1. a poet does not write ex nihilo
یک شاعر از هیچ شعر نمی سازد.
2. a poet of first magnitude
یک شاعر درجه یک
3. a poet of great renown
یک شاعر بسیار بلند آوازه
4. a poet of great stature
شاعری بسیار ارجمند
5. a poet of the first rank
یک شاعر درجه یک
6. a poet revered by all
شاعری که مورد تکریم همگان است
7. a poet should not poach upon a historian's territory
شاعر نباید به قلمرو مورخ تجاوز کند.
8. the poet looked at his own book of poems with indescribable satisfaction
شاعر با خشنودی وصف ناپذیر به کتاب اشعار خود نگاه کرد.
9. the poet was wasted by old age and years of imprisonment
پیری و سال ها زندانی بودن شاعر را نزار کرده بود.
10. a celebrated poet
یک شاعر نامدار
11. a distinguished poet
شاعر شهیر
12. a garden-variety poet
شاعری معمولی
13. a gifted poet
شاعر خوش قریحه
14. a minor poet
شاعر دست دوم
15. a sensitive poet
یک شاعر خوش طبع
16. a well-known poet appearing in person
شاعر مشهوری که شخصا حضور می یابد
17. a witty poet
شاعر شوخ طبع
18. the immortal poet
شاعر جاوید نام
19. iran's most favorite poet
محبوب ترین شاعر ایران
20. ferdowsi was a gifted poet
فردوسی شاعر پر استعدادی بود.
21. he is the complete poet
او به تمام معنا شاعر است.
22. homer was a blind poet
هومر شاعری نابینا بود.
23. ferdowsi's eminence as an epic poet
رفعت فردوسی به عنوان یک شاعر حماسی
24. he yearned to be a poet
آرزو می کرد شاعر بشود.
25. lord byron was a romantic poet
لرد بایرون یک شاعر رومانتیک بود.
26. maybe he is iran's greatest poet
احتمال می رود که او بزرگترین شاعر ایران باشد.
27. nezami is a great narrative poet
نظامی شاعر و داستان سرای بزرگی است.
28. the constant tendency of this poet to symbolize
تمایل همیشگی این شاعر به نماد پردازی
29. the poignant satire of a poet named swift
طنز سوزان شاعری به نام سویفت
30. the pregnant imagination of this poet
تخیل پربار این شاعر
31. the whims of a young poet
هوس های یک شاعر جوان
32. it is the part of a poet to inspire
کار شاعر این است که الهامگر باشد.
33. the oracular sayings of that victorian poet
گفته های آینده نمای آن شاعر دوره ی ویکتوریا
34. the unstable temperament of that young poet
مزاج دمدمی آن شاعر جوان
35. i make no pretensions of being a poet but i enjoy writing poetry
من ادعای شاعر بودن ندارم ولی از نگارش شعر لذت می برم.
36. my son shows great promise as a poet
پسرم در شاعری آینده ی خوبی خواهد داشت.
37. shakespeare was the genius of that young poet
شکسپیر الهامگر آن شاعر جوان بود.
38. that book established his fame as a poet
آن کتاب ناموری او را به عنوان شاعر به ثبوت رساند.
39. this new book shows that parvin etessami was a great poet
این کتاب جدید نشان می دهد که پروین اعتصامی شاعری بزرگ بود.
40. trying to follow his father's footsteps, he too became a poet
به دنباله روی از پدرش او هم شاعر شد.