poetics

/poʊˈetɪks//pəʊˈetɪks/

معنی: فنون شاعری، نظریه شاعرانه
معانی دیگر: (با فعل مفرد)، فلسفه شعری، شعر شناسی، شناخت وزن و قافیه و ساختمان شعر، عروض، رساله درباره ی شعر شناسی، روش شعر نویسی هر شاعر، رساله ای درباره شعر و زیبایی شناسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (used with a sing. verb) literary criticism dealing with the principles of poetry.

جمله های نمونه

1. The scholar discoursed on the poetic style of John Keats.
[ترجمه گوگل]محقق درباره سبک شعری جان کیتس گفت و گو کرد
[ترجمه ترگمان]آن دانشمند در مورد سبک شاعرانه جان کیتس بحث کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The piece ends with a truly poetic slow movement.
[ترجمه گوگل]این قطعه با یک حرکت آهسته واقعا شاعرانه به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]این قطعه با حرکتی واقعا شاعرانه به پایان می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All that stuff about catching giant fish was just a bit of poetic licence.
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که در مورد صید ماهی های غول پیکر وجود داشت فقط یک مجوز شاعرانه بود
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که در مورد صید ماهی بزرگ وجود داشت، تنها کمی از مجوز شاعرانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His translation is exceptional in its poetic quality.
[ترجمه گوگل]ترجمه او از نظر کیفیت شعری استثنایی است
[ترجمه ترگمان]ترجمه او در کیفیت شاعرانه آن استثنایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is frequently mentioned in the poetic writings of the period.
[ترجمه گوگل]در نوشته های شعری آن دوره به کرات از آن یاد شده است
[ترجمه ترگمان]این سبک بارها در نوشته های شاعرانه این دوره گفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He used a little poetic licence to embroider a good story.
[ترجمه گوگل]او از اندکی جواز شعری برای گلدوزی یک داستان خوب استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او از یک مجوز شاعرانه برای embroider یک داستان خوب استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wordsworth rejected poetic diction in favour of ordinary language.
[ترجمه گوگل]وردزورث دیکشنری شاعرانه را به نفع زبان معمولی رد کرد
[ترجمه ترگمان]وردزورث طرز بیان شاعرانه را به نفع زبان عادی رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She used a fair amount of poetic licence when describing her life in rural France.
[ترجمه گوگل]او هنگام توصیف زندگی خود در روستاهای فرانسه از مقدار کافی مجوز شعر استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]او هنگامی که زندگی خود را در مناطق روستایی فرانسه شرح داد، از یک مقدار منصفانه استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nikolai Demidenko gave an exciting yet poetic performance.
[ترجمه گوگل]نیکولای دمیدنکو اجرای هیجان انگیز و در عین حال شاعرانه ای ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]نیکولای Demidenko یک نمایش مهیج و در عین حال شاعرانه به خود داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What poetic justice that Brady has to go to court to plead to be allowed to die, just like his innocent victims pleaded to be allowed to live.
[ترجمه گوگل]چه عدالت شاعرانه ای که بردی باید به دادگاه برود تا از مرگش درخواست کند، درست مثل قربانیان بی گناهش که اجازه زنده ماندن دارند
[ترجمه ترگمان]چه عدالت شاعرانه که بردی بردی باید به دادگاه برود تا به او اجازه مردن داده شود، درست مانند قربانیان بی گناه او التماس کردند که زنده بمانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm drawn to the poetic, sensuous qualities of her paintings.
[ترجمه گوگل]من به ویژگی های شاعرانه و حسی نقاشی های او کشیده شده ام
[ترجمه ترگمان]به خصوصیات شاعرانه و شهوانی نقاشی او کشیده می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There's a very rich poetic tradition in Gaelic.
[ترجمه گوگل]یک سنت شعری بسیار غنی در زبان گالیک وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در گیلی یک سنت شاعرانه بسیار غنی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her voice has a raw poetic beauty.
[ترجمه گوگل]صدای او زیبایی شاعرانه ای خام دارد
[ترجمه ترگمان] صداش یه زیبایی شاعرانه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Deanne Sokolin creates abstract, mournfully poetic black-and-white images of wrapped objects.
[ترجمه گوگل]دین سوکولین تصاویری انتزاعی و غم انگیز سیاه و سفید از اشیای پیچیده می آفریند
[ترجمه ترگمان]Deanne Sokolin تصاویر انتزاعی، سوگوارانه و سفید رنگ اشیا پیچیده را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فنون شاعری (اسم)
poetics

نظریه شاعرانه (اسم)
poetics

پیشنهاد کاربران

شاعرانه، شاعرانگی
فن شعر ، بوطیقا ، مبانی زیباشناسی
فن شعر، بوطیقا

بپرس