1. Public opinion has polarized on this issue.
 [ترجمه گوگل]افکار عمومی در این مورد دو قطبی شده است 
[ترجمه ترگمان]افکار عمومی در مورد این موضوع قطبی شده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. The nation as a whole was thoroughly polarized into left-and right-wing groups.
 [ترجمه گوگل]ملت در کل به طور کامل به دو گروه چپ و راست تقسیم شده بود 
[ترجمه ترگمان]ملت به عنوان یک کل به طور کامل به گروه های چپ و راست متمایل شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. Public opinion is sharply polarized on this issue.
 [ترجمه گوگل]افکار عمومی به شدت در این مورد دو قطبی شده است 
[ترجمه ترگمان]افکار عمومی در این باره به شدت قطبی شده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Missile deployment did much to further polarize opinion in Britain.
 [ترجمه گوگل]استقرار موشکها به دو قطبی شدن بیشتر افکار در بریتانیا کمک زیادی کرد 
[ترجمه ترگمان]گسترش موشک باعث ایجاد اختلاف بیشتر در بریتانیا شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. The debate is becoming polarized and there seems to be no middle ground.
 [ترجمه گوگل]بحث در حال دو قطبی شدن است و به نظر می رسد حد وسطی وجود ندارد 
[ترجمه ترگمان]بحث در حال تبدیل شدن به قطبی شدن است و به نظر می رسد که هیچ زمینه میانی وجود ندارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Public opinion polarized into completely opposite opinions on the issue of mercy killing.
 [ترجمه گوگل]افکار عمومی در مورد موضوع کشتار رحمت به نظرات کاملاً متضاد تقسیم شد 
[ترجمه ترگمان]افکار عمومی در مورد مساله کشتن رحمت به طور کامل مخالف عقاید مخالف هستند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. The whole society was polarized towards financial success.
 [ترجمه گوگل]کل جامعه به سمت موفقیت مالی دو قطبی شده بود 
[ترجمه ترگمان]همه جامعه نسبت به موفقیت مالی قطبی شده بودند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. The issue has polarized the country.
 [ترجمه گوگل]این موضوع کشور را دو قطبی کرده است 
[ترجمه ترگمان]این موضوع کشور را قطبی کرده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Since Independence the electorate has been polarized equally between two parties.
 [ترجمه گوگل]از زمان استقلال، رای دهندگان به طور مساوی بین دو حزب دو قطبی شده اند 
[ترجمه ترگمان]از زمان استقلال رای دهندگان به طور مساوی بین دو حزب قطبی شده بودند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. The grand building polarizes a deep local pride.
 [ترجمه گوگل]ساختمان بزرگ، غرور عمیق محلی را قطبی می کند 
[ترجمه ترگمان]ساختمان بزرگ، غرور و تکبر محلی نهفته بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. In this period politics became polarized between extreme right and left.
 [ترجمه گوگل]در این دوره سیاست بین راست افراطی و چپ قطبی شد 
[ترجمه ترگمان]در این دوره سیاست بین جناح راست و چپ قطبی شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. Public opinions have polarized on this issue.
 [ترجمه گوگل]افکار عمومی در این مورد دو قطبی شده است 
[ترجمه ترگمان]نظرات عمومی در مورد این موضوع قطبی شده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Political forces had polarized into right and left groups.
 [ترجمه گوگل]نیروهای سیاسی به دو گروه راست و چپ تقسیم شده بودند 
[ترجمه ترگمان]نیروهای سیاسی به سمت راست و چپ قطبی شده بودند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. As the car rental industry polarizes, business will go to the bigger companies.
 [ترجمه گوگل]با دو قطبی شدن صنعت اجاره خودرو، تجارت به سمت شرکت های بزرگتر می رود 
[ترجمه ترگمان]با توجه به صنعت اجاره اتومبیل، کسب وکار به شرکت های بزرگ تر خواهد رفت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. The issue has polarized public opinion.
 [ترجمه گوگل]این موضوع افکار عمومی را دو قطبی کرده است 
[ترجمه ترگمان]این موضوع افکار عمومی را قطبی کرده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید