plicate

/ˈplaɪkeɪt//ˈplaɪkeɪt/

معنی: چین دار، تاخورده، چین دار کردن
معانی دیگر: (زیست شناسی) تاخورده، چین خورده (مانند بادبزن تاشو) (plicated هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: plicated (adj.), plicately (adv.), plicateness (n.)
• : تعریف: existing or arranged in fanlike folds; pleated.

مترادف ها

چین دار (صفت)
corrugated, frizzy, folded, wrinkled, plicate, frizzly, rugose

تاخورده (صفت)
plicate

چین دار کردن (فعل)
crease, plicate, plait

انگلیسی به انگلیسی

• wrinkled, creased; folded, pleated

پیشنهاد کاربران

plicate ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: چین دار 2
تعریف: ویژگی برگی که حاشیۀ آن مانند بادبزن تا خورده باشد

بپرس