1. plurality of causes
تکثر (یا شمارایی) علل
2. He defeated the incumbent governor by a large plurality.
[ترجمه گوگل]او فرماندار فعلی را با کثرت زیادی شکست داد
[ترجمه ترگمان]او فرماندار فعلی را با اکثریت وسیعی شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Federalism implies a plurality of political authorities, each with its own powers.
[ترجمه گوگل]فدرالیسم متضمن کثرت مقامات سیاسی است که هر کدام دارای اختیارات خاص خود هستند
[ترجمه ترگمان]Federalism دلالت بر تعدد مقامات سیاسی، هر یک با قدرت خود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He breezed in with an election plurality of 100,000.
[ترجمه گوگل]او با یک کثرت انتخاباتی 100000 نفری وارد شد
[ترجمه ترگمان]به آسانی با اکثریت ۱۰۰،۰۰۰ نفر در انتخابات به کار خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There was a marked plurality of opinions/views among the people attending the meeting.
[ترجمه گوگل]تعداد قابل توجهی از نظرات/دیدگاه ها در میان افراد شرکت کننده در جلسه وجود داشت
[ترجمه ترگمان]تعدد دیدگاه ها \/ نظرات در میان افرادی بود که در این جلسه شرکت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Franklin had won with a plurality in electoral votes of 449 to 8
[ترجمه گوگل]فرانکلین با اکثریت آرای الکترال 449 به 8 برنده شد
[ترجمه ترگمان]فرانکلین با تعدد آرا در انتخابات ۴۴۹ تا ۸ به پیروزی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The Conservative party retained a plurality of the votes.
[ترجمه گوگل]حزب محافظه کار اکثریت آرا را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]حزب محافظه کار، تعدد آرا را حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A plurality of the population voted for change.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از مردم به تغییر رای دادند
[ترجمه ترگمان]اکثریت جمعیت برای تغییر رای دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The Democrats won only a plurality of the votes cast.
[ترجمه گوگل]دموکرات ها تنها تعداد زیادی از آرا را به دست آوردند
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها تنها اکثریت آرا را به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He won a 48 percent plurality of the vote rather than an outright majority.
[ترجمه گوگل]او به جای اکثریت مطلق، 48 درصد آرا را به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او به جای اکثریت قاطع آرا ۴۸ درصد آرا را بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A plurality, 46 percent, say he has not made much difference one way or the other.
[ترجمه گوگل]یک کثرت، 46 درصد، می گویند که او تفاوت چندانی نکرده است
[ترجمه ترگمان]یک تعدد، ۴۶ درصد می گویند که او تفاوتی با یکدیگر ایجاد نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Plurality electoral systems tend to produce two identifiable blocs while majority run-off elections tend to produce more fragmented support.
[ترجمه گوگل]سیستمهای انتخاباتی کثرت گرایش به تولید دو بلوک قابل شناسایی دارند در حالی که انتخابات اکثریت در دور دوم تمایل به ایجاد حمایت پراکندهتر دارد
[ترجمه ترگمان]سیستم های انتخاباتی Plurality تمایل به تولید دو بلوک قابل شناسایی دارند در حالی که اکثر انتخابات دور دوم تمایل به تولید پشتیبانی پراکنده بیشتر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Election by plurality in single-member constituencies is of all methods the simplest.
[ترجمه گوگل]انتخابات با تکثر در حوزه های انتخابیه تک نفره ساده ترین روش است
[ترجمه ترگمان]انتخاب با تعدد حوزه های انتخاباتی تکی از همه روش ها ساده تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Even the problems posed by a plurality of worlds were negotiable.
[ترجمه گوگل]حتی مشکلات ناشی از چند دنیا قابل مذاکره بود
[ترجمه ترگمان]حتی مشکلات مطرح شده توسط تعدد جهان ها قابل مذاکره بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The openness Gandhi shows to the plurality of religious traditions is commendable.
[ترجمه گوگل]گشاده رویی که گاندی به کثرت سنت های دینی نشان می دهد ستودنی است
[ترجمه ترگمان]باز بودن گاندی نشان می دهد که تعدد سنت های مذهبی قابل ستایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید