plug in

/ˈpləɡɪn//plʌɡɪn/

معنی: فهمیدن، به برق وصل کردن، به پریز زدن، دوشاخه را بسیم برق وصل کردن
معانی دیگر: دو شاخه را به پریز زدن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to connect (an appliance) to a power source.
مترادف: connect
متضاد: disconnect
مشابه: link up, stick in

- Plug in the television.
[ترجمه ] تلویزیون رو به برق بزن
|
[ترجمه Morteza.mehrmanesh] تلویزیون رو به برق بزن .
|
[ترجمه گوگل] تلویزیون را به برق وصل کنید
[ترجمه ترگمان] Plug را در تلویزیون نگاه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Where can I plug in my hairdryer?
[ترجمه محیا] من کجا میتونم سشوارم را به پریز بزنم؟
|
[ترجمه علیرضا] وصل کردن باتری
|
[ترجمه mizuki] کجا می توان سوار را به پیریز وصل کنم؟
|
[ترجمه گوگل]کجا می توانم سشوار را به برق وصل کنم؟
[ترجمه ترگمان]کجا میتونم in رو قطع کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Could you plug in the electric kettle,please?
[ترجمه احمد] میشه لطفا کتری الکتریکی رو به پریز بزنی.
|
[ترجمه گوگل]میشه لطفا کتری برقی رو وصل کنید؟
[ترجمه ترگمان]میشه لطفا کتری رو خاموش کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The girl let her mother plug in the TV set.
[ترجمه سحر] دختر به مادرش اجازه داد که دستگاه تلویزیون را به برق وصل کند.
|
[ترجمه گوگل]دختر اجازه داد مادرش تلویزیون را وصل کند
[ترجمه ترگمان]دختر اجازه داد که مادرش به دستگاه تلویزیون وصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They used electricity from a plug in the garage.
[ترجمه گوگل]آنها از برق یک دوشاخه در گاراژ استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از برق در گاراژ استفاده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Where can I plug in my hairdrier?
[ترجمه گوگل]کجا می توانم سشوار خود را به برق وصل کنم؟
[ترجمه ترگمان]کجا میتونم in رو قطع کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I went down on one knee to plug in the vacuum cleaner.
[ترجمه سلیمی] روی یک زانویم نشستم تا جاروبرقی را به پریز بزنم
|
[ترجمه سلیمی] روی یک زانو نشستم تا جاروبرقی را به پریز بزنم
|
[ترجمه گوگل]روی یک زانو رفتم تا جاروبرقی را وصل کنم
[ترجمه ترگمان]من روی یک زانو نشستم تا جاروبرقی را تمیز کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He knew I didn't plug in to what he was talking about.
[ترجمه سلیمی] او می دانست که من از حرف های او سو استفاده نمی کنم.
|
[ترجمه گوگل]او می‌دانست که من به چیزی که او در مورد آن صحبت می‌کند متصل نیستم
[ترجمه ترگمان]او می دانست که من به چیزی که او در این مورد حرف می زد نشدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There were fewer temporary engineers to plug in in that city because of low pay.
[ترجمه گوگل]به دلیل دستمزد کم، تعداد کمتری مهندس موقت در آن شهر وجود داشت
[ترجمه ترگمان]مهندسین موقت کمتری در این شهر به خاطر حقوق کم به این شهر وصل می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is there a plug in the bedroom that I can use for my hairdryer?
[ترجمه گوگل]آیا در اتاق خواب دوشاخه ای وجود دارد که بتوانم از آن برای سشوار استفاده کنم؟
[ترجمه ترگمان]آیا در اتاق خوابی هست که من می توانم برای hairdryer از آن استفاده کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Joe put the plug in the sink and squeezed some detergent over the dishes.
[ترجمه گوگل]جو دوشاخه را در سینک گذاشت و مقداری مواد شوینده روی ظروف فشار داد
[ترجمه ترگمان]جو ظرف شویی را در ظرف شویی گذاشت و مواد شوینده را روی غذاها ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She put the plug in the sink and filled it with cold water.
[ترجمه گوگل]دوشاخه را در سینک گذاشت و آن را با آب سرد پر کرد
[ترجمه ترگمان]the را در ظرف شویی گذاشت و آن را با آب سرد پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Put the plug in the sink and run some water.
[ترجمه گوگل]دوشاخه را در سینک قرار دهید و مقداری آب بریزید
[ترجمه ترگمان]the را در سینک بریزید و کمی آب بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Put the plug in the socket.
[ترجمه Yousefi] دو شاخه رو به پریز بزن
|
[ترجمه گوگل]دوشاخه را در پریز قرار دهید
[ترجمه ترگمان]the را در پریز بگذارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I plug in on the world news for 30 minutes each night through TV.
[ترجمه گوگل]من هر شب به مدت 30 دقیقه از طریق تلویزیون اخبار جهان را دریافت می کنم
[ترجمه ترگمان]هر شب اخبار جهان را به مدت ۳۰ دقیقه از طریق تلویزیون پخش می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Just plug in a phone number.
[ترجمه گوگل]فقط یک شماره تلفن وصل کنید
[ترجمه ترگمان]فقط یک شماره تلفن را وصل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فهمیدن (فعل)
comprehend, sense, get, realize, savor, understand, perceive, see, fathom, grasp, figure out, discern, catch, rumble, follow, savvy, conceive, penetrate, plug in

