pole star


معنی: ستاره قطبی
معانی دیگر: جدی، اصل راهنما، (مطلب یا عقیده و غیره) هادی، مرکز توجه، مرکز جاذبه، ستاره ی قطبی، جدی، سرال استار (polaris و north star هم می گویند)، star north نج، ستاره قطبی، راهنما، هادی، موردتوجه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a bright star near the north celestial pole; Polaris; North Star.

(2) تعریف: a guiding principle.

جمله های نمونه

1. our sole polestar in rebuilding the country. . .
یگانه رهنمون ما در امر باز سازی کشور. . .

2. she soon became the polestar of everyone's admiration
به زودی مرکز تحسین همگان شد.

3. Right up there is our line for the Pole Star and the jolly dollars.
[ترجمه گوگل]درست همان بالا صف ما برای ستاره قطبی و دلارهای شاد است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر خط ما برای قطب جنوب و the دلار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The seekers guided by the pole star.
[ترجمه گوگل]سالکان هدایت شده توسط ستاره قطبی
[ترجمه ترگمان]The که توسط ستاره قطبی هدایت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He drives hurriedly in the direction of the Pole Star.
[ترجمه گوگل]او با عجله به سمت ستاره قطبی می راند
[ترجمه ترگمان]شتابان به سوی ستاره لهستانی حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The dead was Akhu existed n the heaven as stars around the pole star and were therefore eternal and unchanging.
[ترجمه گوگل]مردگان آخو در بهشت ​​به صورت ستارگانی در اطراف ستاره قطبی وجود داشتند و بنابراین جاودانه و تغییرناپذیر بودند
[ترجمه ترگمان]مردگان در آسمان مانند ستارگان اطراف ستاره قطب وجود داشت و به این جهت جاویدان و بی تغییر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He drove in a hurry in the direction of the pole star.
[ترجمه گوگل]او با عجله به سمت ستاره قطبی رانندگی کرد
[ترجمه ترگمان]با عجله به سمت ستاره قطب حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The reason for this was that he decided to orientate the map in the direction of the Pole Star since Polaris was the immovable guiding light in which the voyagers of that era placed their trust.
[ترجمه گوگل]دلیل این امر این بود که او تصمیم گرفت نقشه را در جهت ستاره قطبی قرار دهد زیرا پولاریس چراغ هدایت غیرقابل حرکتی بود که مسافران آن دوره به آن اعتماد داشتند
[ترجمه ترگمان]دلیل این امر این بود که او تصمیم گرفت نقشه را در مسیر ستاره قطب نمایش دهد زیرا ستاره قطبی (پولاریس)، هدایت کننده حرکت ثابتی بود که در آن، voyagers آن دوران اعتماد خود را به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In Greek legends, the dragon fought on the side of the Titans and attacked Athena, who flung him into the heavens, where he became a constellation around the Pole Star.
[ترجمه گوگل]در افسانه‌های یونانی، اژدها در کنار تایتان‌ها می‌جنگید و به آتنا حمله می‌کرد که او را به آسمان پرتاب کرد و در آنجا به صورت صورت فلکی در اطراف ستاره قطبی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در افسانه های یونانی، اژدها در طرف دیوان هوار شد و به آتن که او را به سوی بهشت پرت کرد، جایی که او صورت فلکی ستاره قطبی شده بود، حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I thought so, ' cried the cook; 'this here is ap'inter. Right up there is our line for the Pole Star and the jolly dollars. But, by thunder!
[ترجمه گوگل]من اینطور فکر کردم، آشپز فریاد زد این اینجا ap'inter است درست همان بالا صف ما برای ستاره قطبی و دلارهای شاد است اما، با رعد و برق!
[ترجمه ترگمان]آشپز با صدای بلند گفت: من هم همین فکر را می کردم درست اون بالا، صف ما برای ستاره لهستانی و \"the دلار\" هستش اما با رعد و برق!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At the end of its handle is the star Polaris, which is known throughout the world as the North Pole star .
[ترجمه گوگل]در انتهای دسته آن ستاره قطبی قرار دارد که در سراسر جهان به ستاره قطب شمال معروف است
[ترجمه ترگمان]در پایان دسته خود ستاره قطبی (قطبی)است که در سراسر جهان به عنوان ستاره قطب شمال شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The paper considers system theory, information theory and cybernetics as pole star.
[ترجمه گوگل]این مقاله نظریه سیستم، نظریه اطلاعات و سایبرنتیک را به عنوان ستاره قطبی در نظر می گیرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله نظریه سیستم، نظریه اطلاعات و سایبرنتیک را به عنوان ستاره قطب در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We styled that as "Polestar".
[ترجمه گوگل]ما آن را به عنوان "Polestar" استایل کردیم
[ترجمه ترگمان]ما این را \"Polestar\" می نامیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We brought forward the design polestar of purple clay teapot.
[ترجمه گوگل]ما طرح قطبی قوری سفالی بنفش را جلو آوردیم
[ترجمه ترگمان]ما طرح طراحی یک قوری مرکب از گل رنگ بنفش را پیش آوردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Captain: We have trouble now. The polestar is our only navigator.
[ترجمه گوگل]کاپیتان: الان مشکل داریم ستاره قطبی تنها ناوبر ماست
