plonk

/plɒŋk//plɒŋk/

رجوع شود به: plunk، (انگلیس - عامیانه) شراب بد، شراب ارزان

جمله های نمونه

1. The lamp fell plonk on the table.
[ترجمه گوگل]لامپ بر روی میز افتاد
[ترجمه ترگمان]چراغ روی میز پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You can plonk those bags down anywhere in my room.
[ترجمه گوگل]می‌توانی آن کیسه‌ها را در هر جایی از اتاق من جمع کنی
[ترجمه ترگمان]میتونی این کیف ها رو هر جایی تو اتاق من پخش کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Just plonk the shopping on the table, and come and have a cup of tea.
[ترجمه گوگل]فقط خرید را روی میز بچینید و بیایید و یک فنجان چای بنوشید
[ترجمه ترگمان]فقط خرید روی میز و آوردن یک فنجان چای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An apple landed plonk on the ground.
[ترجمه گوگل]سیبی بر زمین فرود آمد
[ترجمه ترگمان]یک سیب روی زمین فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't just plonk the baby down on the floor.
[ترجمه گوگل]فقط کودک را روی زمین نیاندازید
[ترجمه ترگمان] بچه رو روی زمین پخش نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She sat down with a plonk.
[ترجمه گوگل]او با یک پلک نشست
[ترجمه ترگمان]آرام نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I heard something go plonk.
[ترجمه گوگل]من شنیدم که چیزی به هم ریخت
[ترجمه ترگمان] من شنیدم که یه چیزی پخش میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We had pizza and a bottle of plonk.
[ترجمه گوگل]پیتزا و یک بطری پلانک خوردیم
[ترجمه ترگمان]یک پیتزا و یک بطری آب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Are those things for me? Just plonk them down anywhere.
[ترجمه گوگل]آیا این چیزها برای من است؟ فقط آنها را در هر جایی فرو کنید
[ترجمه ترگمان]اینا واسه من هستن؟ هر جا که شده اونا رو اجرا کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I never use plonk - it contributes nothing to the recipe and can ruin a dish.
[ترجمه گوگل]من هرگز از پلانک استفاده نمی کنم - هیچ کمکی به دستور غذا نمی کند و می تواند یک غذا را خراب کند
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت از plonk استفاده نمی کنم - هیچ کمکی به دستور غذا نمی کند و می تواند یک بشقاب را خراب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Luckily, you can now plonk your curious infants in front of Knowledge Adventure and let them find out for themselves.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، اکنون می توانید نوزادان کنجکاو خود را در مقابل دانش ماجراجویی غوطه ور کنید و به آنها اجازه دهید خودشان متوجه شوند
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، شما می توانید نوزادان کنجکاو خود را جلوی ماجراجویی دانش بگیرید و به آن ها اجازه دهید که خودشان را برای خودشان پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Just plonk your bag anywhere.
[ترجمه گوگل]فقط کیفت را در هر جایی بریز
[ترجمه ترگمان]هر جا که دلت خواست کیف کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pick of the plonk and pies Fiona Beckett Wines to trot out with the turkey.
[ترجمه گوگل]از شراب‌های فیونا بکت و کیک‌ها را انتخاب کنید تا با بوقلمون بیرون بیایید
[ترجمه ترگمان]آهنگ \"plonk\" و \"فیونا بکت\" رو بردار تا با بوقلمون بری بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ginger beer, cider, real ale and plonk.
[ترجمه گوگل]ماءالشعیر زنجبیل، سیب سیب، عل واقعی و پلانک
[ترجمه ترگمان] آبجوی \"جینجر\"، شراب سیب، آبجو واقعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Then plonk, down went the fork.
[ترجمه گوگل]سپس پلانک، چنگال پایین رفت
[ترجمه ترگمان]سپس سر را پایین انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cheap wine, inexpensive wine, sack
sound of something falling into water, splashing sound
pluck a musical instrument; fall noisily into water; parachute
while producing a sound like that of water dripping
if you plonk something in a place, you put it or drop it there heavily and carelessly; an informal word.

پیشنهاد کاربران

در بریتانیایی plonk و در آمریکاییplunk، صدای افتادن چیزی|تالاپ|تلپ|شتلپ

بپرس