plinth

/ˈplɪnθ//plɪnθ/

معنی: ته ستون، پایه ستون، پایه مجسمه، ازاره
معانی دیگر: (معماری) پاسنگ، ستونپایه، پایه ی مجسمه، تندیس پایه، بنلاد، بخش زیرین دیوار (معمولا از آجر)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: plinthlike (adj.)
• : تعریف: the base or slab supporting a column, statue, or the like; pedestal.

- The marble plinth that bears up the bronze equestrian sculpture is inscribed with the general's motto.
[ترجمه گوگل] ازاره مرمری که مجسمه سوارکاری برنزی را بر روی خود دارد با شعار ژنرال حک شده است
[ترجمه ترگمان] مجسمه مرمر که مجسمه برنزی برنزی را به خود گرفته، با شعار ژنرال حکاکی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The double plinth features a brass plaque commemorating the 1990 Restoration Project.
[ترجمه گوگل]ازاره دوبل دارای یک پلاک برنجی است که به یاد پروژه بازسازی سال 1990 است
[ترجمه ترگمان]پایه دو پایه دارای پلاک برنجی به یادبود پروژه بازگشت خاندان استوارت از سال ۱۹۹۰ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Peter is shown on the plinth, being taken by his father to be educated by the monks at Bridlington.
[ترجمه گوگل]پیتر روی ازاره نشان داده می شود که پدرش او را می برد تا توسط راهبان بریدلینگتون آموزش ببیند
[ترجمه ترگمان]پطرس به پایه مجسمه ای که پدرش برای تحصیل توسط راهبان در Bridlington گرفته شده است، به او نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With you as narrator perhaps on a plinth to stage left or something.
[ترجمه گوگل]با شما به عنوان راوی شاید روی یک ازاره به سمت چپ صحنه یا چیز دیگری
[ترجمه ترگمان]با شما به عنوان راوی ممکن است بر روی یک پایه قرار گرفته باشد تا به سمت چپ و یا چیزی شبیه به آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The work will stand on a 2m plinth.
[ترجمه گوگل]این اثر روی یک پایه 2 متری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]این کار بر روی یک پایه ۲ متری قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This scene is depicted in bas-relief on the plinth of the Scott memorial, Plymouth.
[ترجمه گوگل]این صحنه به صورت نقش برجسته بر روی پایه بنای یادبود اسکات، پلیموث به تصویر کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]این صحنه بر روی پایه بنای یادبود اسکات، پلیموت تصویر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lara : The plinth inscription warns vengeance on those who remove it.
[ترجمه گوگل]لارا: کتیبه ازاره هشدار می دهد که از کسانی که آن را برمی دارند انتقام بگیرید
[ترجمه ترگمان]لارا: کتیبه سنگی مبنی بر انتقام کسانی که آن را حذف می کنند هشدار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It stands on a high marble plinth with a minaret at each corner.
[ترجمه گوگل]بر روی یک ازاره مرمر مرتفع با مناره ای در هر گوشه قرار دارد
[ترجمه ترگمان]روی سنگی بلندی قرار دارد که مناره آن در هر گوشه ای قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Here you can see the "plinth" (crucible holder) in the bottom of the furnace.
[ترجمه گوگل]در اینجا می توانید "پایه" (نگهدارنده بوته) را در پایین کوره مشاهده کنید
[ترجمه ترگمان]در اینجا شما می توانید \"plinth\" (holder crucible)را در پایین کوره ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The large plinth of thick raft foundation refers to the raft foundation which links several separate architectural units above the ground as a whole by extended substructure.
[ترجمه گوگل]ازاره بزرگ پایه کلک ضخیم به شالوده قایق اشاره دارد که چندین واحد معماری مجزا را در سطح زمین به عنوان یک کل با زیرسازی گسترده به هم متصل می کند
[ترجمه ترگمان]پایه بزرگ of به بنیاد کلک اشاره می کند که چندین واحد معماری جداگانه را در بالای زمین به عنوان یک کل با زیربنای بسط یافته پیوند می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The pedestal, plinth, or base of a pillar, column, or statue.
[ترجمه گوگل]پایه، ازاره یا پایه یک ستون، ستون یا مجسمه
[ترجمه ترگمان]پایه ستون، پایه و پایه ستون، ستون و یا مجسمه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A security guard stands on carpeted plinth, his ? face shielded from the sun by a parasol.
[ترجمه گوگل]یک نگهبان روی پایه فرش شده ایستاده است، او؟ صورت محافظت شده از خورشید توسط یک چتر آفتابی
[ترجمه ترگمان]یک گارد امنیتی که روی سنگ های فرش شده قرار دارد، او؟ صورتش از آفتاب با چتر آفتابی در امان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Both pictures depict a glass vase set on a stone plinth with variegated tulips, daffodils, irises and other flowers.
[ترجمه گوگل]هر دو تصویر گلدانی شیشه‌ای را نشان می‌دهند که روی یک ازاره سنگی با لاله‌های رنگارنگ، نرگس، زنبق و گل‌های دیگر قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]هر دو تصویر یک گلدان شیشه ای را به تصویر می کشند که روی یک پایه سنگی قرار دارند، با tulips، نرگس زرد، irises و گل های دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Before he could say anything, the telephone on the Grecian plinth nearest to the girl gave a muted double purr.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه او بتواند چیزی بگوید، تلفن روی پایه یونانی نزدیک‌ترین به دختر خرخری دوتایی خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]قبل از انکه بتواند چیزی بگوید، گوشی بر پایه سنگی یونانی که به آن دختر نزدیک تر بود، صدای خرخر double به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We walked out for the victory ceremony and stood behind the plinth.
[ترجمه گوگل]برای مراسم پیروزی پیاده شدیم و پشت ازاره ایستادیم
[ترجمه ترگمان]ما به سمت جشن پیروزی راه افتادیم و در پشت سنگی قرار گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ته ستون (اسم)
base, plinth

پایه ستون (اسم)
plinth, base of a column, socle, pedestal, footing, base of a pillar

پایه مجسمه (اسم)
plinth, monument, gravestone

ازاره (اسم)
plinth

تخصصی

[عمران و معماری] پاسنگ - پاستون - زیرستون
[زمین شناسی] پاسنگ، پاستون، زیر ستون

انگلیسی به انگلیسی

• foundation, base; ledge, sill; base of a column, base of a pedestal
a plinth is a square block made of stone on which a statue or a pillar stands.

پیشنهاد کاربران

به پایه ای میگویند که مجسمه روی اون قرار میگیره // مثلا پایه های تخت جمشید
پاستون، پا ی دیوار ، کرسی
کُرسی

بپرس