به برق وصل کردن (فعل)
plug in

به پریز زدن (فعل)
plug in

دوشاخه را بسیم برق وصل کردن (فعل)
plug in

تخصصی

[کامپیوتر] برنامه ی جانبی عملکردهای اضافی به یک برنامه کاربردی را فراهم می کند. این نوع برنامه های جانبی با بار شدن برنامه ی اصلی در حافظه بار می شوند .
[برق و الکترونیک] به برق وصل کردن

انگلیسی به انگلیسی

• insert into an electrical outlet
program that enhances the capabilities of a larger program (computers)
additional software card that connects to a computer and communicates easily with the internet and html files

پیشنهاد کاربران

( فرمول نویسی ) جا گذاری مقادیر در فرمول
متصل کردن چیزی به محل اتصال
plug - in به عنوان صفت یعنی وصل شونده به پریز برق
a plug - in microphone
عامیانه :
متوجه شدن ، به روز بودن ، اطلاع داشتن ، مطلع بودن
[کامپیوتر - نرم افزار]اسم: برنامه یا قطعه نرم افزاری که میتواند به برنامه ای دیگر ( طبعا برنامه ای بزرگتر و اصلی تر ) اضافه شود و قابلیت ها و امکانات آن را افزایش دهد مثلا باعث افزایش سرعت برنامه اصلی شود اما فقط این نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

مثلا این واژه تو حوزه طراحی وب با استفاده از وردپرس به چشم میخورد که در فارسیش افزونه ترجمه شده. ( یعنی اینکه برای تمایز اکستنشن و پلاگین از معادل های افزونه و افزایه استفاده بشه عملا اتفاق نیفتاده و خب دیگه چون همون افزونه جا افتاده - > بنظرم همون بهتر الکی "افزایه" استفاده نشه یعنی عملا تو پنل وردپرس بجای plugin مینوشت extension مشکلی نداشت )
تنها فرق پلاگین و اکستنشن ( وقتی کلی نگاه کنیم و ریز و تخصصی نشیم - > دربیان عام ) :حوزه ی کاربردی اونهاست یعنی هردو افزونه اند از نوع نرم افزار
پلاگین در وبسایت های وردپرسی
اکستنشن در مرورگرها مخصوصا کروم و همچنین در vs code
به تبع همین حوزه ی کاربردی متفاوت تفاوت های دیگه ای هم پیدا میکنن که تخصصی است.
https://appsero. com/tips - tricks/create - plugins - vs - extensions - differences/

متوسل شدن به
[ابزار برقی]
برق خور ، برق پذیر ، برق گیرنده ، برق اتصال پذیر ، برق وصل شو
پریزخور ، پریزی ، پریزاتصال پذیر ، پریزوصل شو
plug - in ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: افزایه
تعریف: بخشی سخت‏افزاری یا نرم‏افزاری که قابلیتی خاص را به سامانه‏ای بزرگ تر می‏افزاید
دوشاخه رو به برق زدن.
پلاگین
افزونه
زدن به برق
How can you pull the plugin and release me
پس توی این جمله معنیش چیه؟
جاخور
به برق وصل کردن، متصل کردن
معادل فارسی=افزونه
افزایه
( پلاگین: افزایه )
( اکستنشن: افزونه )
یک برنامه نرم افزاری که توانایی یک برنامه موجود را گسترش می دهد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس