pocketbook

/ˈpɑːkətˌbʊk//ˈpɒkɪtbʊk/

معنی: کیف بغلی، کتابچه یا دفتر بغلی، کتاب جیبی، جزوه دان، جای کاغذ یا اسکناس پول
معانی دیگر: کیف پول (مردانه یا زنانه)، کیف بغلی (به wallet و purse و billfold و handbag هم مراجعه شود)، استطاعت، وضع مالی، درآمد، علایق مالی، دفترچه ی جیبی، دفتر جیبی، دفترچه ی یادداشت، کتاب جیبی، کتاب کوچک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small bag or case used to carry money and other personal items; handbag.
مترادف: bag, handbag, purse
مشابه: billfold, satchel, wallet

(2) تعریف: monetary resources.
مترادف: coffers, means, purse
مشابه: bankroll, pocket, resources

- His pocketbook is very deep.
[ترجمه گوگل] جیبش خیلی عمیق است
[ترجمه ترگمان] کیف پولش خیلی عمیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a book, esp. a paperback, that is small enough to be carried in a pocket.

جمله های نمونه

1. inflation hurts everyone's pocketbook
تورم به وضع مالی همه کس صدمه می زند.

2. he took his driver's license out of his pocketbook
گواهینامه ی رانندگی خود را از کیف بغلش در آورد.

