poetical

/poʊˈetɪkl̩//pəʊˈetɪkl̩/

رجوع شود به: poetic، حبس تعطیل

جمله های نمونه

1. the poetical works of sir walter raleigh
آثار منظوم سروالتر رالی

2. This is a poetical picture of the landscape.
[ترجمه گوگل]این تصویری شاعرانه از منظره است
[ترجمه ترگمان]این یک تصویر شاعرانه از منظره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In 1783 a book called Poetical Sketches by W . B . was privately printed.
[ترجمه گوگل]در سال 1783 کتابی به نام طرح های شاعرانه نوشته دبلیو ب به صورت خصوصی چاپ شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۸۳ یک کتاب به نام Poetical Sketches توسط W ب به طور خصوصی چاپ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There were crosscurrents and moods in American poetical writing after the brilliant renaissance of the period.
[ترجمه گوگل]پس از رنسانس درخشان آن دوره، جریان‌های متقاطع و حال‌هایی در شعرهای آمریکایی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]پس از رنسانس درخشان دوره، crosscurrents و moods در نوشته های ادبی آمریکا وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Milton wrote his three major poetical works: Paradise Lost, Paradise Regained, and Samson Agonistes.
[ترجمه گوگل]میلتون سه اثر اصلی شعری خود را نوشت: بهشت ​​گمشده، بهشت ​​بازیافته و سامسون آگونیست
[ترجمه ترگمان]میلتن سه اثر مهم ادبی خود را نوشت: بهشت گم شده، بهشت Regained، و سامسون Agonistes
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Therein, " associational representation of things" means poetical development by association with things.
[ترجمه گوگل]در اینجا، "بازنمایی تداعی اشیا" به معنای رشد شاعرانه از طریق ارتباط با چیزها است
[ترجمه ترگمان]نمایش associational چیزها \" به معنی توسعه شاعرانه از طریق ارتباط با اشیا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Though Wildeve's fevered feeling had elaborated to real poetical compass, it was of the standard sort.
[ترجمه گوگل]اگرچه احساس تب وایلدو به قطب‌نمای شاعرانه واقعی تبدیل شده بود، اما از نوع استاندارد بود
[ترجمه ترگمان]با وجود این که این احساس تب آلودی داشت، از نوع متعارف بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In a word, an almost poetical fervor prevailed.
[ترجمه گوگل]در یک کلام، شوری تقریباً شاعرانه حاکم شد
[ترجمه ترگمان]در یک کلمه، یک شور و حرارت شاعرانه بر او چیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And it also plays the special role of poetical justice. To be a long system construction, the practice and creation is the important also.
[ترجمه گوگل]و نقش ویژه عدالت شعری را نیز ایفا می کند برای ساخت یک سیستم طولانی، تمرین و ایجاد نیز مهم است
[ترجمه ترگمان]و همچنین نقش ویژه عدالت ادبی را بازی می کند برای ساخت یک سیستم بلند مدت، عمل و ایجاد نیز مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A poetical description of the jungle.
[ترجمه گوگل]توصیفی شاعرانه از جنگل
[ترجمه ترگمان] یه توصیف شاعرانه از جنگل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was a man of strong, native, poetical feeling.
[ترجمه گوگل]او مردی قوی، بومی و شاعرانه بود
[ترجمه ترگمان]او مردی نیرومند و بومی و شاعرانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The development of Korea's poetical theories witnesses their zenith in the Yi Dynasty.
[ترجمه گوگل]توسعه نظریات شعری کره شاهد اوج اوج آنها در سلسله یی است
[ترجمه ترگمان]توسعه نظریه های ادبی کره، اوج خود را در دودمان سونگ به دست می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Europe held forth the charms of storied and poetical association.
[ترجمه گوگل]اروپا جذابیت های داستانی و شعری را به نمایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]اروپا فریبندگی داستان داستانی و ادبی را به پیش می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Poetical Theory of Jiuye School and T. S. Eliot:From Theoretical Construction to Practical Criticism.
[ترجمه گوگل]نظریه شعری مکتب جیویه و تی اس الیوت: از ساخت نظری تا نقد عملی
[ترجمه ترگمان]نظریه Poetical مدرسه و تی اس الیوت: از ساخت نظری تا نقد عملی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of poetry; lyrical; having the qualities of a poem
poetical means the same as poetic.

پیشنهاد کاربران

بپرس