plutocrat

/ˈpluːtəˌkræt//ˈpluːtəkræt/

معنی: پولدار
معانی دیگر: آدم پولدار، آدم ثروتمند و با نفوذ، اشرافی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a member of a wealthy ruling class.

(2) تعریف: anyone having great influence because of wealth.

جمله های نمونه

1. The country has long been run by plutocrats.
[ترجمه گوگل]این کشور مدت هاست که توسط پلوتوکرات ها اداره می شود
[ترجمه ترگمان]این کشور مدت های مدیدی است که توسط ثروتمندان اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Korea plutocrat is the prime cause that causes financial crisis to erupt.
[ترجمه گوگل]پلوتوکرات کره عامل اصلی بروز بحران مالی است
[ترجمه ترگمان]Korea دلیل اصلی بروز بحران مالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Do you wish to turn me into a plutocrat?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید مرا به یک پلوتوکرات تبدیل کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می خواهید من را به شکل اشرافی تبدیل کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Labour should do it now and defy the Tories to defend the buying of votes by plutocrats.
[ترجمه گوگل]حزب کارگر باید اکنون این کار را انجام دهد و از محافظه‌کاران برای دفاع از خرید آرا توسط پلتوکرات‌ها دفاع کند
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، حزب کارگر باید این کار را انجام دهد و از محافظه کاران برای دفاع از خرید آرا توسط ثروتمندان دفاع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Whenever the global economy is doing well, car makers immediately start work on a range of cars for the plutocrats.
[ترجمه گوگل]هر زمان که اقتصاد جهانی به خوبی پیش می رود، خودروسازان فوراً کار بر روی طیف وسیعی از خودروها را برای پلوتوکرات ها آغاز می کنند
[ترجمه ترگمان]هر وقت که اقتصاد جهانی خوب پیش می رود، سازندگان خودرو بلافاصله شروع به کار بر روی طیف وسیعی از اتومبیل های ثروتمندان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yes, where is our Duke of Omnium, the quintessential plutocrat of Anthony Trollope's Palliser novels?
[ترجمه گوگل]بله، دوک اومنیوم ما، پلوتوکرات اصلی رمان‌های پالیزر آنتونی ترولوپ کجاست؟
[ترجمه ترگمان]بله، دوک our، plutocrat ناب از رمان های Palliser آنتونی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Area of Hong Kong center, high-level building row upon row of, the head office of Hong Kong plutocrat. . .
[ترجمه گوگل]منطقه مرکز هنگ کنگ، ساختمان های سطح بالا ردیف به ردیف، دفتر مرکزی پلوتوکرات هنگ کنگ
[ترجمه ترگمان]منطقه ای از مرکز هنگ کنگ، ردیف ساختمان سطح بالا در ردیف ردیف، رئیس دفتر مرکزی هنگ کنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr Cain's charm and intelligence had by the start of this week propelled the self-made pizza plutocrat to the front of the pack in the race for the Republican nomination.
[ترجمه گوگل]جذابیت و هوش آقای کین در آغاز این هفته باعث شد تا این پلوتوکرات پیتزای خودساخته در رقابت برای نامزدی جمهوری خواهان در صدر جدول قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]جذابیت و هوش آقای کین در آغاز این هفته، پیتزا درست شده پیتزا را به جلوی گروه در مسابقه کاندید جمهوری خواه سوق داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Han Min kernel most treasures son Li Min Xiu is the typical plutocrat 2 th concurrently scandal manufacturer.
[ترجمه گوگل]هان مین هسته بیشترین گنجینه پسر لی مین شیو معمولی پلوتوکرات دوم تولید کننده رسوایی همزمان است
[ترجمه ترگمان](هان مین kernel)یکی از پرکاربردترین son، لی مین Xiu است که به طور معمول به صورت همزمان تولید کننده این رسوایی به شمار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پولدار (اسم)
nabob, plutocrat

انگلیسی به انگلیسی

• wealthy person; tycoon; member of wealthy ruling class, aristocrat
a plutocrat is someone who is powerful only because they are rich; a formal word, used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

کسی که قدرتش به خاطر پولشه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : plutocracy / plutocrat
✅️ صفت ( adjective ) : plutocratic
✅️ قید ( adverb ) : _
plutocrat ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: زرسالار 1
تعریف: فردی که به دلیل داشتن ثروت بر دیگران حکمرانی می کند

بپرس