[ترجمه ترگمان] الان مشکل داریم The \"تنها navigator - ه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Please Be the Polestar of our shipwrecked minds, hearts and souls — We love Thee.
[ترجمه گوگل]لطفا ستاره قطبی ذهن، قلب و روح کشتی شکسته ما باشید - ما شما را دوست داریم
[ترجمه ترگمان]لطفا روح shipwrecked ما، قلب ها و جان ها باشید - ما تو را دوست داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. In the meantime, it is also a polestar of a series of history comparison research books, such as Feudal Society.
[ترجمه گوگل]در این میان، همچنین قطب یک سری کتاب های تحقیق مقایسه تاریخ، مانند انجمن فئودال است
[ترجمه ترگمان]در این میان، یک سری از کتاب های پژوهشی مقایسه تاریخی مانند جامعه Feudal وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Focusing with perfect discipline on the polestar yields insight about their movements.
[ترجمه گوگل]تمرکز با نظم و انضباط کامل بر روی ستاره قطبی بینشی در مورد حرکات آنها به دست می دهد
[ترجمه ترگمان]تمرکز خود را با نظم و انضباط کامل در مورد polestar به دست می دهد و بینش خود را در مورد حرکات آن ها به دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. We are the polestar, which accept the essence of a hundred schools and enlighten the whole world with our faint flame.
[ترجمه گوگل]ما قطبی هستیم که جوهر صد مکتب را می پذیریم و با شعله ی ضعیف خود همه جهان را روشن می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما the هستیم که اساس صد مدرسه را می پذیرند و کل جهان را با شعله ضعیف ما روشن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. But the recent case of Polestar, a British printing group, showed that companies can be refinanced smoothly even if hedge funds are involved.
[ترجمه گوگل]اما مورد اخیر Polestar، یک گروه چاپ بریتانیایی، نشان داد که حتی اگر صندوق‌های تامینی در میان باشد، می‌توان به راحتی شرکت‌ها را تامین مالی کرد
[ترجمه ترگمان]اما مورد اخیر of، یک گروه چاپ بریتانیا، نشان داد که حتی اگر سرمایه گذاران در این کار دخالت داشته باشند، شرکت ها می توانند به آرامی حرکت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. By making samyama on the polestar, one gains knowledge of the motions of the stars.
[ترجمه گوگل]با ساختن سامیاما روی ستاره قطبی، فرد از حرکات ستارگان آگاهی پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]با ساختن samyama در the، کسی از حرکات ستارگان اطلاع پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The earliest instrument for determining latitude was the quadrant, which measured the altitude of the polestar or the noonday sun.
[ترجمه گوگل]اولین ابزار برای تعیین عرض جغرافیایی ربع بود که ارتفاع ستاره قطبی یا خورشید ظهر را اندازه می گرفت
[ترجمه ترگمان]اولین ابزار برای تعیین عرض جغرافیایی، ربع بود که ارتفاع خورشید را اندازه می گرفت و یا خورشید نیمروز را اندازه می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Confucius's analogy about politics originated from the mentalities of worshiping the polestar and kismet of Pre-qin dynasty's people.
[ترجمه گوگل]قیاس کنفوسیوس در مورد سیاست از ذهنیت پرستش قطب و کیسمت مردم سلسله پیش کین سرچشمه می گیرد
[ترجمه ترگمان]مقایسه کنفسیوس در زمینه سیاست از ذهنیت worshiping مردم از مردم سلسله polestar و kismet از مردم سلسله Pre گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. With the interlink once again in hand, my artificial transwarp program should work- I only await a temporal polestar that will allow me to reopen the gateway that brought me here.
[ترجمه گوگل]با در دست داشتن این پیوند دوباره، برنامه transwarp مصنوعی من باید کار کند - من فقط منتظر یک ستاره قطبی موقت هستم که به من اجازه می دهد دروازه ای را که من را به اینجا رساند دوباره باز کنم
[ترجمه ترگمان]با the دوباره در دست، برنامه transwarp مصنوعی من باید کار کند - من فقط در انتظار یک polestar موقتی هستم که به من اجازه می دهد دروازه را باز کنم که من را به اینجا آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Look, the brightest star in the sky is the Polestar!
[ترجمه گوگل]ببینید، درخشان ترین ستاره در آسمان ستاره قطبی است!
[ترجمه ترگمان]نگاه کن، روشن ترین ستاره در آسمان the است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The People-Oriented inherit and develop the fundamental of the Marxism, and make the concept of CCP developing the country leap. It is the polestar to construct the socialism harmonious society.
[ترجمه گوگل]مردم‌مدار بنیاد مارکسیسم را به ارث می‌برند و توسعه می‌دهند، و مفهوم ح‌ک‌چ را در حال توسعه کشور جهشی می‌کنند این قطب برای ساختن جامعه هماهنگ سوسیالیسم است
[ترجمه ترگمان]خانواده محور اصلی مارکسیسم را به ارث و توسعه می دهند و مفهوم CCP را در حال توسعه کشور می سازند این polestar برای ساختن جامعه هماهنگ سوسیالیسم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستاره قطبی (اسم)
loadstar, polaris, north star, pole star, lodestar

انگلیسی به انگلیسی

• north star, star above the north pole
the pole star is the star that is nearest to the north pole in the northern hemisphere.
north star, star that is visually located near the north pole, polaris

پیشنهاد کاربران

بپرس