب - است، همیشه با آنچه که رئیس می گوید موافق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Resin, Shoes Components and Accessories, Shoe Polisher, Shoe Lace, Shoe Dye Shoe Polisher.
[ترجمه گوگل]رزین، اجزا و لوازم جانبی کفش، پولیش کفش، بند کفش، ورق کفش رنگرزی
[ترجمه ترگمان]کفش، کفش و لوازم جانبی کفش، کفش polisher، کفش Lace، کفش Dye کفش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Everybody knows he is an apple - polisher.
[ترجمه گوگل]همه می دانند که او یک سیب است - صیقل دهنده
[ترجمه ترگمان] همه میدونن که اون یه \"polisher\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mary is an apple polisher ; she can even handle illegal documents for the boss.
[ترجمه گوگل]مریم صیقل دهنده سیب است او حتی می تواند اسناد غیر قانونی را برای رئیس اداره کند
[ترجمه ترگمان]مری یک polisher سیب است؛ او حتی می تواند اسناد غیرقانونی را برای رئیس اداره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Shoe Polisher, Stamp Mate, Wet Towel, Animal Towel Emf Tester, Ceramic Heater Towels.
[ترجمه گوگل]پولیش کفش، استمپ میت، حوله مرطوب، تستر حوله حیوانات Emf، حوله های گرمکن سرامیکی
[ترجمه ترگمان]جفت کفش، جفت Stamp، Towel مرطوب، تستر حیوانات، Tester سرامیک، Heater سرامیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. John isan apple - polisher ------ he always agrees with whatever the boss says.
[ترجمه گوگل]جان isan apple - پولیش ------ او همیشه با هر چیزی که رئیس می گوید موافق است
[ترجمه ترگمان]جان isan سیب - - همیشه با آنچه که رئیس می گوید موافق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واکس زن (اسم)
shoeblack, polisher

جلا دهنده (اسم)
polisher

انگلیسی به انگلیسی

• one who cuts and finished diamonds; one who makes shiny; substance used to polish

پیشنهاد کاربران

polisher ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: دستگاه براق کننده
تعریف: دستگاهی که سطح برخی مواد غذایی مانند دانه‏های برنج را براق می کند

بپرس