pointillism

/ˈpɔɪntɪlɪzəm//ˈpɔɪntɪlɪzəm/

(نقاشی امپرسیونیست) سبک گذاشتن نقطه های رنگین روی زمینه ی سفید، پوانتیلیسم، نقاشی نقطه نقطه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: pointillist (n.)
• : تعریف: a school of painting in late nineteenth century France based on the use of small separate dots of paint which look united and luminous to the viewer's eye.

جمله های نمونه

1. In its slightly earlier day, pointillism had also had a progressive artistic programme.
[ترجمه گوگل]پونتیلیسم در روزهای کمی ابتدایی خود یک برنامه هنری مترقی نیز داشت
[ترجمه ترگمان]pointillism نیز در روز اول خود یک برنامه هنری پیشرو داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In arguing for pointillism, he quoted the scientific treatises consulted by Seurat and even printed mathematical equations.
[ترجمه گوگل]او در استدلال برای پوینتیلیسم، رساله های علمی مورد نظر سورات را نقل کرد و حتی معادلات ریاضی را چاپ کرد
[ترجمه ترگمان]او در بحث برای pointillism به نقل از رساله های علمی که by و حتی معادلات ریاضی را چاپ کردند نقل قول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As a result, we chose to use a "pointillism" technique that imitated the original painting through artistic effect and aligns with the brand image.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، ما استفاده از تکنیک «پوینتیلیسم» را انتخاب کردیم که نقاشی اصلی را از طریق جلوه‌های هنری تقلید می‌کند و با تصویر برند همسو می‌شود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، ما تصمیم گرفتیم از تکنیک \"pointillism\" استفاده کنیم که نقاشی اصلی را از طریق اثر هنری تقلید کرده و با تصویر برند هماهنگ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Van Gogh would also learn from the pointillism of Seurat, the primitive simplicity of Japanese prints, the Symbolists' embrace of dreamlike imagery.
[ترجمه گوگل]ون گوگ همچنین از پوینتیلیسم سورات، سادگی بدوی چاپ های ژاپنی، آغوش نمادگرایان از تصویرسازی رویایی یاد می کند
[ترجمه ترگمان]ون گوگ نیز از the of و سادگی و سادگی نقاشی های ژاپنی یاد می گرفت و تصاویر dreamlike را در آغوش گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The painting "Sunday Afternoon on the Island of La Grande Jatte" by Seurat is probably the most famous work of pointillism.
[ترجمه گوگل]نقاشی «بعدازظهر یکشنبه در جزیره لا گراند ژاته» اثر سورات احتمالاً مشهورترین اثر پوینتیلیسم است
[ترجمه ترگمان]این نقاشی بعد از ظهر روز یکشنبه در جزیره \"La Grande\" توسط Seurat یکی از معروف ترین work of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It was a method that also because known as Pointillism.
[ترجمه گوگل]این روشی بود که به عنوان پوینتیلیسم نیز شناخته می شد
[ترجمه ترگمان]این روشی بود که به این دلیل معروف به Pointillism شناخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Points can form a line, but they can also make up a beautiful picture. This workshop will introduce the technique of Pointillism, teaching you how to create your own dotted painting!
[ترجمه گوگل]نقاط می توانند یک خط را تشکیل دهند، اما همچنین می توانند یک تصویر زیبا را ایجاد کنند این کارگاه به معرفی تکنیک Pointillism می پردازد و به شما یاد می دهد که چگونه نقاشی نقطه چین خود را ایجاد کنید!
[ترجمه ترگمان]نقاط قوت می توانند یک خط را تشکیل دهند، اما می توانند تصویر زیبایی را ایجاد کنند این کارگاه آموزشی را به شما معرفی خواهد کرد و به شما یاد می دهد چگونه نقاشی نقطه چین خود را ایجاد کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is the combination and intertexture of the multi timbres that make up of pointillism timber effect in either verticality or horizontality.
[ترجمه گوگل]این ترکیب و بافت بین الوارهای چندگانه است که اثر چوب پوینتیلیسم را در عمودی یا افقی تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]این ترکیب و ترکیب چند timbres است که از تاثیر الوار pointillism در either یا horizontality استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is a modern artistic expression, a mix of Pop Art and Pointillism.
[ترجمه گوگل]این یک بیان هنری مدرن، ترکیبی از هنر پاپ و پوینتیلیسم است
[ترجمه ترگمان]این یک عبارت هنری مدرن، ترکیبی از هنر پاپ و Pointillism است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Loiseau was born during which Impressionism was beginning to take its role in France, thus he had received great impact from Corot, Monet, and the style of pointillism.
[ترجمه گوگل]لوزائو متولد شد که طی آن امپرسیونیسم شروع به ایفای نقش خود در فرانسه کرد، بنابراین تأثیر زیادی از کوروت، مونه و سبک پوینتیلیسم دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]Loiseau متولد شد که در آن Impressionism شروع به گرفتن نقش خود در فرانسه کرد، در نتیجه تاثیر زیادی از Corot، مو نه و سبک of دریافت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Artists using this method of mixing colours to draw are called " pointillism".
[ترجمه گوگل]هنرمندانی که از این روش ترکیب رنگ ها برای کشیدن نقاشی استفاده می کنند، "پونتیلیسم" نامیده می شوند
[ترجمه ترگمان]هنرمندان با استفاده از این روش ترکیب رنگ ها، \"pointillism\" نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• 19th century artistic movement characterized by the practice of painting with colorful points or dots placed in close proximity to one another

پیشنهاد کاربران

نقطه گذاری
pointillism ( هنرهای تجسمی )
واژه مصوب: نقطه گرایی
تعریف: شیوه‏ای در نقاشی که در آن با گذاشتن نقطه‏های کوچک از دو رنگ اصلی در کنار هم رنگ های ترکیبی ایجاد می‏کنند

بپرس