polish off

/ˈpɑːlɪʃˈɒf//ˈpɒlɪʃɒf/

معنی: تمام کردن، از جلو کسی درامدن
معانی دیگر: (عامیانه) 1- تا ته خوردن، (تند و کامل) انجام دادن، 2- (رقیب یا دشمن را) کاملا شکست دادن، به سرعت کلک (کسی یا چیزی را) کندن، خوردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to complete or get rid of.
مشابه: finish

- He polished off a quart of milk.
[ترجمه گوگل] او یک لیتر شیر را جلا داد
[ترجمه ترگمان] یک گالن شیر را صیقل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He is polishing off his chores.
[ترجمه گوگل] او در حال جلا دادن کارهایش است
[ترجمه ترگمان] اون داره کارای خونه رو برق میزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. We can soon polish off that job.
[ترجمه گوگل]ما به زودی می توانیم آن کار را برطرف کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به زودی می توانیم این کار را از بین ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. After that we polish off the last of the half-gallon of whiskey.
[ترجمه گوگل]بعد از آن، آخرین نیم گالن ویسکی را براق می کنیم
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه آخرین گالن ویسکی رو پاک کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It looked as if the caracara would polish off the duck; but our boat drifting nearer made it nervous.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که کاراکارا اردک را جلا می دهد اما نزدیکتر شدن قایق ما آن را عصبی کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که caracara اردک را خاموش می کند، اما قایق ما نزدیک تر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do you think you can polish off these sheets of typing before four o'clock?
[ترجمه گوگل]آیا فکر می‌کنید می‌توانید قبل از ساعت چهار این برگه‌های تایپ را پاک کنید؟
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی قبل از ساعت چهار بتونی این صفحات تایپ کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can polish off the rest of the typing in no time.
[ترجمه گوگل]من می توانم بقیه تایپ ها را در کمترین زمان انجام دهم
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت نمی تونم بقیه تایپ رو خاموش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Having disposed of the main opposition, he could polish off the remainder at his leisure.
[ترجمه گوگل]پس از کنار گذاشتن مخالفان اصلی، او می‌توانست بقیه را در اوقات فراغت خود تمیز کند
[ترجمه ترگمان]با وجود مخالفت با اپوزیسیون اصلی، توانست بقیه اوقات فراغت خود را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Night after night, she sat at her desk, hoping to polish off some quick, noncommittal little speech.
[ترجمه گوگل]شب به شب، او پشت میزش می‌نشست، به این امید که بتواند یک سخنرانی کوتاه سریع و غیرمتعهد را به زبان بیاورد
[ترجمه ترگمان]شب بعد، او پشت میزش نشسته بود و امیدوار بود که چند کلمه کوتاه و کوتاه را از هم پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He celebrated the occasion, appropriately enough in Bristol, by helping to polish off Gloucestershire's first innings yesterday morning.
[ترجمه گوگل]او این مناسبت را، به اندازه کافی در بریستول، با کمک به پاک کردن اولین مسابقات گلاسترشایر صبح دیروز جشن گرفت
[ترجمه ترگمان]او این فرصت را، که در بریستول به اندازه کافی مناسب بود، با کمک به پاک کردن first های Gloucestershire شایر دیروز صبح جشن گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you would please help me we could soon polish off this work.
[ترجمه گوگل]اگر لطف کنید به من کمک کنید ما می توانیم به زودی این کار را پاک کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر شما لطفا به من کمک کنید می توانیم به زودی این کار را تمیز کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تمام کردن (فعل)
finish, attain, fulfill, process, end, wrap up, exhaust, integrate, fiddle away, polish off

از جلو کسی درامدن (فعل)
polish off

انگلیسی به انگلیسی

• finish, complete; kill, execute

پیشنهاد کاربران

مثال؛
“He polished off the entire pizza by himself. ”
A friend might say, “I can’t believe you polished off that whole plate of nachos!”
In a restaurant review, someone might write, “The food was so delicious, I couldn’t help but polish off every bite. ”
معادل: ته دیگ چیزی را هم خوردن و تمام کردن
ته بشقاب را صاف کردن ( تا ته خوردن )
تا تهش لیس زدن
تا آخر خوردن
تا آخر نوشیدن

بپرس