polarity

/poˈlerəti//pəˈlærɪti/

معنی: تضاد، تقارن، قطبش، تمایل قطبی، توجه به قطب
معانی دیگر: دوگانگی، تضاد اختلاف، پادش، کیاگنی، سرالش، قطبیت، قطبی بودن، خاصیت قطبی (نور یا آهن ربا)، پلاریته، قطبیدگی، مثبت یا منفی بودن (به ویژه برق)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: polarities
(1) تعریف: the state or condition of having positive and negative poles or of being oriented toward a particular pole.
مشابه: magnetism

(2) تعریف: orientation in opposite directions.
مشابه: antithesis

- a polarity between political factions
[ترجمه گوگل] یک قطبیت بین جناح های سیاسی
[ترجمه ترگمان] بین جناح های سیاسی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the polarity of good and evil is eternal
پادش نیکی و بدی ابدی است.

2. the polarity of their views
تضاد عقاید آنها

3. Polarity is inherent in a magnet.
[ترجمه گوگل]قطبیت ذاتی یک آهنربا است
[ترجمه ترگمان]Polarity در یک اهن ربا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The film is based on the polarity of the two main characters.
[ترجمه گوگل]این فیلم بر اساس قطبیت دو شخصیت اصلی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این فیلم براساس قطبیت دو شخصیت اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This suggests a high degree of polarity between low income renters and high income owner-occupiers.
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده درجه بالایی از قطبیت بین اجاره دهندگان کم درآمد و مالکان-مصرفین با درآمد بالا است
[ترجمه ترگمان]این نشان می دهد که درجه بالایی از قطبیت بین renters با درآمد پایین و owner با درآمد بالا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A magnet has polarity.
[ترجمه گوگل]یک آهنربا قطبیت دارد
[ترجمه ترگمان]اهن ربا، قطبیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The polarity between biological and social explanations of subjectivity has been as controversial among western feminists as among psychologists.
[ترجمه گوگل]قطبیت بین تبیین‌های زیست‌شناختی و اجتماعی سوبژکتیویته در بین فمینیست‌های غربی به اندازه روان‌شناسان بحث‌برانگیز بوده است
[ترجمه ترگمان]قطبیت بین توضیحات زیست شناختی و اجتماعی ذهنیت در میان feminists غربی مانند روانشناسان بحث برانگیز بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Western cultures, structured around polarity and hierarchy, promote competition and conformity.
[ترجمه گوگل]فرهنگ‌های غربی که حول قطبیت و سلسله مراتب ساختار یافته‌اند، رقابت و همنوایی را ترویج می‌کنند
[ترجمه ترگمان]فرهنگ های غربی، ساختار یافته در اطراف قطبیت و سلسله مراتب، رقابت و انطباق را ترویج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Aim To investigate the low polarity components from seeds of Apium graveolens.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی مولفه‌های با قطبیت پایین دانه‌های Apium graveolens
[ترجمه ترگمان]هدف برای بررسی مولفه های کوتاه polarity از دانه های of graveolens
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The corona inception voltage produced by negative polarity increased at first and then decreased, and corona characteristic has little changes.
[ترجمه گوگل]ولتاژ شروع تاج تولید شده توسط قطب منفی ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت و مشخصه کرونا تغییرات کمی دارد
[ترجمه ترگمان]ولتاژ آغازین ایجاد شده توسط قطبیت منفی در ابتدا افزایش یافت و سپس کاهش یافت، و مشخصه corona تغییر کمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bipolar Hall Switch Sensor magnet polarity is no need to distinguish, with great flexibility and convenience.
[ترجمه گوگل]قطبیت مغناطیسی سنسور سوئیچ سالن دوقطبی نیازی به تشخیص ندارد، با انعطاف پذیری و راحتی زیاد
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست که قطبیت آهن ربا در سالن دو قطبی با انعطاف پذیری و راحتی بزرگ تمایز قایل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. AVX tantalum electrolytic capacitors, small size, polarity capacitor, electrical properties of stable and reliable, low-ESE (equivalent series resistance) value.
[ترجمه گوگل]خازن های الکترولیتی تانتالیوم AVX، اندازه کوچک، خازن قطبیت، خواص الکتریکی پایدار و قابل اعتماد، ارزش پایین ESE (مقاومت سری معادل)
[ترجمه ترگمان]AVX tantalum electrolytic، اندازه کوچک، قطبیت خازن، ویژگی های الکتریکی پایدار و قابل اعتماد (مقاومت سری برابر)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We are stabilizing the shift in magnetic polarity so that it doesn't fall apart prematurely.
[ترجمه گوگل]ما در حال تثبیت تغییر قطبیت مغناطیسی هستیم تا پیش از موعد از هم نپاشد
[ترجمه ترگمان]ما در حال تثبیت تغییر در قطبیت مغناطیسی هستیم به طوری که پیش از موعد از هم پاشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Humans have fallen into extreme polarity that Earth has called " dogma " .
[ترجمه گوگل]انسان ها در قطبیت شدیدی افتاده اند که زمین آن را «دگم» نامیده است
[ترجمه ترگمان]انسان ها به قطبیت شدید دچار شده اند که زمین به آن \"تعصب\" گفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تضاد (اسم)
conflict, contrast, opposition, antithesis, contradiction, polarization, polarity

تقارن (اسم)
symmetry, synchrony, synchronization, isochronism, parallelism, polarity

قطبش (اسم)
polarization, polarity

تمایل قطبی (اسم)
polarity

توجه به قطب (اسم)
polarity

تخصصی

[شیمی] قطبیت
[سینما] قطب بندی
[کامپیوتر] ویژگی قطبی
[برق و الکترونیک] قطبیت مشخصه ای که جسم دارای ویژگیهای مخالف در داخل خود نشان میدهد مانند بارهای مخالف ( مثبت و منفی در باتری ) یا قطبهای مغناطیسی مخالف ( شمال و جنوب در آهنربا ) . - پلاریته، قطبداشت
[زمین شناسی] قطبیت - جهت گیری شمال- جنوب میدان مغناطیسی زمین.
[نساجی] پلاریته - قطبیت - قطبی بودن
[ریاضیات] قطبیت
[پلیمر] قطبیت

انگلیسی به انگلیسی

• presence of two opposing tendencies; state of having unequally distributed characteristics
if two people, ideas, or things have completely opposite qualities or opinions, you can refer to this difference as polarity between them.

پیشنهاد کاربران

۱. قطبیت ۲. قطب ۳. جهت. دیدگاه. موضع ۴. اختلاف. تضاد. دوگانگی
مثال:
the polarity of their views
اختلاف و تضاد دیدگاه های آنها
دو قطب
1. قطبیت. قطب داری. دوقطبی بودن. پولاریته
2. ( مجازی ) اختلاف، تضاد. دوگانگی
3. گرایش. تمایل
دوقطبی
زبری

بپرس