3. I need a new pocketbook to go with these shoes.
[ترجمه گوگل]من برای خرید این کفش ها به یک جیب جدید نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]به یک کیف پول جدید احتیاج دارم که با این کفش ها بروم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Voters care about pocketbook issues such as jobs and inflation.
[ترجمه گوگل]رای دهندگان به مسائل مربوط به جیب مانند شغل و تورم اهمیت می دهند
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان از مسائل pocketbook مانند مشاغل و تورم لذت می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These new tax arrangements will hit everyone's pocketbook.
[ترجمه گوگل]این ترتیبات مالیاتی جدید به جیب همه ضربه می زند
[ترجمه ترگمان]این ترتیبات جدید مالیاتی به دفترچه همه کس برخورد خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Older voters are most concerned about pocketbook issues .
[ترجمه گوگل]رای دهندگان مسن بیشتر نگران مسائل مربوط به دفترچه جیبی هستند
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان قدیمی تر در مورد مسائل pocketbook نگران هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Taking her pocketbook from the closet, she said goodbye to Benjy and told him she was going downtown.
[ترجمه گوگل]جیبش را از کمد درآورد و با بنجی خداحافظی کرد و به او گفت که دارد به مرکز شهر می رود
[ترجمه ترگمان]کیف دستی اش را از کمد بیرون آورد و با Benjy خداحافظی کرد و به او گفت که به مرکز شهر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She takes car keys out of her pocketbook.
[ترجمه گوگل]کلید ماشین را از جیبش در می آورد
[ترجمه ترگمان]کلیدهای ماشین را از کیفش بیرون می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. prices to fit your pocketbook.
[ترجمه گوگل]قیمت متناسب با جیب شما
[ترجمه ترگمان]قیمت ها متناسب با کیف بغلی تان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They turn my pocketbook all out.
[ترجمه گوگل]آنها دفترچه جیب من را کاملاً بیرون می آورند
[ترجمه ترگمان]کیف پولم را بیرون می آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That car is too expensive for my pocketbook.
[ترجمه گوگل]اون ماشین برای جیب من خیلی گرونه
[ترجمه ترگمان]آن ماشین برای کیف بغلی بسیار گران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She had several large bills in her pocketbook.
[ترجمه گوگل]چند اسکناس بزرگ در جیبش داشت
[ترجمه ترگمان]چندین اسکناس بزرگ در جیبش داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The thief pinched her pocketbook and ran.
[ترجمه گوگل]دزد دفترچه جیبش را نیشگون گرفت و فرار کرد
[ترجمه ترگمان]دزد کیف پولش را گرفت و دوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chiang Mai restaurants cater to every palate and pocketbook.
[ترجمه گوگل]رستوران های چیانگ مای برای هر کام و جیبی سرو می شوند
[ترجمه ترگمان]در شهر چیانگ مای به هر palate و کیف بغلی گوش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is a small pocket book of only 64 pages which means it is easily carried to where it is needed.
[ترجمه گوگل]این یک کتاب جیبی کوچک تنها 64 صفحه است که به این معنی است که به راحتی به مکان مورد نیاز حمل می شود
[ترجمه ترگمان]این کتاب یک کتاب جیبی فقط ۶۴ صفحه است که به این معنی است که به راحتی به جایی که نیاز است حمل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He was interested in buying The Pocket Book of Ogden Nash but claimed it was overpriced at 35 cents.
[ترجمه گوگل]او علاقه مند به خرید کتاب جیبی اوگدن نش بود، اما ادعا کرد که قیمت آن بیش از 35 سنت است
[ترجمه ترگمان]او به خرید کتاب جیبی of نش علاقه مند بود، اما ادعا کرد که قیمت آن به قیمت ۳۵ سنت بالا رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. This gives mini books the nickname pocket book or hand book.
[ترجمه گوگل]این به کتاب‌های کوچک نام مستعار کتاب جیبی یا کتاب دستی می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این کتاب کوچک، کتاب جیبی و یا کتاب دستی را به آن ها می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Pulling out his pocket book of instructions, he thumbed through it slowly.
[ترجمه گوگل]کتاب جیبی دستوراتش را بیرون آورد و به آرامی آن را رد کرد
[ترجمه ترگمان]دفترچه جیبی اش را بیرون کشید و آهسته آهسته آن را زیر پا گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Your pooch and your pocket book will thank you.
[ترجمه گوگل]کیسه و کتاب جیبی شما از شما تشکر خواهند کرد
[ترجمه ترگمان] pooch و book ازت تشکر می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Actually I prefer a pocket book.
[ترجمه گوگل]در واقع من یک کتاب جیبی را ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]در واقع من کتاب جیبی را ترجیح می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. He was interested in buying The Pocket Book of Ogden Nash but claimed it was overpriced at a half dollar. Other paperbacks were selling for five or nine cents each.
[ترجمه گوگل]او علاقه مند به خرید کتاب جیبی اوگدن نش بود، اما ادعا کرد که قیمت آن نیم دلار است سایر جلدهای شومیز هر کدام به پنج یا نه سنت فروخته می شدند
[ترجمه ترگمان]او به خرید کتاب جیبی of نش علاقه مند بود، اما ادعا کرد که بیش از نیم دلار گران قیمت است جلدهای کاغذی دیگر هر کدام پنج یا نه سنت می فروختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The pocket book in the leaflet, if you look outside you will find the leaflet and see the reading list. .
[ترجمه گوگل]کتاب جیبی در جزوه، اگر به بیرون نگاه کنید، جزوه را پیدا می کنید و لیست مطالعه را می بینید
[ترجمه ترگمان]کتاب جیبی در بروشور، اگر بیرون را نگاه کنید، بروشور را پیدا خواهید کرد و فهرست خواندن را خواهید دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. RF Engineering Pocket Book source code integrity, and can be used directly.
[ترجمه گوگل]RF Engineering Pocket Book یکپارچگی کد منبع، و می تواند به طور مستقیم استفاده شود
[ترجمه ترگمان]مهندسی RF دارای یکپارچگی کد منبع در کتاب است و می تواند به طور مستقیم مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Novel of the pocket book that sells in airport of world each district especially, type?
[ترجمه گوگل]رمان کتاب جیبی که در فرودگاه های جهان به ویژه هر منطقه به فروش می رسد، نوع؟
[ترجمه ترگمان]جدیدی از کتاب جیبی که هر منطقه را به طور خاص به فروش می رساند، نوع؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. With a pocket book to read, I would find my monotonous journey become much more enjoyable with this great companion.
[ترجمه گوگل]با یک کتاب جیبی برای خواندن، می بینم که سفر یکنواخت من با این همراه بزرگ بسیار لذت بخش تر می شود
[ترجمه ترگمان]با کتابی که برای خواندن داشت، سفر یکنواخت خود را با این رفیق بزرگ لذت می بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. He bought a pocket book to read on the train.
[ترجمه گوگل]او یک کتاب جیبی خرید تا در قطار بخواند
[ترجمه ترگمان]یک کتاب جیبی خرید تا سوار قطار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. He was interested in buying The Pocket Book of Ogden Nash but claimed it was overpriced at 35 cents. Other paperbacks were selling for ten or 15 cents each.
[ترجمه گوگل]او علاقه مند به خرید کتاب جیبی اوگدن نش بود، اما ادعا کرد که قیمت آن بیش از 35 سنت است سایر جلدهای شومیز هر کدام ده یا 15 سنت فروخته می شد
[ترجمه ترگمان]او به خرید کتاب جیبی Ogden نش علاقه مند بود، اما ادعا کرد که قیمت آن به قیمت ۳۵ سنت بالا رفته است کتاب های جیبی دیگر هر کدام ده یا پانزده سنت می فروختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Open up your pocket book.
[ترجمه گوگل]کتاب جیبی خود را باز کنید
[ترجمه ترگمان] کتابت رو باز کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیف بغلی (اسم)
pocketbook

