pluralist

/ˈplʊərəlɪst//ˈplʊərəlɪst/

معنی: تعدد حزبی، معتقد به تعدد
معانی دیگر: pluralistic معتقد به تعدد، وابسته به تعدد یا ائتلاف حزبی

جمله های نمونه

1. A pluralist society allows its members to express their beliefs freely.
[ترجمه گوگل]یک جامعه کثرت گرا به اعضای خود اجازه می دهد تا عقاید خود را آزادانه بیان کنند
[ترجمه ترگمان]جامعه کثرت گرا به اعضایش اجازه می دهد تا عقاید خود را آزادانه بیان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For the pluralist the most important political freedom is freedom of association.
[ترجمه گوگل]برای کثرت گرایان مهم ترین آزادی سیاسی آزادی تشکل است
[ترجمه ترگمان]برای کثرت گرا، آزادی سیاسی، آزادی پیوستگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mills rejects pluralist accounts because they mistakenly assume that power is only located in the political system.
[ترجمه گوگل]میلز اظهارات پلورالیستی را رد می کند زیرا آنها به اشتباه تصور می کنند که قدرت فقط در سیستم سیاسی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]میلز حساب های کثرت گرا را رد می کند، زیرا به اشتباه تصور می کنند که قدرت فقط در سیستم سیاسی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But the pluralist is in a happier position.
[ترجمه گوگل]اما پلورالیست در موقعیت شادتری قرار دارد
[ترجمه ترگمان]ولی هر pluralist در یک موقعیت شادتر قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Pluralist concern with management is, for the Structuralist, simply another means of ensuring the continued dominance of the rich.
[ترجمه گوگل]نگرانی کثرت گرایان در مورد مدیریت، از نظر ساختارگرا، صرفاً وسیله دیگری برای تضمین تداوم تسلط ثروتمندان است
[ترجمه ترگمان]نگرانی Pluralist با مدیریت، برای the، به سادگی وسیله ای دیگر برای کسب اطمینان از تسلط مستمر ثروتمندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Other criticisms of pluralist democratic theory rely less on epistemological differences and more on inconsistencies and omissions.
[ترجمه گوگل]سایر انتقادات به نظریه دموکراتیک کثرت‌گرا کمتر بر تفاوت‌های معرفت‌شناختی تکیه می‌کنند و بیشتر بر ناسازگاری‌ها و حذفیات تکیه دارند
[ترجمه ترگمان]انتقاد دیگر از نظریه دموکراتیک کثرت گرا به تفاوت های معرفت شناختی و more و omissions متکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. While liberal pluralist models best conceptualize the globalization process, no model is adequate.
[ترجمه گوگل]در حالی که مدل‌های تکثرگرای لیبرال به بهترین شکل فرآیند جهانی‌سازی را مفهوم‌سازی می‌کنند، هیچ مدلی مناسب نیست
[ترجمه ترگمان]درحالیکه مدل های کثرت گرا و لیبرال به بهترین شکل فرآیند جهانی سازی را تصور می کنند، هیچ مدلی مناسب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Indeed many of the pluralist writers were acutely aware of inequalities in the distribution of power.
[ترجمه گوگل]در واقع بسیاری از نویسندگان کثرت گرا به شدت از نابرابری در توزیع قدرت آگاه بودند
[ترجمه ترگمان]در حقیقت بسیاری از نویسندگان pluralist از نابرابری در توزیع قدرت آگاه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If interpreted within an uncensored, pluralist cultural climate, the Socialist Realist method still embodies fine, humanist ideals.
[ترجمه گوگل]روش رئالیستی سوسیالیستی، اگر در فضای فرهنگی کثرت‌گرا و بدون سانسور تفسیر شود، همچنان آرمان‌های خوب و اومانیستی را در بر می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]اگر در یک فضای فرهنگی کثرت گرا و uncensored تعبیر شود، روش Realist سوسیالیست همچنان متضمن آرمان های عالی و humanist است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His pluralist view of the nature of the State seems inspired by Maitland.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد دیدگاه کثرت گرایانه او از ماهیت دولت الهام گرفته از میتلند باشد
[ترجمه ترگمان]می توان دیدگاه pluralist در مورد ماهیت دولت را می توان تحت تاثیر آن قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their religious life is tolerant, pluralist, divided into different sects or denominations.
[ترجمه گوگل]زندگی مذهبی آنها مدارا، کثرت گرایانه، تقسیم به فرقه ها یا فرقه های مختلف است
[ترجمه ترگمان]زندگی مذهبی آن ها کثرت گرا، pluralist، به فرقه ها یا فرقه های مختلف تقسیم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The liberal pluralist model of complex interdependence is useful, but fails to capture the dynamism of integration as a process.
[ترجمه گوگل]مدل تکثرگرای لیبرالی وابستگی متقابل پیچیده مفید است، اما نمی تواند پویایی ادغام را به عنوان یک فرآیند درک کند
[ترجمه ترگمان]مدل کثرت گرا و liberal مرکب مفید است، اما نتوانسته است پویایی یکپارچه سازی را به عنوان یک فرآیند بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The dispersion of authority in pluralist theory prevents government from taking hasty, possibly imprudent action, but it also can prevent any action if important power centers disagree.
[ترجمه گوگل]پراکندگی اقتدار در تئوری کثرت‌گرایانه، دولت را از اقدام عجولانه و احتمالاً بی‌احتیاطی باز می‌دارد، اما در صورت مخالفت مراکز مهم قدرت، می‌تواند از هر اقدامی جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]پراکندگی قدرت در نظریه pluralist مانع از انجام اقدامات عجولانه و احتمالا نسنجیده است، اما اگر مراکز قدرت مهم با هم مخالفت کنند، می تواند از هر اقدامی جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When such pluralist versions of consequentialism are not welfarist, some philosophers would not call them utilitarian .
[ترجمه گوگل]وقتی چنین نسخه‌های کثرت‌گرای نتیجه‌گرایی رفاه‌گرایانه نباشد، برخی از فیلسوفان آنها را فایده‌گرایانه نمی‌خوانند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که چنین نسخه های pluralist of وجود نداشته باشد، برخی از فلاسفه آن را فایده نخواهند خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعدد حزبی (اسم)
plurality, pluralism, pluralist

معتقد به تعدد (اسم)
pluralist

انگلیسی به انگلیسی

• advocate of pluralism, one who supports the preservation of individual cultures
a pluralist society, system, or philosophy is one that is made up of a variety of different people, opinions, or principles.
a pluralist is someone who believes that it is good for a society, system, or philosophy to have a variety of different people, opinions, or principles.

پیشنهاد کاربران

۱. کثرت گرا ۲. کثرت گرایانه ۳. متکثر. چندگانه
مثال:
We don’t let pluralist intellectuals join the group.
ما اجازه نمی دهیم روشنفکران کثرت گرا و پلورالیست به گروه بپیوندند.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pluralize
✅️ اسم ( noun ) : plural / plurality / pluralism / pluralist / pluralization
✅️ صفت ( adjective ) : plural / pluralist / pluralistic
✅️ قید ( adverb ) : pluralistically
چند شغله ( moonlighter )
کثرت گرا
جمعی، جمع گرا، جمع گرایانه
ائتلافی

بپرس