poisoner

/ˈpoɪznər//ˈpoɪznə/

معنی: مسموم کننده
معانی دیگر: مسموم کننده

جمله های نمونه

1. Soon they were dead, victims of a mysterious poisoner.
[ترجمه گوگل]به زودی آنها مردند، قربانیان یک مسموم کننده مرموز
[ترجمه ترگمان]به زودی کشته می شدند، قربانی یک مسموم کننده مرموز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Madame de Sevigne telling the story of the poisoner, Madame de Brinvilliers, about to undergo the water torture.
[ترجمه گوگل]مادام دو سویین داستان مسموم‌کننده، مادام دو برینویلیه را می‌گوید که در شرف شکنجه آب است
[ترجمه ترگمان]مادام de داستان مسموم کننده خود را حکایت کرد، مادام de که نزدیک بود شکنجه آب را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was rumoured that she was also a poisoner and a witch.
[ترجمه گوگل]شایعه شده بود که او هم زهردار و جادوگر است
[ترجمه ترگمان]شایع بود که او هم مسموم کننده است و هم یک ساحره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Well, it takes a poisoner to introduce the poisoned mind to manhood.
[ترجمه گوگل]خوب، مسموم کننده می خواهد تا ذهن مسموم را با مردانگی آشنا کند
[ترجمه ترگمان]خب، اون یه مسموم کننده است که ذهن poisoned رو به مردانگی معرفی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Claire, a poisoner? Don't make me laugh — She was just a lousy cook.
[ترجمه گوگل]کلر، یک مسموم کننده؟ من را بخندانید - او فقط یک آشپز بدجنس بود
[ترجمه ترگمان]کلر، مسموم کننده؟ منو نخندون اون فقط یه آشپز نکبتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Here is Morgan the poisoner, and Merridew of abominable memory, and Mathews.
[ترجمه گوگل]اینجا مورگان مسموم کننده و مریدوی خاطره نفرت انگیز و ماتیوس هستند
[ترجمه ترگمان]این مور گن مسموم کننده است، و Merridew از خاطرات نفرت انگیز و متی وز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The spectre of Valentine rising before the poisoner would have alarmed her less.
[ترجمه گوگل]شبح ولنتاین که قبل از مسموم کننده برمی خیزد کمتر او را نگران می کرد
[ترجمه ترگمان]شبح ولنتاین قبل از اینکه مسموم کننده از جا برخیزد، کم تر او را نگران می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That's the rumour which will begin to circulate: a poisoner as well as a sodomite.
[ترجمه گوگل]این شایعه ای است که شروع به پخش شدن خواهد کرد: یک مسموم کننده و همچنین یک لواط
[ترجمه ترگمان]این شایعه است که شروع خواهد شد: مسموم کننده مانند یک لواط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was never tried for murder, but was always pursued by an assumption that he was a poisoner.
[ترجمه گوگل]او هرگز به اتهام قتل محاکمه نشد، اما همیشه با این فرض که او یک مسموم کننده است تعقیب می شد
[ترجمه ترگمان]او هرگز برای قتل تلاش نکرد، اما همیشه با این فرض که او مسموم کننده است تعقیب می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Oh, he would be a doctor, an apothecary, but he was also a poisoner.
[ترجمه گوگل]آه، او یک دکتر، یک داروساز بود، اما او یک زهردار هم بود
[ترجمه ترگمان]اوه، او یک دکتر بود، یک پزشک، اما یک مسموم کننده هم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But this flavor can often be soured by that well-worn poisoner of relationships everywhere: Money.
[ترجمه گوگل]اما این طعم را اغلب می‌توان توسط آن مسموم کننده روابط در همه جا ترش کرد: پول
[ترجمه ترگمان]اما این طعم اغلب می تواند با آن زهر دهنده خوب در همه جا خراب شود: پول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسموم کننده (اسم)
poisoner

انگلیسی به انگلیسی

• one who administers a toxin
a poisoner is someone who has killed or harmed another person or other people by using poison.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : poison
✅️ اسم ( noun ) : poison / poisoning / poisoner
✅️ صفت ( adjective ) : poisonous
✅️ قید ( adverb ) : poisonously

بپرس