point of view

/ˈpɔɪntəvˈvjuː//poɪntəvvjuː/

معنی: دیدگاه، دید، نظریه، نقطه نظر
معانی دیگر: دیدگاه، نقطه نظر، نظریه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a position or place from which one may view, consider, or appraise something; viewpoint; standpoint.
مشابه: angle, end, idea, light, perspective, position, stand

- She is analyzing these magazines from a feminist point of view.
[ترجمه گوگل] او این مجلات را از منظر فمینیستی تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان] او این مجلات را از نقطه نظر فمینیستی مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: one's general manner of viewing things; attitude.
مشابه: outlook, stance, stand, viewpoint

جمله های نمونه

1. From my point of view the party was a complete success.
[ترجمه A.g] از نظر من پارتی کاملا خوبی بود
|
[ترجمه گوگل]از نظر من این حزب با موفقیت کامل همراه بود
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه من، حزب یک موفقیت کامل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. From a purely practical point of view, the house is too small.
[ترجمه گوگل]از نقطه نظر کاملاً عملی، خانه خیلی کوچک است
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه کاملا عملی، خانه خیلی کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. From an economic point of view, the new development will benefit the town greatly.
[ترجمه گوگل]از نقطه نظر اقتصادی، توسعه جدید سود زیادی برای شهر خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]از نقطه نظر اقتصادی، توسعه جدید به شدت به سود این شهر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Officers felt their point of view was not getting across to ministers.
[ترجمه گوگل]افسران احساس کردند که دیدگاه آنها به وزرا نمی رسد
[ترجمه ترگمان]ماموران احساس کردند که نقطه نظر خود را به وزرا نشان نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He completely disregarded my point of view.
[ترجمه گوگل]او کاملاً دیدگاه من را نادیده گرفت
[ترجمه ترگمان]کاملا به نظر من اعتنایی نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Why can't you ever see my point of view?
[ترجمه گوگل]چرا هیچ وقت نمی توانید دیدگاه من را ببینید؟
[ترجمه ترگمان]چرا تا به حال هدف من رو نمی بینی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was a logical conclusion from the child's point of view.
[ترجمه گوگل]این یک نتیجه گیری منطقی از دیدگاه کودک بود
[ترجمه ترگمان]این یک نتیجه گیری منطقی از نقطه نظر کودک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. From a practical point of view, it isn't a good place to live.
[ترجمه گوگل]از نقطه نظر عملی، مکان مناسبی برای زندگی نیست
[ترجمه ترگمان]از نقطه نظر عملی، این مکان خوبی برای زندگی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Thanks for your point of view, John.
[ترجمه گوگل]با تشکر از دیدگاه شما، جان
[ترجمه ترگمان]جان، از دیدگاه شما ممنونم، جان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I incline to another point of view.
[ترجمه گوگل]من به دیدگاه دیگری گرایش دارم
[ترجمه ترگمان]به نقطه دیگری نزدیک می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Try to see it from my point of view.
[ترجمه گوگل]سعی کن از دید من ببینی
[ترجمه ترگمان]سعی کن از دیدگاه من آن را ببینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. From an esthetic point of view, it's a nice design.
[ترجمه گوگل]از نظر زیبایی، طراحی خوبی است
[ترجمه ترگمان]از نظر زیباشناسی، این یک طرح خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He brought her around to my point of view.
[ترجمه گوگل]او را به نقطه نظر من رساند
[ترجمه ترگمان]او را به طرف من کشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. From an aesthetic point of view it's a thetic view.
[ترجمه گوگل]از منظر زیبایی شناختی، این یک دیدگاه تتیک است
[ترجمه ترگمان]از نقطه نظر زیبایی شناسی یک دیدگاه thetic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دیدگاه (اسم)
sight, viewpoint, beacon, point of view, standpoint, peephole, look-out, peep sight

دید (اسم)
vision, sight, eyesight, view, viewpoint, perspective, point of view, seeing, visibility, look-out

نظریه (اسم)
view, opinion, viewpoint, notion, point of view, recommendation, outlook, look-out, theory

نقطه نظر (اسم)
viewpoint, point of view, standpoint

تخصصی

[سینما] نقطه دید - مسیر دید - دیدگاه
[ریاضیات] دیدگاه، نقطه نظر

انگلیسی به انگلیسی

• outlook, attitude, viewpoint
your point of view is your opinion about something or your attitude towards it.
if you consider something from a particular point of view, you are using just one aspect of a situation to judge the whole situation.

پیشنهاد کاربران

نظر. عقیده. دیدگاه. دید
مثال:
the two opposing points of view
دو نظر و دیدگاه مخالف
point of view: زاویه دید
دیدگاه
From a general point of view از دیدگاه کلی
این اصطلاح چنانچه به منزله مبداء مختصات در فیزیک کلاسیک استفاده شود، برگردان " مرجع مختصات "یا دست کم "مرجع دید" نسبت به دیدگاه یا مترادف های آن که به طرز فکر ارجاع دارد مناسب تر است
۱. منظر، دید
۲. نظر، دیدگاه
point of view ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: دیدگاه
تعریف: دیدگاهی که از رهگذر آن رویداد ارائه می شود
چشم انداز
در داستان نویسی به روشی که داستان بیان میشه گفته میشه ( یعنی از زبان اول شخص روایت میشه یا سوم شخص )
عقیده
دیدگاه، نظر
زاویه ی دید
نقطه نظر، دیدگاه، منظر، نگرش!
The point of view of politics
دیدگاه سیاسی/نقطه نظر سیاسی!
نگرش
نظرگاه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس