plier

/ˈplaɪər//plier/

تردد کننده (رجوع شود به: ply)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a thing or person that plies.

(2) تعریف: pliers.

جمله های نمونه

1. The best way to open it is with pliers.
[ترجمه گوگل]بهترین راه برای باز کردن آن با انبردست است
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای باز کردن آن، انبردست سوزنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Have you got a pair of pliers?
[ترجمه گوگل]یک انبر دارید؟
[ترجمه ترگمان]تو یه انبردست داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pass me that pair of pliers, please.
[ترجمه گوگل]لطفا آن انبردست را به من بدهید
[ترجمه ترگمان]لطفا اون دوتا انبردست رو بده به من، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't struggle: take a grip with pincers or pliers and remove the sucker as though pulling out a nail.
[ترجمه گوگل]تقلا نکنید: با انبر یا انبردست چنگ بزنید و مکنده را بیرون بیاورید که انگار میخ را بیرون می‌کشید
[ترجمه ترگمان]تقلا نکنید: چنگال را بردارید و یا انبردست سوزنی را بردارید و ماهی را بیرون بیاورید، انگار که میخ را بیرون بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He had to know when the pliers clamped down, so he could start the count.
[ترجمه گوگل]او باید می دانست که انبردست چه زمانی به هم می خورد تا بتواند شمارش را شروع کند
[ترجمه ترگمان]او باید می دانست که انبردست از پایین امده، تا بتواند شمارش را شروع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He uses pliers to extract the hook from the fish's mouth.
[ترجمه گوگل]او از انبردست برای بیرون آوردن قلاب از دهان ماهی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]از انبردست برای بیرون آوردن قلاب از دهان ماهی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hand me that pair of pliers, please.
[ترجمه گوگل]لطفاً آن انبر را به من بدهید
[ترجمه ترگمان]لطفا اون دوتا انبردست رو بده به من، لطفا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Eight women sent away for instruction booklets, pliers, beads, crosses and hundreds of feet of wire.
[ترجمه گوگل]هشت زن را برای دفترچه های آموزشی، انبردست، مهره، صلیب و صدها فوت سیم فرستادند
[ترجمه ترگمان]هشت زن برای آموزش کتابچه های راهنما، انبردست، مهره، صلیب و صدها فوت سیم به آنجا اعزام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He put down is pliers and looked up at her.
[ترجمه گوگل]انبردست را زمین گذاشت و به او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]انبردست را پایین گذاشت و به او نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This has often meant having to use pliers and then replacing the staples with new ones.
[ترجمه گوگل]این اغلب به این معنی است که باید از انبردست استفاده کنید و سپس منگنه ها را با موارد جدید جایگزین کنید
[ترجمه ترگمان]این کار اغلب به معنای نیاز به استفاده از انبردست سوزنی و سپس جایگزین کردن کالاهای اساسی با لباس های جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His teeth were extracted with pliers and he was dragged by the tail of a galloping horse.
[ترجمه گوگل]دندان هایش را با انبردست کشیدند و با دم اسبی که در حال تاختن بود، کشیده شد
[ترجمه ترگمان]دندان هایش با انبردست از آن بیرون کشیده شد و دم به دم اسب چهار نعل از آن بیرون کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The material of the plier cover, the extrusion parts design and die structure were introduced. The technology parameter, the selection basis and. . .
[ترجمه گوگل]مواد پوشش انبردست، طراحی قطعات اکستروژن و ساختار قالب معرفی شدند پارامتر تکنولوژی، مبنای انتخاب و
[ترجمه ترگمان]مواد پوشش plier، طراحی قطعات، طراحی قطعات و ساختار قالب دار معرفی شدند پارامتر فن آوری، پایه انتخاب و …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I work with plier .
[ترجمه گوگل]من با انبردست کار میکنم
[ترجمه ترگمان] من با \"plier\" کار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I gave my thumb quite a nip with the pliers.
[ترجمه گوگل]با انبردست انگشت شستم را کاملاً فشار دادم
[ترجمه ترگمان]شستم را با انبردست سوزنی درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pincers, type of tool; one who persists at a task, one who works hard at a task

پیشنهاد کاربران

بپرس