کتابچه یا دفتر بغلی (اسم)
pocketbook

کتاب جیبی (اسم)
pocketbook

جزوه دان (اسم)
pocketbook

جای کاغذ یا اسکناس پول (اسم)
pocketbook

انگلیسی به انگلیسی

• purse, wallet, handbag; notebook, small pad of paper
a pocketbook is a wallet or small case used for carrying money and papers; used in american english.
you can talk about your pocketbook to refer to your personal finances; used in american english.
a pocketbook is a small book or notebook.
portable book, book which is small enough to be carried in the pocket

پیشنهاد کاربران

کیف پول wallet , purse
خود پول هم معنی میده حتی اگر زیر تشک بگذارید
در توضیح و مثال های زیر، تمرکز تنها بر روی یکی از معانی است و نه معناهای دیگر ( که از نظر معاناشناسی different senses تلقی می شوند. )
منابع مالی؛ تمکُّن مالی؛ قدرت خرید؛ سطح درآمد
Example 1:👇
They provide packages for every taste and every pocketbook.
...
[مشاهده متن کامل]

آنها بسته هایی را برای هر سلیقه و هر سطح درآمدی ( قدرت خریدی ) ارائه می دهند.
Example 2: 👇
GITTES: This type of investigation can be hard on your pocketbook, Mrs. Mulwray. It takes time.
MRS. MULWRAY: Money doesn't matter to me, Mr. Gittes.
GITTES ( sighs ) : Very well. We'll see what we can do.
* Chinatown - Screenplay: Robert Towne. Director: Roman Polanski
گیتس: این نوع تحقیق ممکن است برای سطح درآمد شما مناسب نباشد، خانم مولوری چرا که این کار زمان می برد.
خانم مولوری: پول برای من مهم نیست، آقای گیتس.
گیتس ( آه می کشد ) : بسیار خوب. ببینیم چه کاری می توانیم انجام دهیم.
* گفتگوی انتخابی: از فیلمنامه ی فیلم #محله چینی ها#
فیلمنامه: رابرت تاون — کارگردان: رومن پولانسکی

pocketbook
بودجه _درامد
کیف دستی
قدرت خرید داشتن
همون کیف پاسپورن و یا کیف پول خودمون ولی یکمی بزرگتر که میتونی همراه با بند میاویزن ( strap ) در واقع نه اینکه که کیف پول جیبی باشد بلکه مانند گلاسور هم میشه در دست نگه داشت. ( کیف مدارک کوچک )
Purse
People in Boston usually use pocketbook rather than purse

بپرس