pluralism

/ˈplʊrəˌlɪzəm//ˈplʊərəlɪzəm/

معنی: وفور، تعدد، جمع گرایی، چندگانگی، تعدد حزبی، حالت تعدد، حکومت ائتلافی
معانی دیگر: تکثر، بسگانگی، (داشتن بیش از یک شغل یا مقام در آن واحد) تعدد مقام (یا شغل ها)، چند پیشگی، plurality حالت تعدد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: pluralistic (adj.), pluralistically (adv.), pluralist (n.)
(1) تعریف: in philosophy, the theory that reality comprises more than one basic substance or principle. (Cf. dualism, monism.)

(2) تعریف: the coexistence of distinct cultural, ethnic, or religious groups within a single society.

(3) تعریف: a national policy favoring the coexistence of a variety of cultural, ethnic, or religious groups.

(4) تعریف: the condition, state, or quality of being plural.

جمله های نمونه

1. They are committed to democracy, human rights and pluralism.
[ترجمه گوگل]آنها به دموکراسی، حقوق بشر و کثرت گرایی متعهد هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها به دموکراسی، حقوق بشر و کثرت گرایی متعهد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. to adhere to pluralism.
[ترجمه گوگل]پایبندی به کثرت گرایی
[ترجمه ترگمان]که به کثرت گرایی، وفادار بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pluralism or membership of associations, he suggests, provides the individual with the participation lacking in a liberal democracy.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد می کند که کثرت گرایی یا عضویت در انجمن ها، مشارکتی را برای فرد فراهم می کند که در یک لیبرال دموکراسی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد می کند که عضویت یا عضویت انجمن ها، فرد را با مشارکت کم در یک دموکراسی آزاد فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pluralism on the other hand is unembarrassed by the existence of a plurality of important social divisions.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر کثرت گرایی از وجود کثرت تقسیم بندی های مهم اجتماعی خجالت نمی کشد
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، عدم وجود تعدد بخش های اجتماعی مهم خجالت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In this respect, his pluralism can be regarded as a more sophisticated version of monism.
[ترجمه گوگل]از این نظر، پلورالیسم او را می توان نسخه پیچیده تری از مونیسم دانست
[ترجمه ترگمان]در این رابطه، کثرت گرایی او را می توان به عنوان نسخه ای پیچیده تری از monism در نظر گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Moral pluralism asserts the existence of a multitude of incompatible but morally valuable forms of life.
[ترجمه گوگل]پلورالیسم اخلاقی وجود انبوهی از اشکال زندگی ناسازگار اما از نظر اخلاقی ارزشمند را تأیید می کند
[ترجمه ترگمان]کثرت گرایی اخلاقی، وجود انبوهی از اشکال ناسازگار اما از لحاظ اخلاقی را به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Political Pluralism and the Media Media analysis often arouses controversy, not just about the findings themselves but about their policy implications.
[ترجمه گوگل]کثرت گرایی سیاسی و تحلیل رسانه های رسانه ای اغلب نه تنها در مورد خود یافته ها بلکه در مورد پیامدهای سیاستی آنها بحث و جدل ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]Pluralism سیاسی و تحلیل رسانه رسانه اغلب باعث ایجاد بحث هایی می شود، نه تنها در مورد یافته ها بلکه در مورد پیامدهای سیاست آن ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They wrestle with ways to reconcile pluralism with the absolute Truth of the Torah.
[ترجمه گوگل]آنها با راه هایی برای آشتی دادن کثرت گرایی با حقیقت مطلق تورات دست و پنجه نرم می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها با راه هایی برای سازش دادن کثرت گرایی با حقیقت مطلق تورات دست و پنجه نرم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This pluralism in soccer took place at the same time greater political pluralism was occurring.
[ترجمه گوگل]این کثرت گرایی در فوتبال همزمان با وقوع پلورالیسم سیاسی بزرگتر اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]این کثرت گرایی در فوتبال در همان زمانی رخ داد که کثرت گرایی سیاسی بیشتر اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Governmental pluralism was not of course peculiar to the early modern period.
[ترجمه گوگل]پلورالیسم حکومتی البته مختص اوایل دوره مدرن نبود
[ترجمه ترگمان]کثرت گرایی دولتی، البته مختص دوره مدرن امروزی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Institutions for change Rural development demands institutional pluralism and democratic participation.
[ترجمه گوگل]نهادهای تغییر توسعه روستایی نیازمند تکثرگرایی نهادی و مشارکت دموکراتیک است
[ترجمه ترگمان]موسسات برای تغییر توسعه روستایی نیازمند کثرت گرایی نهادی و مشارکت دموکراتیک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the Internet modernity and pluralism go hand in hand.
[ترجمه گوگل]در اینترنت مدرنیته و کثرت گرایی دست به دست هم می دهند
[ترجمه ترگمان]در اینترنت اینترنت و کثرت گرایی، دست به دست هم داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But how was this pluralism to be embodied in the electoral process?
[ترجمه گوگل]اما این کثرت گرایی چگونه باید در روند انتخابات تجسم یابد؟
[ترجمه ترگمان]اما چگونه این کثرت گرایی در روند انتخابات گنجانده شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Left-inclined critics of pluralism reject this as inadequate.
[ترجمه گوگل]منتقدان چپگرای کثرت گرایی این را ناکافی می دانند
[ترجمه ترگمان]منتقدین متمایل به چپ گرایی این مساله را ناکافی دانستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Much more significant is the expansion of pluralism beyond the traditions of the JudeoChristian faith.
[ترجمه گوگل]بسیار مهم تر، گسترش پلورالیسم فراتر از سنت های ایمان یهودی-مسیحی است
[ترجمه ترگمان]مهم تر از همه، گسترش کثرت گرایی فراتر از سنن ایمان JudeoChristian است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وفور (اسم)
abundance, affluence, profusion, wealth, bounty, exuberance, luxuriance, plenitude, lavishness, plurality, pluralism, opulence, plentitude, rout, superabundance

تعدد (اسم)
multiplicity, plurality, pluralism

جمع گرایی (اسم)
plurality, pluralism

چندگانگی (اسم)
plurality, pluralism

تعدد حزبی (اسم)
plurality, pluralism, pluralist

حالت تعدد (اسم)
plurality, pluralism

حکومت ائتلافی (اسم)
plurality, pluralism

انگلیسی به انگلیسی

• holding of more than one office; principle of communal life; state of being more than one
pluralism is the existence of a variety of different opinions or principles within the same society, system, or philosophy; a formal word.
pluralism is also the belief that it is good for a society, system, or philosophy to have a variety of different people, opinions, or principles; a formal word.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
For example, a community organization might promote pluralism by hosting events that bring together people from different backgrounds.
A person advocating for social justice might argue that pluralism is essential for creating a fair and equitable society.
...
[مشاهده متن کامل]

In a discussion about cultural diversity, someone might highlight the importance of pluralism in fostering understanding and harmony among different groups.

۱. تکثر. چندگانگی ۲. آیین کثرت. کثرت گرایی. چندگرایی ۳. تعدد مقام. تعدد شغل
مثال:
They are committed to democracy, human rights and pluralism.
آنها به دموکراسی و حقوق بشر و کثرت گرایی و پلورالیسم متعهد هستند.
کثرت گرایی، که مدلول تنوع در حوزه های گوناگون معرفتی و وجودی است، خود، پدیده ای متنوع به شمار می رود و در حوزه های متفاوت، معانی و کارکردهای متعددی دارد. در این مقاله، کوشیده شده است معانی و کارکردهای
...
[مشاهده متن کامل]
متنوع کثرت گرایی، با توجه به حوزه های مرتبط با هر یک، معرفی شود و پس از بررسی نسبت میان انواع کثرت گرایی از حیث تقدم و ترتب، نتایج حاصل از این تنوع مورد مداقه قرار گیرد. در ابتدا به ریشه های اندیشه ی کثرت گرایانه و زمینه های آن در آرای متفکرانی همچون کانت، هگل، نیچه، ویلیام جیمز و . . . پرداخته شده استنگرش فلسفی و سیاسی است که در فرم پایه ای بیانگر تنوع در افکار و پذیرش نظرات متعدد است. کثرت گرایی به عنوان یک فلسفه سیاسی، به رسمیت شناختن و تأیید تنوع در یک بدنه سیاسی است که به نظر می رسد امکان همزیستی مسالمت آمیز منافع، اعتقادات و سبک های مختلف زندگی را فراهم می کند. در حالی که همه کثرت گرایان سیاسی از یک دموکراسی کثرت گرا حمایت نمی کنند اما این موضوع به علت اینکه دموکراسی اغلب به عنوان منصفانه ترین و مؤثرترین راه برای تعدیل بین ارزش های گسسته در نظر گرفته می شود رایج است.

منابع• https://www.sciencedirect.com/topics/social-sciences/pluralism• https://www.mathwizurd.com/government/2015/10/12/three-theories-of-american-democracy• https://www.researchgate.net/publication/336654593_Democracia_e_Desobediencia_Civil
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pluralize
✅️ اسم ( noun ) : plural / plurality / pluralism / pluralist / pluralization
✅️ صفت ( adjective ) : plural / pluralist / pluralistic
✅️ قید ( adverb ) : pluralistically
بیش گرایی، انبوه گرایی، تکثرگرایی ( در مقابل یکه گرایی )
این واژه معانی گوناگونی داره در جاهای مختلف. طبق ویکیپدیا شامل لیست زیر میشه :
Pluralism denotes a diversity of views or stands rather than a single approach or method
⬛ Politics and law ⬛
...
[مشاهده متن کامل]

💟 Pluralism ( political philosophy ) 💟
the acknowledgement of a diversity of political systems
💟 Pluralism ( political theory ) 💟
belief that there should be diverse and competing centres of power in society
💟 Legal pluralism 💟
The existence of differing legal systems in a population or area
💟 Pluralist democracy 💟
A political system with more than one center of power
Philosophy
💟 Pluralism ( philosophy ) 💟
A doctrine according to which many basic substances make up reality
💟 Pluralist school 💟
A Greek school of pre - Socratic philosophers
💟 Epistemological pluralism 💟
Or methodological pluralism, the view that some phenomena require multiple methods to account for their nature
💟 Value pluralism 💟
The idea that several values may be equally correct and yet in conflict with each other
⬛ Religion ⬛
💟 Religious pluralism 💟
The acceptance of all religious paths as equally valid, promoting coexistence
Holding multiple ecclesiastical offices; see "Pluralism" at💟 Benefice
💟 Pluralism Project 💟
A Harvard - affiliated project on religious diversity in the United States
⬛ Other uses ⬛
💟 Cosmic pluralism 💟
the belief in numerous other worlds beyond the Earth, which may possess the conditions suitable for life
💟 Cultural pluralism 💟
when small groups within a larger society maintain their unique cultural identities
💟 Media pluralism 💟
The representation of different cultural groups and political opinions in the media
💟 Pluralist commonwealth 💟
A systemic model of wealth democratization
💟 Pluralism in economics 💟
A campaign to enrich the academic discipline of economics

همزیستی فرقه ها , همزیستی گونه ها
# The country is now moving towards cultural pluralism
# They are committed to human rights and pluralism
کثرت باوری، چندگانه باوری، بسگانه انگاری
کثرت گرایی

بپرس