صفت ( adjective )مشتقات: plicated (adj.), plicately (adv.), plicateness (n.)• : تعریف: existing or arranged in fanlike folds; pleated.
چین دار (صفت)corrugated, frizzy, folded, wrinkled, plicate, frizzly, rugoseتاخورده (صفت)plicateچین دار کردن (فعل)crease, plicate, plait
plicate ( زیست شناسی - علوم گیاهی ) واژه مصوب: چین دار 2تعریف: ویژگی برگی که حاشیۀ آن مانند بادبزن تا خورده باشد+ عکس و لینک