pneumogastric


معنی: ریوی و معدی
معانی دیگر: وابسته به ریه و شکم، ششی - شکمی

جمله های نمونه

1. A lot of factors just pneumogastric nerve regulation and humoral regulation affect the pancreatic exocrine secretion.
[ترجمه گوگل]عوامل زیادی فقط تنظیم عصب پنومو معده و تنظیم هومورال بر ترشح برون ریز پانکراس تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از عوامل just کنترل عصبی و تنظیم humoral بر ترشح لوزالمعده تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A lot of factors just as pneumogastric nerve regulation and humoral regulation affect the pancreatic exocrine secretion.
[ترجمه گوگل]عوامل زیادی مانند تنظیم عصب پنومو معده و تنظیم هومورال بر ترشح برون ریز پانکراس تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از عوامل درست مانند تنظیم عصب pneumogastric و تنظیم humoral بر ترشح لوزالمعده تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Results: Gastroplegia was caused by many factors especially age, surgical trauma, cutting of pneumogastric nerve, electrolyte disturbances, pain and psychological factor after the surgery.
[ترجمه گوگل]يافته‌ها: گاستروپلژي ناشي از عوامل زيادي به ويژه سن، تروماي جراحي، بريدگي عصب پنوموگاستريک، اختلالات الکتروليتي، درد و عوامل رواني بعد از جراحي بود
[ترجمه ترگمان]نتایج: Gastroplegia ناشی از عوامل بسیاری به خصوص سن، ضربه روحی، قطع عصب pneumogastric، اختلالات الکترولیت، درد و عوامل روان شناختی بعد از عمل جراحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If appear to vomit, may be to vomit the axis, or ex- court, the pneumogastric nerves is related.
[ترجمه گوگل]اگر به نظر می رسد استفراغ، ممکن است به استفراغ محور، و یا خارج، اعصاب پنومو معده مرتبط است
[ترجمه ترگمان]اگر به شکل استفراغ ظاهر شود ممکن است برای بالا آوردن محور، یا دادگاه سابق، اعصاب pneumogastric به هم مرتبط باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. On the 8th day mice except in normal group were anesthetized and ligated bilateral common carotid artery and pneumogastric nerve so as to establish models of acute ischemia.
[ترجمه گوگل]در روز هشتم موش‌ها به جز گروه نرمال بیهوش شدند و شریان کاروتید مشترک دو طرفه و عصب پنوموگاستریک را بستند تا مدل‌هایی از ایسکمی حاد ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]در روز هشتم، به جز در گروه نورمال، artery و ligated دو carotid مشترک دو جانبه و عصب pneumogastric وجود داشت تا مدل هایی از ایسکمی حاد ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریوی و معدی (صفت)
pneumogastric

انگلیسی به انگلیسی

• of the lungs and stomach

پیشنهاد کاربران

بپرس