pneumothorax


(وجود هوا یا گاز در پرده ی جنب) دم سینه

جمله های نمونه

1. When pneumothorax occurs temporally with menstrual cycles, catamenial pneumothorax should be suspected.
[ترجمه گوگل]هنگامی که پنوموتوراکس به طور موقت با سیکل های قاعدگی اتفاق می افتد، باید به پنوموتوراکس کاتامنیال مشکوک بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که pneumothorax زمانی با چرخه های قاعدگی رخ می دهد، catamenial pneumothorax باید مشکوک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conclusion Operation for Spontaneous pneumothorax can decrease death rate and recurrent.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری عمل پنوموتوراکس خودبه خودی می تواند میزان مرگ و میر و عود را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری عملیات برای pneumothorax خودبخود می تواند نرخ مرگ و تکرار را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusion Pneumomediastinum or pneumothorax is mainly caused by the intrapulmonary hyper - pressure and fracture of pulmonary bubbles.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری پنومومیاستینوم یا پنوموتوراکس عمدتاً در اثر فشار زیاد داخل ریوی و شکستگی حباب های ریوی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Pneumomediastinum یا pneumothorax عمدتا ناشی از فشار بیش از حد intrapulmonary و شکستگی حباب ریوی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chronic obstructive pulmonary emphysema; Elderly; Spontaneous pneumothorax.
[ترجمه گوگل]آمفیزم انسدادی مزمن ریه؛ مسن؛ پنوموتوراکس خود به خود
[ترجمه ترگمان]emphysema ریوی مزمن: emphysema، Elderly؛ Spontaneous
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Injuries that may acutely impair ventilation are tension pneumothorax, flail chest with pulmonary contusion, massive hemothorax, and open pneumothorax.
[ترجمه گوگل]صدماتی که ممکن است به شدت تهویه را مختل کنند عبارتند از: پنوموتوراکس تنشی، شل شدن قفسه سینه با کوفتگی ریوی، هموتوراکس عظیم و پنوموتوراکس باز
[ترجمه ترگمان]آسیب هایی که ممکن است به شدت به تهویه آسیب برساند عبارتند از: تنش pneumothorax، flail ریه با contusion ریوی، hemothorax درشت، و pneumothorax باز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Chest X-ray on admission revealed pneumothorax on the right lung, multiple fibronodular lesions over bilateral lung fields, and egg-shell type lymphadenopathy at hili .
[ترجمه گوگل]عکسبرداری با اشعه ایکس قفسه سینه در هنگام پذیرش، پنوموتوراکس را در ریه راست، ضایعات فیبرونودولار متعدد در زمینه های ریه دو طرفه و لنفادنوپاتی از نوع پوسته تخم را در ناحیه هیلی نشان داد
[ترجمه ترگمان]اشعه ایکس در قفسه سینه نشان داد که pneumothorax در شش سمت راست، ضایعات multiple چندگانه بر روی زمین های دو جانبه، و نوع پوسته تخم مرغ در hili وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods chnical date of 48 double spontaneous pneumothorax was analysised.
[ترجمه گوگل]روش ها تاریخ فنی 48 پنوموتوراکس دوگانه خودبخودی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش هایی که به مدت ۴۸ ساعت فعالیت خود را به خود اختصاص داده اند analysised است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The patient suffering from spontaneous pneumothorax recently or received pneumoencephalography (PEG) of the nervous system.
[ترجمه گوگل]بیمار مبتلا به پنوموتوراکس خود به خودی اخیراً یا پنوموآنسفالوگرافی (PEG) سیستم عصبی را دریافت کرده است
[ترجمه ترگمان]بیمار اخیرا از pneumothorax به خودی خود رنج می برد یا pneumoencephalography (PEG)سیستم عصبی را دریافت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Pneumothorax due to electrical burn injury.
[ترجمه گوگل]پنوموتوراکس به دلیل آسیب سوختگی الکتریکی
[ترجمه ترگمان]سوختگی ناشی از آسیب ناشی از سوختگی الکتریکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results Pneumothorax occurred at 9 (1 6%) of 46 patients and that occurred at 4 (4 4%) of 9 emphysematous patients. Among them 2 necessitated chest drainage tube placement.
[ترجمه گوگل]ResultsPneumothorax در 9 (1 6٪) از 46 بیمار و در 4 (4٪ 4٪) از 9 بیمار آمفیزماتوز رخ داده است در میان آنها 2 مورد نیاز به قرار دادن لوله تخلیه قفسه سینه
[ترجمه ترگمان]نتایج Pneumothorax در ۹ (۱ % %)۴۶ بیمار رخ داد و این اتفاق در ۴ (۴ درصد)۹ بیمار emphysematous رخ داد در میان این دو، نحوه قرار گیری لوله فاضلاب مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Simple pneumothorax or hemothorax, fractured ribs, and pulmonary contusion may compromise ventilation to a lesser degree and are usually identified in the secondary survey.
[ترجمه گوگل]پنوموتوراکس یا هموتوراکس ساده، شکستگی دنده ها و کوفتگی ریوی ممکن است تهویه را به میزان کمتری به خطر بیندازند و معمولاً در بررسی ثانویه مشخص می شوند
[ترجمه ترگمان]pneumothorax ساده یا hemothorax، دنده های شکسته، و contusion ریوی ممکن است با درجه کمتری تهویه را به خطر بیاندازند و معمولا در بررسی های ثانویه شناسایی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To cure various clinical manifestation of spontaneous pneumothorax ( SP ) through various measures.
[ترجمه گوگل]هدف: درمان تظاهرات بالینی مختلف پنوموتوراکس خودبخودی (SP) با اقدامات مختلف
[ترجمه ترگمان]هدف درمان ظهور بالینی مختلف of فی البداهه از طریق اقدامات مختلف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We also can find pneumothorax, hydropneumothorax, mediastinal emphysema, subcutaneous emphysema, fracture of costal bone.
[ترجمه گوگل]ما همچنین می توانیم پنوموتوراکس، هیدروپنوموتوراکس، آمفیزم مدیاستن، آمفیزم زیر جلدی، شکستگی استخوان دنده ای را پیدا کنیم
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانیم pneumothorax، hydropneumothorax، mediastinal emphysema، emphysema زیر پوستی، شکستگی استخوان دنده را پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion For the treatment of spontaneous pneumothorax and emphysematous bullae, VATS or with minimally invasive incision is in the first place.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری برای درمان پنوموتوراکس خودبخودی و تاول های آمفیزماتوز، VATS یا با برش کم تهاجمی در وهله اول قرار دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری برای درمان pneumothorax خود به خودی و emphysematous bullae، vats یا با حداقل شکاف برشی، در وهله اول قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Tension pneumothorax should be immediately decompressed a catheter inserted into the second intercostal space, midclavicular line.
[ترجمه گوگل]پنوموتوراکس تنشی باید فوراً با کاتتر وارد شده به دومین فضای بین دنده ای، خط میانی ترقوه، از فشار خارج شود
[ترجمه ترگمان]Tension (Tension pneumothorax)باید بلافاصله پس از وارد کردن یک لوله catheter (catheter)به سمت دومین فضای بین دنده ای (midclavicular)، line (midclavicular)وارد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• air in the pleural cavity, air in the chest cavity (medicine)

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم pneumo
📌 این ریشه، معادل "lungs" یا "breath" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "lungs" یا "breath" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 pneumonia: an infection that causes inflammation in the ‘lungs’
🔘 pneumothorax: a condition where air or gas is trapped in the ‘lungs’ or chest cavity
🔘 pneumonectomy: the surgical removal of a lung
🔘 pneumograph: an instrument used to measure and record lung function and ‘breathing’
🔘 pneumococcal: relating to bacteria that affect the ‘lungs’
🔘 pneumonitis: inflammation of the ‘lungs’ caused by various factors
🔘 pneumomediastinum: the presence of air in the mediastinum, the space around the ‘lungs’
🔘 pneumatology: the study of gases, particularly in relation to breathing and the ‘lungs’

Pneum means air
Thorax means chest
So pneumothorax means air in the pleural space
Your thoracic cavity is a space in your chest that contains organs, blood vessels, nerves and other important body structures. It's divided into three main parts: right pleural cavity, left pleural cavity and mediastinum.
...
[مشاهده متن کامل]

[پزشکی] پنوموتوراکس: وجود هوا در فضای جنب
pneumothorax ( پزشکی )
واژه مصوب: هواجَنبی
تعریف: وجود هوا در حفرۀ جنب
پنوموتروکس - پیدایش هوا یا گاز در محوطه جنبی یا در بین پرده جنب و دیواره سینه
هواجنبی

بپرس