polemics

/poˈlemɪks//pəˈlemɪks/

معنی: بحی، بحی و جدل
معانی دیگر: (با فعل مفرد) اصول جر و بحث، جدل شناسی، ستیهش

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: (used with a sing. verb) the art or practice of disputation or controversy.

(2) تعریف: in theology, a means of resolving doctrinal disputes by controversy rather than conciliation.

جمله های نمونه

1. he dismissed those booke as mere cold-war polemics
او آن کتاب ها را به دلیل اینکه چیزی جز جر و بحث های دوران جنگ سرد نبودند مطرود شمرد.

2. Before long, the dispute degenerated into fierce polemics.
[ترجمه گوگل]طولی نکشید که این اختلاف به نزاع های شدید تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که اختلاف به مشاجرات خونینی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We discussed, planned, and engaged in passionate polemics.
[ترجمه گوگل]ما بحث کردیم، برنامه ریزی کردیم و در جدل های پرشور شرکت کردیم
[ترجمه ترگمان]ما درباره آن بحث کردیم، برنامه ریزی کردیم و در مشاجرات پرحرارت بحث کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The press, polemics and literature all provide perspectives and information not otherwise available.
[ترجمه گوگل]مطبوعات، مباحثات و ادبیات همگی دیدگاه ها و اطلاعاتی را ارائه می دهند که در غیر این صورت در دسترس نیستند
[ترجمه ترگمان]مطبوعات، مباحثات و ادبیات همگی دیدگاه ها و اطلاعات را فراهم می کنند که در غیر این صورت در دسترس نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At first they devoted themselves to self-education, fierce polemics against the populists, and propaganda among circles of selected workers.
[ترجمه گوگل]در ابتدا آنها خود را وقف خودآموزی، مشاجره های شدید علیه پوپولیست ها و تبلیغات در میان حلقه های کارگران منتخب کردند
[ترجمه ترگمان]نخست خود را وقف تعلیم و تربیت، مشاجرات قلمی در برابر the، و تبلیغات در میان محافل کارگران منتخب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His editorial polemics, however, were jaundiced by anti-Semitism.
[ترجمه گوگل]با این حال، جدل های سرمقاله او به دلیل یهودستیزی زرد شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، مشاجرات قلمی او توسط احساسات ضد یهودی سرکوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Road to Wigan Pier's wanton polemics against effete intellectuals and strident feminists are suffused by homophobia.
[ترجمه گوگل]راه به سوی مشاجره‌های عجولانه ویگان اسکله علیه روشنفکران و فمینیست‌های سرسخت، آغشته به همجنس‌گرا هراسی است
[ترجمه ترگمان]جاده به سوی اسکله wanton اسکله wanton بر ضد روشنفکران و feminists با شدت از همجنس گرایی پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The modes of propaganda are opportunistic and the polemics can be vicious.
[ترجمه گوگل]شیوه‌های تبلیغات فرصت‌طلبانه است و بحث‌ها می‌تواند شرورانه باشد
[ترجمه ترگمان]حالت های تبلیغات فرصت طلبانه هستند و بحث و مذاکره می تواند باطل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From divarication, friction to open polemics, the two parties have conflicts on a series of issues, including the attitude to war and peace.
[ترجمه گوگل]از اختلاف، اصطکاک گرفته تا مشاجرات آشکار، دو طرف بر سر یک سری مسائل، از جمله نگرش به جنگ و صلح، درگیری دارند
[ترجمه ترگمان]از divarication، اصطکاک در مشاجرات باز، دو طرف بر سر یک سری مسائل، از جمله نگرش به جنگ و صلح، درگیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He enjoys polemics, persuasion, and controversy.
[ترجمه گوگل]او از بحث و جدل، متقاعدسازی و مجادله لذت می برد
[ترجمه ترگمان]او از بحث و جدل، تشویق، و بحث و جدل لذت می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. "The polemics are of no interest to me, " Montezemolo said at the Maranello factory.
[ترجمه گوگل]مونتزمولو در کارخانه مارانلو گفت: "مشاهده ها برای من جالب نیست "
[ترجمه ترگمان]Montezemolo در کارخانه Maranello گفت: \" بحث و جدل هیچ علاقه ای به من ندارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "Polemics is not good for F1 and particularly for the public because F1 is a fantastic sport that has to be relaunched, not only protected, " he said.
[ترجمه گوگل]او گفت: «جدال برای فرمول یک و به ویژه برای عموم مردم خوب نیست، زیرا فرمول یک ورزش فوق العاده است که باید دوباره راه اندازی شود، نه تنها محافظت شود »
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" این ورزش برای عموم خوب نیست، به ویژه برای عموم مردم، زیرا F۱ یک ورزش عالی است که باید relaunched باشد و نه تنها محافظت شود \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One must learn to weed out incendiary polemics and agitprop from the whirling online maelstrom to become an informed and thoughtful citizen.
[ترجمه گوگل]برای تبدیل شدن به یک شهروند آگاه و متفکر، باید بیاموزید که جنجال‌های آتش‌زا را از گرداب آنلاین در حال چرخش دور کند
[ترجمه ترگمان]انسان باید یاد بگیرد که مشاجرات و مشاجرات در آتش زدن را از بین ببرد و مردم را از گرداب آنلاین گرداب در آورد تا یک شهروند آگاه و متفکر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mo-tse educational thoughts, its polemics, practical method, scientific experiment, and creative spirit have similarities with modern science.
[ترجمه گوگل]اندیشه های تربیتی موتسه، جدلی، روش عملی، آزمایش علمی و روحیه خلاقیت آن شباهت هایی با علم امروزی دارد
[ترجمه ترگمان]نگرش آموزشی MO، مباحثات علمی، روش عملی، تجربه علمی، و روح خلاق شباهت های زیادی با علم مدرن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بهی (اسم)
quarrel, brabble, debate, altercation, discussion, argument, argumentation, controversy, jangle, contestation, polemics

بحی و جدل (اسم)
discussion, disputation, polemics

انگلیسی به انگلیسی

• art of argument, debate

پیشنهاد کاربران

بحث و جدلی که هدف از آن، به دست آمدن یقین نیست، بلکه قانع سازی طرف مقابل است

بپرس