1. Russia, he said, had reached the point of no return on the road to reform and had to go forward.
[ترجمه گوگل]او گفت که روسیه در مسیر اصلاحات به نقطه بی بازگشتی رسیده است و باید به جلو برود
[ترجمه ترگمان]وی گفت که روسیه به نقطه بازگشت به مسیر اصلاحات رسیده و مجبور به جلو رفتن شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I was aware that we had passed the point of no return.
[ترجمه گوگل]می دانستم که از نقطه بی بازگشت عبور کرده ایم
[ترجمه ترگمان]می دانستم که ما از نقطه بازگشت به اینجا گذشته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The release of Mr Nelson Mandela marked the point of no return in South Africa's movement away from apartheid.
[ترجمه گوگل]آزادی آقای نلسون ماندلا نقطه بی بازگشتی در جنبش آفریقای جنوبی برای دور شدن از آپارتاید بود
[ترجمه ترگمان]آزادی آقای نلسون ماندلا نقطه بازگشت نهضت آفریقای جنوبی از آپارتاید را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The fire is the point of no return for the Gaucis.
[ترجمه گوگل]آتش نقطه بی بازگشتی برای گائوسی هاست
[ترجمه ترگمان]آتش، نقطه برگشتی برای the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The dam project has reached the point of no return.
[ترجمه گوگل]پروژه سد به نقطه بی بازگشت رسیده است
[ترجمه ترگمان]پروژه سد به نقطه بازگشت نرسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Relationships with the union beyond the point of no return?
[ترجمه گوگل]روابط با اتحادیه فراتر از نقطه بدون بازگشت؟
[ترجمه ترگمان]ارتباط با اتحادیه فراتر از نقطه بازگشت نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Sailmaking We've reached the point of no return!
[ترجمه گوگل]دریانوردی ما به نقطه بی بازگشت رسیده ایم!
[ترجمه ترگمان]ما به نقطه بازگشت به اینجا رسیدیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Suddenly it passed the point of no return and plunged downwards.
[ترجمه گوگل]ناگهان از نقطه بی بازگشت گذشت و به سمت پایین فرو رفت
[ترجمه ترگمان]ناگهان متوجه بازگشت و پایین رفتن شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. By Joshua's time they had reached the point of no return.
[ترجمه گوگل]در زمان جاشوا آنها به نقطه بی بازگشتی رسیده بودند
[ترجمه ترگمان]وقتی به این نتیجه رسیدند، جاشوا بار دیگر به جایی نرسیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Foo was beyond the point of no return.
[ترجمه گوگل]فو فراتر از نقطه بی بازگشت بود
[ترجمه ترگمان]اه، که چیزی فراتر از توان بازگشت نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I was at the point of no return, deep in the darkness of passion's insanity.
[ترجمه گوگل]من در نقطه بی بازگشتی بودم، در اعماق تاریکی جنون شور
[ترجمه ترگمان]من در نقطه بازگشت در تاریکی جنون عشق بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There is no such thing as a point of no return in this battle.
[ترجمه گوگل]در این نبرد چیزی به نام نقطه بی بازگشت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در این نبرد چیزی به عنوان نقطه بازگشت وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. "We are at a point of no return, " he said in a recent report.
[ترجمه گوگل]او در گزارش اخیر خود گفت: «ما در نقطه ای هستیم که بازگشتی نداریم
[ترجمه ترگمان]او در یک گزارش اخیر گفت: \" ما در نقطه ای از بازگشت نیستیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Financially, that country has passed the point of no return.
[ترجمه گوگل]از نظر مالی، آن کشور از نقطه بی بازگشت عبور کرده است
[ترجمه ترگمان]از لحاظ مالی، این کشور از نقطه اتکا به این کشور گذر نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید