poem

/ˈpoʊɪm//ˈpəʊɪm/

معنی: نظم، شعر، منظومه، چکامه، چامه
معانی دیگر: سرواد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a piece of writing, often in rhythmic verse and sometimes rhyming, that is characterized by vivid, compressed language and strong emotional force.
مترادف: lyric, song, verse
مشابه: ballad, ode, sonnet

(2) تعریف: something with qualities similar to those of a poem.
مشابه: melody, music, song

- His short piano pieces are poems.
[ترجمه پارسا] قطعات کوتاه پیانو شعر او هستند
|
[ترجمه یاسین] شعر های او قطعات کوتاه پیانو هستند
|
[ترجمه سارا] قطعات پیانوی کوتاه او شعر هستند
|
[ترجمه امیر] قطعات کوتاه پیانو او به شعر هستند
|
[ترجمه امیرحسین] قطعات کوتاه پیانو اش شعر هستند
|
[ترجمه آزاده] قطعه های کوتاه پیانو زدن او به شعر می ماند.
|
[ترجمه گوگل] قطعات کوتاه پیانوی او شعر است
[ترجمه ترگمان] قطعه های کوتاه پیانو شعر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a poem by hafez
شعری از حافظ

2. a poem full of commonplace moralities
شعری مملو از پندآموزی های پیش پا افتاده

3. a poem in the rough
شعر پیش نویس شده

4. a poem that reads several ways
شعری که چند جور معنی می دهد

5. a poem written in imitation of hafez
شعری که به تقلید از حافظ نوشته شده است

6. beautiful poem
شعر زیبا

7. her poem captured everyone's imagination
شعر او خیال و تصور همه را به خود جلب کرد.

8. her poem left a deep impression on me
شعر او بر من اثر ژرفی داشت.

9. his poem is a slavish immitation of sohrab's work
شعر او تقلید کورکورانه ای از اثر سهراب است.

10. his poem is full of obscenities
شعر او پر از هرزه درایی است.

11. my poem was printed in a magazine
شعر من در یک مجله چاپ شد.

12. the poem is a classic example of the khorassani style
این شعر نمونه ی برجسته ای از سبک خراسانی است.

13. the poem was rendered into english two years ago
دوسال پیش این شعر به انگلیسی ترجمه شد.

14. this poem challenges one's imagination and thought
این شعر تخیل و فکر انسان را سخت به کار می گیرد.

15. this poem doesn't say anything special to me
این شعر برای من معنی خاصی ندارد.

16. this poem is a symbolic representation of hell
این شعر تصویری نمادین از جهنم است.

17. this poem is an articulation of his feelings
این شعر گویای احساسات اوست.

18. this poem is full of feeling
این شعر پر از احساس است.

19. this poem is loaded with meaning
این شعر پر معنی است.

20. this poem is reminiscent of the day when i first fell in love with joan
این شعر یادآور روزی است که برای اولین بار عاشق جون شدم.

21. this poem lacks imagination
این شعر فاقد نوآوری است.

22. this poem offers a portrait of the medieval kashan
این شعر بازنمودی از کاشان قرون وسطی را ارائه می دهد.

23. this poem will rejoice the lovers of his art
این شعر دوستداران هنر او را شادمان خواهد کرد.

24. a blasphemous poem
شعر کفرآمیز

25. a heroic poem
شعر قهرمانی (شعردرباره ی قهرمانان)

26. a humorous poem
شعر فکاهی

27. a little-read poem
شعری که کم خوانده می شود

28. a profound poem
یک شعر پر مغز

29. almost any poem matched with his seems inferior
در مقایسه با شعر او تقریبا هر شعری پست می نماید.

30. an epic poem
یک شعر حماسی

31. an excellent poem
یک شعر عالی

32. an extempore poem
شعر فی البداهه

33. explain this poem to me!
این شعر را برایم تفسیر کن !

34. her latest poem
تازه ترین شعر او

35. her latest poem is not up to par
آخرین شعر او به خوبی اشعار دیگر او نیست.

36. his latest poem is real magic
آخرین شعر او واقعا معرکه است.

37. in her poem she paints a picture of life in the ghajar period
در شعر خود تصویری از زندگی دوران قاجار را ترسیم می کند.

38. a morose little poem
شعر کوتاه غم افزا

39. a representative romantic poem
یک شعر رمانتیک مونه ای

40. a very original poem
یک شعر بسیار بدیع

41. he composed this poem in one day
او این شعر را یک روزه نگاشت (سرود).

42. he wrote a poem about love
شعری درباره ی عشق نوشت.

43. her most recent poem
تازه ترین شعر او

44. i memorized the poem
شعر را از بر کردم.

45. to interpret a poem
شعری را تفسیر کردن

46. to know a poem by heart
شعری را از بر داشتن

47. to make a poem
شعر ساختن

48. to paraphrase a poem into prose
شعری را به صورت نثر پرانگاشت کردن

49. to pen a poem
شعر نوشتن

50. to set a poem to music
شعری را به موسیقی در آوردن

51. to understand this poem one must analyze the meaning of each line
برای درک این شعر باید معنی هریک از سطرهای آن را به دقت تجزیه و تحلیل کرد.

52. he didn't repeat the poem more than twice before he had it pat
دوبار بیشتر شعر را تکرار نکرد و آن را کاملا از حفظ شد.

53. shahnameh is an epic poem par excellence
شاهنامه یک شعر حماسی عالی است.

54. the analysis of a poem
تجزیه و تحلیل یک شعر

55. the assignation of this poem to poe is questionable
نسبت دادن این شعر به ((پو)) مشکوک است.

56. the authorship of this poem is unknown
هویت نویسنده ی این شعر نامعلوم است.

