1. Young Pokey won his only two races last season and will not be long in scoring again.
[ترجمه گوگل]پوکی جوان تنها دو مسابقه خود را در فصل گذشته برنده شد و دوباره برای گلزنی طولانی نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]pokey جوان در فصل گذشته تنها دو مسابقه را برد و دیگر نتوانست امتیاز بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It is not very becoming to weared the pokey jeans at the party.
[ترجمه گوگل]پوشیدن شلوار جین پوکی در مهمانی چندان جذاب نیست
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه نمی شود شلوار جین pokey را در مهمانی به هم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Do the Hokey Pokey and turn yourself around.
[ترجمه گوگل]Hokey Pokey را انجام دهید و خودتان را بچرخانید
[ترجمه ترگمان]سر و صدا نکن و خودت رو به این طرف و آن طرف نگاه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. London is filled with oddball place names, from pokey alleyways to grand thoroughfares - and a tourism organization has launched a monthlong campaign to tell the city's history through its streets.
[ترجمه گوگل]لندن مملو از نامهای مکانهای عجیب و غریب است، از کوچههای پوکی گرفته تا معابر بزرگ - و یک سازمان گردشگری یک کمپین ماهانه راهاندازی کرده است تا تاریخ شهر را از طریق خیابانهایش بازگو کند
[ترجمه ترگمان]لندن مملو از نام های محلی است، از کوچه های pokey گرفته تا شاهراه های اصلی - و یک سازمان گردشگری کمپینی را برای گفتن تاریخ این شهر از طریق خیابان ها آغاز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Impatient with people who are always pokey about getting things done.
[ترجمه گوگل]بی حوصله با افرادی که همیشه در انجام کارها سخت کوش هستند
[ترجمه ترگمان]بی تاب بودن با آدم هایی که همیشه در مورد انجام کارها نگران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As I passed the town's small and pokey police station on the opposite side of the road, I walked by a small, white, old-fashioned car parked up on my side of the road.
[ترجمه گوگل]وقتی از پاسگاه پلیس کوچک شهر در طرف مقابل جاده رد شدم، از کنار یک ماشین کوچک، سفید و قدیمی که در کنار جاده پارک شده بود، رفتم
[ترجمه ترگمان]همان طور که از کنار ایستگاه کوچک و دلگیر شهر کنار جاده گذشتم، با یک اتومبیل کوچک سفید و قدیمی که در کنار جاده پارک شده بود، قدم زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Swiss planning regulators favor lots of small, pokey windows, this house is anything but.
[ترجمه گوگل]تنظیمکنندههای برنامهریزی سوئیسی از پنجرههای کوچک و کوچک استفاده میکنند، این خانه هر چیزی است جز
[ترجمه ترگمان]قانونگذاران برنامه ریزی سوئیس به نفع بسیاری از پنجره های کوچک و pokey هستند، این خانه چیزی جز این نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Last we arrived a old and pokey house.
[ترجمه گوگل]آخرین بار به یک خانه قدیمی و ژولیده رسیدیم
[ترجمه ترگمان] آخرین باری که به یه خونه قدیمی و دلگیر رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Behind them, the pokey glycine ions straggle along as best they can (they do move, but with lower mobility than the chloride ions).
[ترجمه گوگل]در پشت آنها، یونهای گلیسین پوکی تا جایی که میتوانند حرکت میکنند (حرکت میکنند، اما با تحرک کمتری نسبت به یونهای کلرید)
[ترجمه ترگمان]پشت سر آن ها، pokey به بهترین وجهی که می توانند حرکت می کنند (که حرکت می کنند، اما با تحرک کمتری نسبت به یون های کلراید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. POKEY is often very clever . . . help me recover some lost things!
[ترجمه گوگل]POKEY اغلب بسیار باهوش است به من کمک کن برخی چیزهای از دست رفته را بازیابی کنم!
[ترجمه ترگمان]pokey غالبا خیلی باهوش است که به من کمک کند بعضی چیزها را از دست بدهم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The bad yellow-eyed woman made me take my toothbrush in case I got carted off to pokey.
[ترجمه گوگل]زن بد چشم زرد مرا وادار کرد که مسواکم را بردارم تا در صورت گاری به پوکی بروم
[ترجمه ترگمان]اون زن چشم زرد رنگ منو مجبور کرد تا اگه منو به زور به زندان بردن ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Looking pink and refreshed after a short break, Mr Smith strode into the pokey committee rooms to a rabble-rousing welcome.
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت که پس از یک استراحت کوتاه صورتی رنگ و سرحال به نظر می رسید، با قدم های بلند وارد اتاق های کمیته پوکی شد تا استقبالی غوغا کند
[ترجمه ترگمان]اقای اسمیت بعد از استراحت کوتاهی که تازه به نظر می رسید و سرحال به نظر می رسید، با گام های بلند به اتاق کمیته pokey رفت تا از آن استقبال کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The dude with the little head takes you into a pokey room with a bunch of weird looking gadgets and a plethora of indecipherable charts and tables on the wall.
[ترجمه گوگل]مردی که سر کوچک دارد شما را به اتاقی با انبوهی از وسایل عجیب و غریب و انبوهی از نمودارها و جداول غیرقابل کشف روی دیوار می برد
[ترجمه ترگمان]مردی با سر کوچک شما را به اتاقی دلگیر و پر از ابزار عجیب و پر از انواع و اقسام وسایل و میزها و میزها می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I get very impatient with people who are always pokey about getting things done.
[ترجمه گوگل]من نسبت به افرادی که همیشه در انجام کارها سختگیر هستند بسیار بی تاب می شوم
[ترجمه ترگمان]من از مردمی که همیشه در مورد انجام کارهایی که انجام میدن ناراحت میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید