points


پلاتین دلکو علوم نظامى : قطبهاى پلاتین

جمله های نمونه

1. points of light shone through the perforated paper
نقطه های نور از پشت کاغذ سوراخ دار می تابید.

2. different points of view
دیدگاه های متفاوت

3. everything points to a bright future for the country
همه چیز آینده ی درخشانی را برای کشور مژده می دهد.

4. the points of connection
نقاط اتصال،نقاط پیوستگی

5. variant points of view
دیدگاه های متفاوت

6. rigid on points of theology
غیر قابل انعطاف درباره ی (نکات) الهیات

7. the farthermost points of the world
اقصی نقاط عالم

8. the utmost points of the earth
اقصی نقاط کره ی زمین

9. to visit points of interest
از جاهای جالب توجه دیدن کردن

10. two equidistant points from the center of the circle
دو نقطه ی هم فاصله از مرکز دایره

11. at swords' points
آماده ی جنگ،آماده ی دعوا

12. he is two points ahead of his competitor
او دو امتیاز از حریفش جلو است.

13. he scored 37 points
او 37 امتیاز به دست آورد.

14. he stated his points with clarity
او نکات خود را به وضوح شرح داد.

15. in the remotest points of the world
در اقصی نقاط گیتی

16. on certain important points the letter is quite silent
آن نامه در مورد برخی نکات مهم کاملا گنگ است.

17. some of these points must be further eleborated
بایستی توضیحات بیشتری درباره ی برخی از این نکات داد.

18. these are the points to be discussed
اینها نکاتی است که باید مورد بحث قرار گیرد.

19. we are six points up
(در مسابقه) ما شش امتیاز جلو هستیم.

20. we are three points down
ماسه امتیاز عقب هستیم.

21. each basket scores two points
هر بار که توپ داخل حلقه می شود دو پوئن دارد.

22. judges carefully noted the points of each horse
داوران به دقت مشخصات هر یک از اسب ها را مورد ملاحظه قرار می دادند.

23. a black sheet sprinkled with points of gold
یک صفحه ی سیاه که روی آن ذرات طلا پاشیده بودند

24. a journey to the furthest points of the earth
سفری به دورترین مناطق زمین

25. each basket counts for two points
(بسکتبال) هر گل دو امتیاز دارد.

26. fire broke out at several points in the city
در چند نقطه ی شهر آتش سوزی رخ داد.

27. his proposal contained two important points
پیشنهاد او حاوی دو نکته ی مهم بود.

28. pilgrims have come from distant points
زائران از جاهای دور دست آمده اند.

29. sit on whichever chair ali points to
روی هر صندلی که علی به آن اشاره می کند بنشین !

30. the shortest distance between two points is a straight line
کوتاهترین فاصله میان دو نقطه خط مستقیم است.

31. to spot an opponent five points
پنج امتیاز به حریف فرجه دادن

32. we stopped at a few points
در چند محل توقف کردیم.

33. our team is ahead by two points
تیم ما دو امتیاز جلو است.

34. our team leads (them) by five points
تیم ما پنج امتیاز (از آنها) جلو است.

35. tact is one of her strong points
موقع شناسی یکی از صفات بارز اوست.

36. pinpoint heavy bombs on the most vulnerable points
بمب های سنگین را روی آسیب پذیرترین نقاط هدف گیری کن.

37. to tally up the good and bad points about something
نکات خوب و بد چیزی را بررسی کردن

38. his dismissal was due to his want of three points
اخراج او به خاطر این بود که سه امتیاز کم داشت.

39. i became aware of my teacher's good and bad points
به صفات خوب و بد معلمم آگاه شدم.

40. the divisions of a compass mark off its 32 points
تقسیمات قطب نما،سی و دو نقطه ی آن را مشخص می کند.

41. the professor clearly qualified each one of his main points
استاد هر یک از نکات اصلی خود را به روشنی وصف کرد.

انگلیسی به انگلیسی

• track switcher on a railroad track; ends of the toes

پیشنهاد کاربران

## 🔹 1. Meaning ( English فارسی )
**points ( plural, British English ) **
= A section of railway track with movable rails that guide a train from one track to another.
* ( American English equivalent: **switches** or **turnouts**. ) *
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 **فارسی:**
سوزن ریل / سوزن راه آهن / محل تغییر مسیر قطار
- - -
## 🔹 2. معادل های فارسی ( رسمی محاوره ای )
* سوزن راه آهن
* تغییر مسیر ریل
* محل تقاطع خطوط راه آهن
* ریل متحرک ( محاوره ای تر )
* نقطه ی انشعاب ریل
- - -
## 🔹 3. 10 Examples in Different Contexts
### 🚂 1. Basic Descriptive
**The train rattled over the points. **
قطار با صدای تق تق از روی سوزن عبور کرد.
( ریل عوض شد و صدای معروفش دراومد. )
- - -
### 🧭 2. Technical
**The signalman changed the points to divert the train onto the sideline. **
اپراتور سوزن را تغییر داد تا قطار به خط فرعی هدایت شود.
( یعنی مسیر عوض شد. )
- - -
### ⚙️ 3. Operational
**The points failed, causing major delays during rush hour. **
خرابی سوزن باعث تأخیرهای گسترده در ساعت شلوغی شد.
( یعنی سیستم تغییر مسیر از کار افتاد. )
- - -
### 🚉 4. Maintenance
**Track workers are inspecting the points near the main junction. **
کارگران خط در حال بررسی سوزن های نزدیک تقاطع اصلی اند.
( چک فنی ریل ها. )
- - -
### 🪛 5. Instructional
**Always make sure the points are correctly set before allowing a train through. **
همیشه قبل از عبور قطار مطمئن شو که سوزن درست تنظیم شده.
( یعنی چک ایمنی مسیر. )
- - -
### 🔥 6. Accident Report
**The crash was caused by a misaligned set of points. **
تصادف به دلیل تنظیم نادرست سوزن ها رخ داد.
( ریل اشتباه تنظیم شده بود. )
- - -
### 🏗️ 7. Historical
**Early railway points were operated manually using levers. **
در اوایل، سوزن های راه آهن به صورت دستی با اهرم جابجا می شدند.
( قبل از برق دار شدن سیستم ها. )
- - -
### 🧠 8. Metaphorical
**At that moment, his life switched tracks — as if someone had changed the points. **
در آن لحظه زندگی اش عوض مسیر داد — انگار کسی سوزن مسیرش را جابه جا کرده بود.
( استعاره از تغییر مسیر زندگی. )
- - -
### 😂 9. Humorous
**My career feels like a train stuck on the wrong points. **
شغلم مثل قطاریه که روی سوزن اشتباه گیر کرده!
( طعنه از حس درجا زدن. )
- - -
### 📺 10. Media / Reporting
**Network Rail confirmed the points near Clapham Junction were repaired overnight. **
شرکت راه آهن اعلام کرد سوزن های نزدیک ایستگاه کلاپم شبانه تعمیر شدند.
( سبک خبری رسمی بریتیش. )
- - -
## 🔹 Etymology ( ریشه شناسی )
* از قرن **نوزدهم میلادی** در انگلیسی بریتانیایی،
واژه **“points”** از **“switching points”** گرفته شد — یعنی نقاطی که مسیر ریل *اشاره یا تعیین* می شود.
* در آمریکایی، اصطلاح ساده تر **“switch”** جایگزین شد.
* هنوز در بریتانیا، ایرلند، و کشورهای Commonwealth اصطلاح **points** رایجه.
- - -
## 🔹 Related Expressions / Collocations
| Collocation | Meaning |
| - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - | - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
| **change the points** | مسیر ریل را عوض کردن |
| **set the points** | تنظیم مسیر درست |
| **points failure** | خرابی سوزن |
| **points operator** | اپراتور سوزن / تنظیم کننده مسیر |
| **points lever** | اهرم تغییر مسیر |
| **automatic points** | سوزن خودکار |
| **points and signals** | مجموعه کنترل مسیر و علائم |
- - -
## 🔹 Synonyms / Paraphrases
* ( US ) **railroad switch**
* ( technical ) **turnout**
* **track junction**
* **rail crossing mechanism**
* ( metaphorical ) **diversion point**
- - -
## 🔹 ۵ Example Sentences in Various Registers
### 1. Technical / British Rail
**A points failure at Euston caused massive disruptions. **
خرابی سوزن در ایستگاه یوستون باعث اختلال گسترده شد.
- - -
### 2. Maintenance
**The engineer greased the points to prevent friction. **
مهندس سوزن ها را روغن کاری کرد تا اصطکاک کم شود.
- - -
### 3. Historical
**Old points were controlled by signal boxes and manual levers. **
سوزن های قدیمی توسط اتاق فرمان و اهرم دستی کنترل می شدند.
- - -
### 4. Metaphorical / Poetic
**He stood at the points of his destiny, unsure which track to follow. **
در سوزن سرنوشتش ایستاده بود، نمی دانست کدام مسیر را انتخاب کند.
- - -
### 5. Ironic
**Our project derailed before anyone could change the points. **
پروژه مون از ریل خارج شد قبل از اینکه کسی سوزن رو عوض کنه!
- - -
## 🔹 Tone & Register Summary
| ویژگی | توضیح |
| : - - - - - - - - - - - - - - - - - | : - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
| **لحن اصلی** | فنی، صنعتی، بریتیش |
| **کاربرد استعاری** | بله – برای تغییر مسیر یا تصمیم در زندگی |
| **رسمیت** | رسمی تا نیمه رسمی |
| **بار احساسی** | خنثی در فنی، استعاری مثبت یا تلخ در ادبی |
| **سطح زبانی** | C1 تخصصی / C2 در کاربرد استعاری |

نقطه ها و نکته ها
امتیازات ( در ورزش وغیره )
نقطه نظر
درورزش به معنای امتیازات میباشد.
10 - 6 : ten six or ten points to six
These games have points like 🏉 , basketball🏀, volleyball,
امتیازات
points ( ورزش )
واژه مصوب: دورامتیازی
تعریف: در دوچرخه سواری، مسابقه ای که در راهه برگذار می شود و در آن شرکت کنندگان مطابق با جایگاهشان در پایان دورهای مشخص امتیاز می گیرند
امتیاز
نکته، اشاره،
نمره یا نمره ها مانند: � p - - � 800 Points هشتصد نمره
اشاره
نقاط
نشانه حذف شدن
نکته ها - اشاره کردن
نکته
در پزشکی به معنای واحد هست
نظرات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)