57. the content of a poem as opposed to its form
محتوای شعر در مقایسه با شکل آن

58. a strict interpretation of this poem
یک برداشت دقیق از این شعر

59. the interior meaning of this poem
معنی باطنی این شعر

60. the melancholy resonance of this poem
زیرساخت غم انگیز این شعر

61. the prologue of a chaucer poem called the canterbury tales
مطلع شعر چاسر بنام ((زائران کنتربوری))

62. the underneath meaning of this poem
معنی نهفته این شعر

63. "mice and cats" is a satirical poem
((موش و گربه)) شعری طنزآمیز است.

64. attar turned that story into a poem
عطار آن داستان را به شعر برگرداند.

65. he concluded his essay with a poem by sa'di
او مقاله ی خود را با شعری از سعدی خاتمه داد.

66. he wrote a parody of neema's poem
او نقیضه ای بر شعر نیما نگاشت.

67. to distil the meaning of a poem
مفهوم یک شعر را بیرون کشیدن

68. the insistent rhythm and rhyme of this poem
وزن و قافیه ی جالب توجه این شعر

69. the mannerism and false melancholy of his poem
تصنع و حزن دروغین شعر او

70. he revealed his conceit by comparing his own poem with sa'di's
او با مقایسه ی شعر خود با شعر سعدی خودپسندی خود را آشکار کرد.

مترادف ها

نظم (اسم)
order, arrangement, discipline, system, array, rank, regularity, verse, poetry, poem, rhyme, collocation, meter, rime

شعر (اسم)
song, verse, balladry, poetry, poem, rhyme, rime, poesy

منظومه (اسم)
system, poem, epopee

چکامه (اسم)
ode, poem

چامه (اسم)
poem

انگلیسی به انگلیسی

• literary work that is written in verse
a poem is a piece of writing in which the words are chosen for their beauty and sound and are carefully arranged, often in short lines which rhyme.

پیشنهاد کاربران

شعر
مثال: She recited a beautiful poem at the wedding.
او یک شعر زیبا در مراسم عروسی خواند.
تفاوت poem و poetry :
Poem : یک اثر شعری خاص، یک شعر مشخص که توسط شاعر نوشته شده است.
Poetry: به شعر به طور کلی اشاره میکند، شامل کلیه آثار شعری. همچنین به معنای فرایند خلاقانه ای که سبب ایجاد شعر میشود. هنر و فرایند خلق شعر .
poem: شعر
poem : شعر
poet : شاعر
scop : شاعر
bard : شاعر
minstrel : شاعر
poetry : شعر ، شاعری
poetic : شاعرانه
poetically : به طور شاعرانه
⭕️ در کل scop , bard , minstrel به شاعران دوران قدیمی قرون وسطی یا بعد از بیزانس اروپا میگن .
...
[مشاهده متن کامل]

واژه poet اوریجینال تر و محاوره ای تره
🔰 تفاوت poem و poetry
کلمه poem اغلب به معنای یک اثر فردی به کار می رود. poetry یک اثر جمع آوری شده است. به عبارت دیگر یک اصطلاح جمعی است که برای نشان دادن بسیاری از قطعات اشعار فردی استفاده می شود. poetry یک فرم ادبی است در حالی که poem یک اثر مکتوب است

جمله مثالی : when i was child i liked to write poem
پُ اِم :poem شعر
پُ اِت : poet شاعر
برای یادسپاری آسان تر می توان با کلمات بازی کرد ابتدا ببینیم این کلمه تداعی کننده چه چیزی است هرچه جالب تر ، موثرتر خواهد بود هرچند هرچیزی که انتخاب شود و به عنوان تداعی کننده مطرح شود از حالت بی انتخابی بهتر است. گاهی هم می توان از یکی از اعضای خانواده بپرسیم که این کلمه شما را یاد چه چیزی می اندازد و گاها پاسخ دلنشین خواهد بود . اما در این جا برای نمونه، فرض کنید مثلاً آبادانی ها یا هر جای دیگر به ( پیام ) می گویند ( پُ اِم ) خب حالا به من پاسخ دهید، آیا شعرهای حافظ و سعدی چیزی جز پیام بوده است؟ حالا نوبت به تخیل شماست که مثلاً روی یک بیت شعر حافظ مانور دهید که چگونه ایشان قصد داشته به کسی پیام دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

اما در مورد ( پُ اِت ) می توان ان را به ( پیام تو ) تفسیر کرد مثلاً حافظ شعری می خواند و به شنونده می گوید این ( پُ اِم ) یا پیام من است بعد از او می پرسد که این پیام مال کیه؟ شنونده می گوید ( پیام تو ) یا ( پُ اِت ) حافظ هم سری به حالت تایید پایین می آورد که درسته این مال یک شاعر است.
در پایان باید گفت هر کسی می تواند از شیوه ی خود بهتر بهره مند شود و این نمونه ای از بازی های ذهنی بود.

شعر
Piece of writing in short lines with similar sounds at the end of lines
کلمات هم آوا
شعر، سروده
شعر
فرقش با poetry اینه که poem به یک قطعه شعر یا یک سروده اطلاق میشه ولی منظور از poetry ، مفهوم کلی دنیای شعر و شاعری هستش.
Poem اسم قابل شمارش هست.
We had to memorize a poem
Poetry اسم غیرقایل شمارش هست.
We had to memorize a piece of poetry
My father read poems of Hafez on Yalda night
پدر من در شب یلدا اشعاری از حافظ خواند 👟👟👟
a piece of writing, often in rhythmic verse and sometimes rhyming, that is characterized by vivid, compressed language and strong emotional force
شعر یا شعر داستانی

شعر
Saadi is a kind of poet and he write alt of poems
شعر یا داستان
a piece of writing in short lines with similar sounds at the end of lines
سروده
شعر و یاشعر داستانی.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس